eitaa logo
اقتصاد فرهنگی
7.6هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.6هزار ویدیو
163 فایل
در میانه‌ یک جنگ تمام عیار ترکیبی مطالب کانال کپی‌رایت ندارد! ارتباط: حسین عباسی‌فر @h_abbasifar کانال فرهنگی‌هنری‌ادبی‌طور: https://eitaa.com/joinchat/1463616639C49c84c374c تبلیغات حرام است! 😊 "دکتر نیستم" https://virasty.com/ABBASIFAR
مشاهده در ایتا
دانلود
به میدانِ نبردی می‌رود این بار آخر هم نمی‌بندد سپر از پشت در پیکار آخر هم به زینب می‌زند رو تا بگوید و او هم بگوید در آخر گفتار آخر هم موذن می‌زند بانگی چو بانگ جنگ خیبر را گذر کن باز از این در، از این مسمار آخر هم به رسم ناجوانمردان و تیغ از پشت آوردن میان پرده‌ی شب آمده کفتار آخر هم کشیده تیغ ابرو بوتراب از کنج محرابش چه گردی کرده‌ برپا در همین اذکار آخر هم میان خون که باشد عاشقش، آغوش بگشاید! به مسجد آمد و دیدش در آن دیدار آخر هم حسین آب آورَد تا خشکی لبهاش کم گردد حسن باید ببندد بر سرش دستار آخر هم یتیمان کاسه در دستند و شیر تازه آوردند نمک اما نمک‌گیر است در افطار آخر هم همین‌ها روزی اما بر حسین‌اش آب بستند و... به نوزادش ندادند آب در گهواره آخر هم به آهنگی که در کرب‌وبلا از اکبرش آمد جدا کردند از هم‌نامِ‌حیدر تار آخر هم و عبّاس‌َش بنا کرده‌ست محرابی کنار شط چه خونی ز ابروانش می‌چکد سردار آخر هم سری در پیش پای دخترش می‌گفت با لبهام جدا باید کنم از پای نازت خارِ آخر هم... به میدان پا نهاده اولین دلدار و چون حیدر به میدان عدالت می‌رود دلدار آخر هم
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به میدانِ نبردی می‌رود این بار آخر هم نمی‌بندد سپر از پشت در پیکار آخر هم به زینب می‌زند رو تا بگوید و او هم بگوید در آخر گفتار آخر هم موذن می‌زند بانگی چو بانگ جنگ خیبر را گذر کن باز از این در، از این مسمار آخر هم به رسم ناجوانمردان و تیغ از پشت آوردن میان پرده‌ی شب آمده کفتار آخر هم کشیده تیغ ابرو بوتراب از کنج محرابش چه گردی کرده‌ برپا در همین اذکار آخر هم میان خون که باشد عاشقش، آغوش بگشاید! به مسجد آمد و دیدش در آن دیدار آخر هم حسین آب آورَد تا خشکی لبهاش کم گردد حسن باید ببندد بر سرش دستار آخر هم یتیمان کاسه در دستند و شیر تازه آوردند نمک اما نمک‌گیر است در افطار آخر هم همین‌ها روزی اما بر حسین‌اش آب بستند و... به نوزادش ندادند آب در گهواره آخر هم به آهنگی که در کرب‌وبلا از اکبرش آمد جدا کردند از هم‌نامِ‌حیدر تار آخر هم و عبّاس‌َش بنا کرده‌ست محرابی کنار شط چه خونی ز ابروانش می‌چکد سردار آخر هم سری در پیش پای دخترش می‌گفت با لبهام جدا باید کنم از پای نازت خارِ آخر هم... به میدان پا نهاده اولین دلدار و چون حیدر به میدان عدالت می‌رسد دلدار آخر هم 💠 @h_abasifar
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به میدانِ نبردی می‌رود این بار آخر هم نمی‌بندد سپر از پشت در پیکار آخر هم به زینب می‌زند رو تا بگوید و او هم بگوید در آخر گفتار آخر هم موذن می‌زند بانگی چو بانگ جنگ خیبر را گذر کن باز از این در، از این مسمار آخر هم به رسم ناجوانمردان و تیغ از پشت آوردن میان پرده‌ی شب آمده کفتار آخر هم کشیده تیغ ابرو بوتراب از کنج محرابش چه گردی کرده‌ برپا در همین اذکار آخر هم میان خون که باشد عاشقش، آغوش بگشاید! به مسجد آمد و دیدش در آن دیدار آخر هم حسین آب آورَد تا خشکی لبهاش کم گردد حسن باید ببندد بر سرش دستار آخر هم یتیمان کاسه در دستند و شیر تازه آوردند نمک اما نمک‌گیر است در افطار آخر هم همین‌ها روزی اما بر حسین‌اش آب بستند و... به نوزادش ندادند آب در گهواره آخر هم به آهنگی که در کرب‌وبلا از اکبرش آمد جدا کردند از هم‌نامِ‌حیدر تار آخر هم و عبّاس‌َش بنا کرده‌ست محرابی کنار شط چه خونی ز ابروانش می‌چکد سردار آخر هم سری در پیش پای دخترش می‌گفت با لبهام جدا باید کنم از پای نازت خارِ آخر هم... به میدان پا نهاده اولین دلدار و چون حیدر به میدان عدالت می‌رسد دلدار آخر هم 💠 @h_abasifar