این قصیده هم رزق ایوون طلای حضرت مولاست...
#هزار
هزار دشت، بدون تو، تیهِ خار شود
هزار بادیه با تو چنان بهار شود
هزار پرچم اگر دست غیر بالا بُرد
به دست یک نفر آخر تمام، کار شود
هزار جام می از غیر میشود چو نصیب
ز غیرتم همه پیمانهی خمار شود
هزار مرتبه باید سرود از تو مگر
یکی از این همه تقدیم شهریار شود
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و محو کردگار شود
هزار تیغ دوسر گر بسازد آهنگر
کجا دوباره مسمّی به ذیالفقار شود؟
"یکی" به بستر احمد رود برای فدا
هزار همره اگر با نبی به غار شود
هزار دشمن اگر راه بر علی بندد
تمام راه عدو راهِ اَلفرار شود
هزار صفحهی قرآن به نیزه گر بکنند
محال ممکن اگر شیعه نیزهدار شود
هزار احمد مرسل اگر نبی گردد
علی، وصی و برادر به هر هزار شود
هزار جان گرامی فدای هر قدمش
هزار جان گرامی که بیقرار شود
هزار مسجد اگر هم نخواند نام تو را
بگو که حکم همه مسجد ضرار شود
هزار گنج گر از غیر تو طلب بشود
نصیب طالب آن گنج زهرِ مار شود
هزار نسخه طبیبم نوشت اما نه
فقط دوای تو درمان حال زار شود
هزار بار اگر زخمه بر دلم بزنی
خوشا بحال دل آنگه که تار تار شود
هزار بیعتِ بعد از غدیر با هرکس
خیانت است اگر بیتو برقرار شود
هزار فضل برای هزار کس گفتند
نمیشود که یک از فضل هشت و چار شود
هزار بادیه سهل است اگر که بادهی تو
به راه میکده مشروب خوشگوار شود
هزار شعله آتش شود گلستان گر-
دل از محبت حیدر تنور نار شود
هزار نیل خروشان به پاش بشکافد
اگر کلیم به بحر علی کنار شود
هزار ذکر هوالله بیثمر گردد
بدون ذکر تو خالی ز اعتبار شود
هزار مرده شود زنده با دم عیسی
اگر مسیح به اذن تو اختیار شود
هزار خضر ره از راه حق شود گمره
مگر صراط تو را گیرد و مهار شود
هزار آدم و حوا بهشت بفروشند
چرا که با تو زمین جنت القرار شود
هزار پیرهن یوسف ار رسد به پدر
فقط به اذن تو والیل، والنهار شود
هزار یار اگر در بر و تو از بر دور
دلم شکسته و خونبار چون انار شود
هزار برگ اجابت دهی ز دفتر حق
دعا اگر که به سویت ز اضطرار شود
هزار چرخ زند مست از نگاه تو شمس
چگونه باز بچرخد که بر مدار شود؟
هزار مجلسی و شیخ طوسی و آخوند
چو جمع گشته یکی قطره از بحار شود
هزار بحر بریزد به شعلهای ز غمت
به طرفهای همه در محضرت بخار شود
هزار بتکده خالی ز غیر حق شد چون
به دوشِ احمد مرسل، علی سوار شود
هزار حلقه دهند آیه ای نیاید گر
به جز به دست تو یا مرتضی نثار شود
هزار مدعی عارف آمد و نشناخت
تو را به جز نبی و حق که پردهدار شود؟
هزار مرتبه نام تو را صدا زده است
اگر به جرم اناالحق کسی به دار شود
هزار راه بزرگیّ برای شه باشد
ولی به نوکری تو بزرگوار شود
هزار آتش دوزخ بهشت می گردد
به ریسمان تو گر دست اعتذار شود
هزار معرفت و علم اگر بدست آید
ز غیر باب تو چون بار بر حمار شود
هزار شعر به عشق تو میشود عرفان
"شعور" اگر که ندارد تو را، شعار شود
هزار عالم و زاهد بدون حب علی
نصیبشان نه که دستار بل فسار شود
