eitaa logo
🩸ســـــلآم بــــر شهــــــــــــــدآء🩸
931 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
95 فایل
**🌺 امـروز قـرارگـاه حسـین بـن علـی، ایـران است/ بدانید جمـهوری اسـلامی حـرم اسـت و این حـرم اگـر مـانـد، دیـگر حـرم‌هـا می‌مـانند🌺** آیــــدی مـدیـران👇 @G_salambarabrahim @HkshahiD لیـنـک کـانال👇 @gsalambarshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب حرم آل علی آب ندارد علی خواب ندارد از سوز عطش قلب حرم تاب ندارد علی خواب ندارد ┄┅┅❅❁❅┅┅🌹 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🍒کانال سلام بر شهدا🍒 🌹┄┅┅❅❁❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📝 مروری بر نحوه شهادت شهیده و شهادت مظلومانه جمعی از مردم انقلابی و نیروهای انقلاب اسلامی در پاوه 🔹 سال ۱۳۵۸، پاوه در چنگال منافقین و حزب خلق گرفتار بود. 🔹 دکتر چمران مرد آن سال روزها در مرداد ماه دستور خالی کردن بیمارستان قدس پاوه را داده بود اما فوزیه و دوستانش تا تخلیه کامل بیمارستان دست نگه داشته بودند. 🔹 خطرات آن روز بخوبی در یاد همکاران و دوستان فوزیه نقش بسته و ماندگار شده است: «دکتر چمران گفته بود که زنان از بیمارستان بروند و فقط مردان پزشک و بهیار و پرستار بمانند. نمی‌خواست زنان اسیر شوند و مشکلی برایشان پیش بیاید.» 🔹 پرستار وارد اتاق شد و داد زد: بدوئید، مجروحان را ببرید بیرون و ناگهان تعجب کرد و گفت: وا فوزیه تو هنوز اینجایی، بیمارستان توی محاصره است، این همه کشته و مجروح دادیم عجله کن. 🔹 عذرا با کنایه گفت: فوزیه خانم حالا که داری خودت را برای مهمانی آماده می کنی لطف فرموده چند تا از این خرماها را هم نوش جان بفرمائید چون معلوم نیست این محاصره چند روز طول بکشد. شاید حالا حالاها هم خبری از کمکی که گفتن در راه است نباشد. خود آقای چمران هم گیر افتاده. بیا همین یه خرده خرما را، چند تایش را تو بخور چند تا هم بگذاریم برای ایران خانم محمدی. اصلا از یه ساعت پیش تا حالا معلوم نیست کجاست. دو بار تیر از بغل گوشش رفت. همین ظهری هم اگر تیر به کمد کمونه نکرده بود. سرش داغون شده بود. بیا این خرما را بگیر، بیا. 🔹 فوزیه گفت: روزه ام، عذرا جان! 🔹 عذرا داد کشید: فوزیه بیا، بسه دیگه، چت شده دختر! باید توی محوطه، پشت وانت دراز بکشیم تا هلیکوپتر بیاد و ما را ببره. امنیت نیست. بدو «خانم محمدی» منتظر ما مونده. بدو، الآنه که بیمارستان را روی سرت خراب کنند، بدو. 🔹 دقایق بعد ... فوزیه شیردل، عذرا نقشبندی، ایران خانم محمدی ... عقب وانت دراز کشیده اند. چشمهای آقا «سید عبدالرحمن» پر از اشک بود، وقتی که ملافه ی سفید را روی آنها می کشید. فقط توانست بگوید خدا پشت و پناهتان ... 🔹 صدای دو نفر از حزب منافقین به گوش رسید. هر دو روی تپه ای که بیمارستان را زیر نظر داشته باشند سنگر گرفته بودند. 🔹 یکی از آن دو نفر گفت: جمشید، جمشید اونا که عقب تویوتا گذاشتن، جنازه نیستن پسر زنده اند. 🔹 هوشنگ جواب داد: توکاری به زنده یا مرده بودنشون نداشته باش! گفتن بزن، تو هم بزن. کاک جابر گفته، همه فشنگ‌ها خلاص، فدای وجودش، زنده باد خلق! فشنگ‌ها خلاص، مرده و زنده را بزن رفیق ... 🔹 فوزیه با شنیدن صدای هلی کوپتر خودی، از جا بلند شد. دست تکان داد و کمک خواست: «کمک ... ما را نجات بدهید!» 🔹 ناگهان رگباری پهلوی فوزیه را شکافت. از درد، عرق بر پیشانی و پشت لبش نشست. اشک گونه‌هایش را خیس کرد و خون کف تویوتا را ... رنگ لاله‌های دشتی کرد که من در نقاشی های کودکی ام؛ فرشته سپید پوشم را میان آن می کشیدم. 🔹 فوزیه شیردل؛ بهیار سپیدپوشی چون پرستویی خونین بال از شهری دودزده که بوی نفاق آن را پر کرده بود به سوی آسمان آبی پر کشید و لاله صفت در آسمان جاودان شد. 🔹 او در حالکیه روزه بود، به ضیافت افطار خداوند نائل شد. 🔹 ساعتی بعد دکتر چمران به صورت رنگ پریده‌ی پرستار جوان که تازه به شهادت رسیده بود، نگاه کرد. تأسف وجودش را پر کرد؛ نالید: «سریع زخمی‌ها و شهداء را از اینجا دور کنید.» 🔹 دستور را اجراء کردند. بالگرد از زمین بلند شد. رگبار گلوله‌ها به طرف بدنه‌ی آن، خلبان را دستپاچه کرد. پروانه‌ی بالگرد با تپه‌ی جنوبی برخورد کرد و شکست. 🔹 بالگرد به زمین نشست و دقایقی بعد دوباره بلند شد. 🔹 باران گلوله از پشت تپه‌ها به طرفش می‌بارید.