هزار بذر محبت قرین تو اما
میان باطل و تو حکمِ کارزار شود
هزار مرتبت از این و آن بگیرد کس
کسی که حب تو در دل نداشت خوار شود
هزار قصه به دریای عشق می ریزیم
که از ولای علی موجِ افتخار شود
هزار بار نبی گفت بی ولای علی
صراط حق و حقیقت پر از غبار شود
هزار بار نشانت به خلق داد که هان
کجاست آنکه بخواهد که کامکار شود
هزار وعده ی خوبان یکی وفا نکند
چه خوب بر همه خوبان علی نگار شود
هزار شعله شود ریشه را بسوزاند-
ولای حیدر، اگر اثم، شاخسار شود
هزار سیل خروشان رسیده تا لب شهر
بدون ذکر علی کی عدو مهار شود
هزار خاطره از خلق می شود منسی
فقط کنار تو هر لحظه ماندگار شود
هزار نسل و نسب فخر این و آن شده است
تبار عالی از آن که علی تبار شود
هزار گوشه ی گمنامی است ما را بس
چه حاجتش که گدای تو نامدار شود
هزار شعرِ هزاره سروده خواهد شد
مگر شود که صفات تو در شمار شود؟
#دلاوار
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
این قصیده هم رزق ایوون طلای حضرت مولاست...
#هزار
هزار دشت، بدون تو، تیهِ خار شود
هزار بادیه با تو چنان بهار شود
هزار پرچم اگر دست غیر بالا بُرد
به دست یک نفر آخر تمام، کار شود
هزار جام می از غیر میشود چو نصیب
ز غیرتم همه پیمانهی خمار شود
هزار مرتبه باید سرود از تو مگر
یکی از این همه تقدیم شهریار شود
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و محو کردگار شود
هزار تیغ دوسر گر بسازد آهنگر
کجا دوباره مسمّی به ذیالفقار شود؟
"یکی" به بستر احمد رود برای فدا
هزار همره اگر با نبی به غار شود
هزار دشمن اگر راه بر علی بندد
تمام راه عدو راهِ اَلفرار شود
هزار صفحهی قرآن به نیزه گر بکنند
محال ممکن اگر شیعه نیزهدار شود
هزار احمد مرسل اگر نبی گردد
علی، وصی و برادر به هر هزار شود
هزار جان گرامی فدای هر قدمش
هزار جان گرامی که بیقرار شود
هزار مسجد اگر هم نخواند نام تو را
بگو که حکم همه مسجد ضرار شود
هزار گنج گر از غیر تو طلب بشود
نصیب طالب آن گنج زهرِ مار شود
هزار نسخه طبیبم نوشت اما نه
فقط دوای تو درمان حال زار شود
هزار بار اگر زخمه بر دلم بزنی
خوشا بحال دل آنگه که تار تار شود
هزار بیعتِ بعد از غدیر با هرکس
خیانت است اگر بیتو برقرار شود
هزار فضل برای هزار کس گفتند
نمیشود که یک از فضل هشت و چار شود
هزار بادیه سهل است اگر که بادهی تو
به راه میکده مشروب خوشگوار شود
هزار شعله آتش شود گلستان گر-
دل از محبت حیدر تنور نار شود
هزار نیل خروشان به پاش بشکافد
اگر کلیم به بحر علی کنار شود
هزار ذکر هوالله بیثمر گردد
بدون ذکر تو خالی ز اعتبار شود
هزار مرده شود زنده با دم عیسی
اگر مسیح به اذن تو اختیار شود
هزار خضر ره از راه حق شود گمره
مگر صراط تو را گیرد و مهار شود
هزار آدم و حوا بهشت بفروشند
چرا که با تو زمین جنت القرار شود
هزار پیرهن یوسف ار رسد به پدر
فقط به اذن تو والیل، والنهار شود
هزار یار اگر در بر و تو از بر دور
دلم شکسته و خونبار چون انار شود