پره‌های آن با دیواره‌های تپه برخورد می‌کرد. 🔹 یک دفعه کابین متلاشی شد. خلبان و کمک‌خلبان، وحشت‌زده و دستپاچه، درصدد نجات جان خود و مجروحان بودند. 🔹 با ضربه‌ی بعدی، پای خلبان و کمک‌خلبان در داخل کمربند صندلی گیر کرد و بدنشان به بیرون آویزان شد. 🔹 با لرزش بالگرد و تکان‌های شدید، همه مجروحان به شهادت رسیدند. 🔹 جسد فوزیه از کابین بالگرد آویزان شد. پاهایش داخل بود و بدنش آویزان شده بود بیرون. روپوش سفید او که سرخ شده بود، در هوا تکان می‌خورد. 🌷 یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد. 🌺 🔹 بخشی از جنایات ضدانقلاب در کردستان، جانفشانی رزمندگان اسلام و مردم منطقه تا آزادسازی شهر پاوه به صورت هنرمندانه در «فیلم سینمایی چ» به تصویر کشیده شده است. ┄┅┅❅❁❅┅┅🌹 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🍒کانال سلام بر شهدا🍒 🌹┄┅┅❅❁❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ مردادماه گرامی باد . 🥀 بهیار و پرستار متعهد، خواهر کُرد، شهیده 👈 شهید شاخص کشور در سال ۱۳۹۳ 🗓 ولادت : ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸(کرمانشاه) 🗓 شهادت : ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ ۲۲ رمضان ۱۳۹۹ با زبان روزه و با لباس سفید پرستاری 🔹 اصابت چندین گلوله به پهلو 🔹 توسط گروهک های 🔹 منطقه: پاوه، بیمارستان قدس، در حین امدادرسانی به مجروحان 📍 مزار : گلزار شهدای کرمانشاه ┄┅┅❅❁❅┅┅🌹 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🍒کانال سلام بر شهدا🍒 🌹┄┅┅❅❁❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهيد فوزيه شیر دل در سال 1338 در شهر كرمانشاه در كانون گرم خانواده اي متدين و مومن متولد گرديد .پس از طی دوران طفولیت در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و چون در خانواده اي مذهبي رشد كرده بود به نماز خواندن و روزه گرفتن بسيار پايبند بود. دوران ابتدايي و راهنمايي را باموفقيت پشت سر گذاشت ،پس از گرفتن مدرك سيكل وارد بهداري شد.وی به مدت 2 الي 3 سال در بهداري كرمانشاه خدمت كرد و پس از آشنايي با كارش به پاوه منتقل شدو در بيمارستان آن جا مشغول به كار شد.فوزیه با پیام انقلاب اسلامي همگام بود و دوستدار حضرت امام (ره) بود.او پرستار مومن و محجبه ای بود که آشكارا در بيمارستان پاوه اعلام مي كرد كه:من پيرو امام و خط امام هستم.سرانجام وی در روز بیست و پنجم مرداد 1358 در جریان حمله گروهک ضد انقلاب دموکرات به بهداری پاوه و محاصره آن محل و در حالی که گروه دکتر شهید چمران در صحنه حاضر بود در حالی که برای کمک به گروه اقدام می کرد و در حال راهنمایی هلی کوپتر برای فرود در بهداری بود، مورد اصابت گلوله ناجوانمردانه دشمن قرار گرفت و به شدت محروح شد و پس از ۱۶ساعت به شهادت رسید . ┄┅┅❅❁❅┅┅🌹 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🍒کانال سلام بر شهدا🍒 🌹┄┅┅❅❁❅┅┅┄
شهیده «فوزیه شیردل»، همان پرستار شهید فیلم «چ» ابراهیم حاتمی‌کیا، که سی و پنج سال گمنام بود و کسی او را نمی‌شناخته است*. فوزيه شیر دل در سال 1338 در شهر كرمانشاه در كانون گرم خانواده اي متدين و مومن متولد گرديد. *پدرش حافظ کل بود و از کودکی به او آموزش روخوانی میداد.*🌹 پس از گرفتن مدرك سيكل و گذراندن یک دوره آموزشی ، وارد بهداري شد.وی به مدت 2 الي 3 سال در بهداري كرمانشاه خدمت كرد و پس از آشنايي با كارش به منتقل شدو در بيمارستان آن جا مشغول به كار شد خواهر شهیده فوزیه شیردل در این مورد می‌گوید: دوره آموزشی که تمام شد نوبت تقسیم نیروها بود... اکثر دوستان او تمایل به ماندن در کرمانشاه و کار کردن نزد خانواده‌هایشان را داشتند تا شرایط کاری راحت‌تری داشته باشند.... اما او کار در بیمارستان پاوه را با وجود همه کمبودها و محرومیت هایش برگزید .. *.او عاشق خدمت بود و سرانجام در این راه جان داد. *شادی روحش ┄┅┅❅❁❅┅┅🌹 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🍒کانال سلام بر شهدا🍒 🌹┄┅┅❅❁❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 🔰 روضه حضرت (ع) مرحوم کوثری در حضور حضرت (ره) ▪️«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه»▪️ ┄┅┅❅❁❅┅┅🌹 https://eitaa.com/gsalambarshohada 🍒کانال سلام بر شهدا🍒 🌹┄┅┅❅❁❅┅┅┄