هزار برگ اجابت دهی ز دفتر حق
دعا اگر که به سویت ز اضطرار شود
هزار چرخ زند مست از نگاه تو شمس
چگونه باز بچرخد که بر مدار شود؟
هزار مجلسی و شیخ طوسی و آخوند
چو جمع گشته یکی قطره از بحار شود
هزار بحر بریزد به شعلهای ز غمت
به طرفهای همه در محضرت بخار شود
هزار بتکده خالی ز غیر حق شد چون
به دوشِ احمد مرسل، علی سوار شود
هزار حلقه دهند آیه ای نیاید گر
به جز به دست تو یا مرتضی نثار شود
هزار مدعی عارف آمد و نشناخت
تو را به جز نبی و حق که پردهدار شود؟
هزار مرتبه نام تو را صدا زده است
اگر به جرم اناالحق کسی به دار شود
هزار راه بزرگیّ برای شه باشد
ولی به نوکری تو بزرگوار شود
هزار آتش دوزخ بهشت می گردد
به ریسمان تو گر دست اعتذار شود
هزار معرفت و علم اگر بدست آید
ز غیر باب تو چون بار بر حمار شود
هزار شعر به عشق تو میشود عرفان
"شعور" اگر که ندارد تو را، شعار شود
هزار عالم و زاهد بدون حب علی
نصیبشان نه که دستار بل فسار شود
هزار بذر محبت قرین تو اما
میان باطل و تو حکمِ کارزار شود
هزار مرتبت از این و آن بگیرد کس
کسی که حب تو در دل نداشت خوار شود
هزار قصه به دریای عشق می ریزیم
که از ولای علی موجِ افتخار شود
هزار بار نبی گفت بی ولای علی
صراط حق و حقیقت پر از غبار شود
هزار بار نشانت به خلق داد که هان
کجاست آنکه بخواهد که کامکار شود
هزار وعده ی خوبان یکی وفا نکند
چه خوب بر همه خوبان علی نگار شود
هزار شعله شود ریشه را بسوزاند-
ولای حیدر، اگر اثم، شاخسار شود
هزار سیل خروشان رسیده تا لب شهر
بدون ذکر علی کی عدو مهار شود
هزار خاطره از خلق می شود منسی
فقط کنار تو هر لحظه ماندگار شود
هزار نسل و نسب فخر این و آن شده است
تبار عالی از آن که علی تبار شود
هزار گوشه ی گمنامی است ما را بس
چه حاجتش که گدای تو نامدار شود
هزار شعرِ هزاره سروده خواهد شد
مگر شود که صفات تو در شمار شود؟
#دلاوار
#روز_پدر #یاعلی
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
این قصیده هم رزق ایوون طلای حضرت مولاست...
#هزار
هزار دشت، بدون تو، تیهِ خار شود
هزار بادیه با تو چنان بهار شود
هزار پرچم اگر دست غیر بالا بُرد
به دست یک نفر آخر تمام، کار شود
هزار جام می از غیر میشود چو نصیب
ز غیرتم همه پیمانهی خمار شود
هزار مرتبه باید سرود از تو مگر
یکی از این همه تقدیم شهریار شود
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و محو کردگار شود
هزار تیغ دوسر گر بسازد آهنگر
کجا دوباره مسمّی به ذیالفقار شود؟
"یکی" به بستر احمد رود برای فدا
هزار همره اگر با نبی به غار شود
هزار دشمن اگر راه بر علی بندد
تمام راه عدو راهِ اَلفرار شود
هزار صفحهی قرآن به نیزه گر بکنند
محال ممکن اگر شیعه نیزهدار شود
هزار احمد مرسل اگر نبی گردد
علی، وصی و برادر به هر هزار شود
هزار جان گرامی فدای هر قدمش
هزار جان گرامی که بیقرار شود
هزار مسجد اگر هم نخواند نام تو را
بگو که حکم همه مسجد ضرار شود
هزار گنج گر از غیر تو طلب بشود
نصیب طالب آن گنج زهرِ مار شود
هزار نسخه طبیبم نوشت اما نه
فقط دوای تو درمان حال زار شود
هزار بار اگر زخمه بر دلم بزنی
خوشا بحال دل آنگه که تار تار شود
هزار بیعتِ بعد از غدیر با هرکس
خیانت است اگر بیتو برقرار شود
هزار فضل برای هزار کس گفتند
نمیشود که یک از فضل هشت و چار شود
هزار بادیه سهل است اگر که بادهی تو
به راه میکده مشروب خوشگوار شود
هزار شعله آتش شود گلستان گر-
دل از محبت حیدر تنور نار شود
هزار نیل خروشان به پاش بشکافد
اگر کلیم به بحر علی کنار شود
هزار ذکر هوالله بیثمر گردد
بدون ذکر تو خالی ز اعتبار شود
هزار مرده شود زنده با دم عیسی
اگر مسیح به اذن تو اختیار شود
هزار خضر ره از راه حق شود گمره
مگر صراط تو را گیرد و مهار شود
هزار آدم و حوا بهشت بفروشند
چرا که با تو زمین جنت القرار شود
هزار پیرهن یوسف ار رسد به پدر
فقط به اذن تو والیل، والنهار شود
هزار یار اگر در بر و تو از بر دور
دلم شکسته و خونبار چون انار شود
هزار برگ اجابت دهی ز دفتر حق
دعا اگر که به سویت ز اضطرار شود
هزار چرخ زند مست از نگاه تو شمس
چگونه باز بچرخد که بر مدار شود؟
هزار مجلسی و شیخ طوسی و آخوند
چو جمع گشته یکی قطره از بحار شود
هزار بحر بریزد به شعلهای ز غمت
به طرفهای همه در محضرت بخار شود
هزار بتکده خالی ز غیر حق شد چون
به دوشِ احمد مرسل، علی سوار شود
هزار حلقه دهند آیه ای نیاید گر
به جز به دست تو یا مرتضی نثار شود
هزار مدعی عارف آمد و نشناخت
تو را به جز نبی و حق که پردهدار شود؟
هزار مرتبه نام تو را صدا زده است
اگر به جرم اناالحق کسی به دار شود
هزار راه بزرگیّ برای شه باشد
ولی به نوکری تو بزرگوار شود
هزار آتش دوزخ بهشت می گردد
به ریسمان تو گر دست اعتذار شود
هزار معرفت و علم اگر بدست آید
ز غیر باب تو چون بار بر حمار شود
هزار شعر به عشق تو میشود عرفان
"شعور" اگر که ندارد تو را، شعار شود
هزار عالم و زاهد بدون حب علی
نصیبشان نه که دستار بل فسار شود
هزار بذر محبت قرین تو اما
میان باطل و تو حکمِ کارزار شود
هزار مرتبت از این و آن بگیرد کس
کسی که حب تو در دل نداشت خوار شود
هزار قصه به دریای عشق می ریزیم
که از ولای علی موجِ افتخار شود
هزار بار نبی گفت بی ولای علی
صراط حق و حقیقت پر از غبار شود
هزار بار نشانت به خلق داد که هان
کجاست آنکه بخواهد که کامکار شود
هزار وعده ی خوبان یکی وفا نکند
چه خوب بر همه خوبان علی نگار شود
هزار شعله شود ریشه را بسوزاند-
ولای حیدر، اگر اثم، شاخسار شود
هزار سیل خروشان رسیده تا لب شهر
بدون ذکر علی کی عدو مهار شود
هزار خاطره از خلق می شود منسی
فقط کنار تو هر لحظه ماندگار شود
هزار نسل و نسب فخر این و آن شده است
تبار عالی از آن که علی تبار شود
هزار گوشه ی گمنامی است ما را بس
چه حاجتش که گدای تو نامدار شود
هزار شعرِ هزاره سروده خواهد شد
مگر شود که صفات تو در شمار شود؟
#دلاوار
#عید_غدیر #یاعلی
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar