eitaa logo
مبشرصبح
2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
71 فایل
ارتباط با حقیر @shafieihasan سوابق علمی » طلبه سطح عالی » کارشناسی تاریخ اسلام » کارشناسی ارشد تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام » دکتری تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی » و همچنین در گرایش های مختلف تاریخ در حوزه و دانشگاه مشغول تدریس و پژوهش می باشم.
مشاهده در ایتا
دانلود
📌مفاد امام حسن(ع) چیست؟ آیا این درست است که امام بر سر مسائل هم کرد؟ آیا امام دنبال اموال و بود؟ 📍در بررسی اسناد تاریخی و در پاسخ به پرسش اول می توان گفت، موارد ذیل جزو مفاد صلح نامه است: ◀️جلوگیری از موروثی شدن خلافت بنی امیه، ◀️نگه داشتن حرمت اهل بیت(ع)، ◀️حفظ خون به ویژه ، ◀️عدم ناسزاگویی به امیرمؤمنان علی(ع) حتی در قنوت نماز؛ بنابر گزارش بَلاذُری(م279ق) مفاد صلح نامه این بود: «حسن بن على(ع) با صلح می كند و خلافت را به وى وامیگذارد، به اين شرط كه معاویه به كتاب خدا و رسول الله(ص)عمل كند. ◀️معاويه، نبايد جانشين براى خود مشخص كند و انتخاب خليفه باید به شورا باشد و مردم بر جان و مال و خانواده خود در امان هستند. معاويه، نبايد در نهان و آشكارا، شورش و براى حسن بن على(ع) برپا كند و حتی ياران او را نيازارد.» درباره مسائل مالی نیز باید گفت: ◀️چنین شرطی در مفاد صلح نامه نیامده است. بلکه این تهمتی است که منابع عامه بیان کرده اند که امام حسن(ع) به دنبال تصاحب خراج ، و اموال موجود در بيت المال بوده است‏. ◀️لازم به ذکر است که مسائل مالی معاویه بود و امام آن را نپذیرفت و فرمود: ◀️ نمیتواند در بيت المال مسلمانان تعهدى را براى من بپذيرد. ◀️شاهد دیگر آنکه حتی کسانی به امام اعتراض کردند که چرا برای خود سهمی از اموال بیت المال قرار نداده است. 📚بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص29، 41. 📚اربلّی، کشف الغمه في معرفة الأئمه، ج1، ص547. 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج‏4، ص۳۳. 📚ابن شُعبه حرّانى، تحف العقول عن آل الرسول، ص233. 📚ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج3، ص406. 👇👇 🌻 @ahlebait110
🔰ما می کنیم حتی اگر بر قلبهایشان مُهر خورده باشد؛ ♦️دیشب با چند جوان عزیزی تو خشکشویی کلی گپ زدم یکیشون معتقد بود و داستان کار خود نظام بوده!!!! بعد از ساعتی بحث و استدلال و سند آوردن نپذیرفت هرچند دوستانش کامل متقاعد شدند اما لجاجت آن فرد بر نفهمیدن بهش اجازه داشتن نگاه منصفانه نمی داد، آخر گفتم (خدا نکنه درب فهم و اندیشه و وجدان کسی بسته شود آن وقت هیچ قدرتی توان آگاه کردن آن فهم و هوشیار کردن آن وجدان را ندارد) به عنوان آخرین نکته حکایتی از نهج البلاغه برایش نقل کردم و آن این بود: 🔸امیرالمومنین علیه السلام می فرماید که روزی من با آن پیامبر صلی الله علیه و آله بودم كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: اى محمّد تو ادعاى بزرگى كرده اى؛ ادعايى كه هيچ يك از پدران و خاندانت نكردند. ما از تو معجزه اى مى خواهيم كه اگر پاسخ مثبت دهى و آن را پيش چشم ما به انجام برسانى، مى دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدايى و اگر انجام ندهى، خواهيم دانست، ساحر دروغگويى هستى. پيامبر فرمود: خواسته شما چيست؟ گفتند: اشاره به درختى كردند كه در آنجا بود را براى ما صدا زن، تا با تمام ريشه هايش كنده شود و پيش روى تو بايستد. پيامبر فرمود: خداوند بر هر چيزى تواناست. آيا اگر اين كار را براى شما انجام دهم، ايمان مى آوريد و شهادت به حقّ خواهيد داد، عرض كردند: آرى، فرمود: من به زودى آنچه را مى خواهيد به شما نشان مى دهم؛ ولى مى دانم كه شما به خير و نيكى [و ايمان و تسليم در برابر حقّ] باز نمى گرديد و نيز مى دانم در ميان شما كسى است كه درون چاه[در سرزمين بدر] افكنده مى شود [اشاره به جنازه هاى ابوجهل و عتبه و شيبه و امية بن خلف است كه در ميدان بدر به چاه افكنده شدند] و نيز كسى است كه احزاب را [براى جنگ با مسلمين] بسيج مى كند [اشاره به ابوسفيان است]. سپس فرمود: اى درخت اگر به خدا و روز واپسين ايمان دارى و مى دانى كه من رسول خدا هستم با ريشه ها از زمين كنده شو و نزد من آى و به فرمان خدا پيش روى من بايست!، امام علی می فرمایند: سوگند به خدايى كه او را به حقّ مبعوث كرد با چشم خود ديدم درخت با ريشه هايش از زمين كنده شد و حركت كرد؛ در حالى كه [بر اثر سرعت حركت] طنين شديدى داشت و صدايى همچون صداى بال پرندگان [در هنگام پرواز] از آن بر مى خاست و در برابر رسول خدا صلى الله عليه و آله قرار گرفت؛ در حالى كه مانند پرندگان بال مى زد و بعضى از شاخه هاى بالاى آن، بر سر رسول خدا سايه افكنده بود و بعضى ديگر بر دوش من، در حالى كه در طرف راست پيامبر ايستاده بودم. هنگامى كه آن قوم لجوج اين صحنه را مشاهده كردند، از روى برترى جويى و تكبّر گفتند: اگر راست مى گويى دستور ده درخت به جاى خود برگردد و نيمى از آن نزد تو آيد و نيم ديگر در جاى خود باقى بماند، رسول خدا به درخت امر فرمود كه چنين كند، بلافاصله نيمى از آن درخت، با منظره اى شگفت آور و صدايى شديدتر به سوى آن حضرت، حركت كرد و آن قدر پيش آمد كه نزديك بود به آن حضرت بپيچد. بار ديگر آنها از روى كفر و سركشى گفتند: دستور ده اين نصف بازگردد و به نصف ديگر ملحق شود و به صورت نخستين درآيد، پيامبر دستور داد و آن نصف به جاى نخستين بازگشت. ولى تمام آن گروه گفتند: او ساحرى دروغگوست، كه سحر شگفت آور و ماهرانه اى دارد، سپس افزودند: آيا تو را در اين كار كسى جز امثال اين ـ منظورشان من بودم ـ تصديق مى كند؟!» خطبه ۱۹۲ «إنَّهُ دَعا شَجَرَةً فَأَقْبَلَتْ تَخِدُّ إلَیْهِ الاَْرْضَ خَدّاً...» 🔰بعد در حالی که جوان متعجب شده بود گفتم برخی حتی اگر معجزه را مشاهده کنند و لمس کنند بخاطر گناهان و خطاهایشان باز نخواهند پذیرفت و دست از باطل خود بر نمی دارند این یک و قانون الهی است؛ خدا نکند ما از این دست باشیم. لذا در قرآن فرمود «خَتَمَ اللهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ» ۷بقره 🔸جوان کماکان متعجب و مبهوت فکر می کرد دیگر از آن جولان اولیه خبری نبود، بهش گفتم این ظلم را خودمان به خودمان می کنیم والا خداوند مهربان تر از مادر است. پیامبر فرمود این مهر بر دلها بخاطر «بِمَا کَانَ مِنْ کُفْرِهِمْ بِاللَّهِ وَ کُفْرِهِمْ بِمُحَمَّدٍ.» کفر و ناسپاسی نسبت به خدا و پیامبر است. ازشون خداحافظی کردم و برگشتم و نمی دانم چه شد یا چه گفتند اما در راه برای قلب و فهم خودم و آنها دعا کردم 🔹حال من و شما هر چقدر استدلال برای گروهی بیاوریم اصرار کنیم،سند بیاوریم آخر هیچ تاثیری ندارد، البته نباید از وظیفه خودمان که است شانه خالی کنیم اما جهل آنها هم نباید مان کند. https://eitaa.com/joinchat/2129985567C4b22f9eb1d
🔰ما می کنیم حتی اگر بر قلبهایشان مُهر خورده باشد؛ ♦️چند روز پیش با چند جوان عزیزی در خشکشویی کلی گپ زدم یکیشون معتقد بود و داستان و... کار خود نظام بوده!!!! بعد از ساعتی بحث و استدلال و سند آوردن نپذیرفت هرچند دوستانش کامل متقاعد شدند اما لجاجت آن فرد بر نفهمیدن بهش اجازه داشتن نگاه منصفانه نمی داد، آخر گفتم (خدا نکنه درب فهم و اندیشه و وجدان کسی بسته شود آن وقت هیچ قدرتی توان آگاه کردن آن فهم و هوشیار کردن آن وجدان را ندارد) به عنوان آخرین نکته حکایتی از نهج البلاغه برایش نقل کردم و آن این بود: ⬅️امیرالمومنین علیه السلام می فرماید که روزی من با آن پیامبر صلی الله علیه و آله بودم كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: اى محمّد تو ادعاى بزرگى كرده اى؛ ادعاي پیامبری و ارتباط با وحی هيچ يك از پدران و خاندانت نكردند. ما از تو معجزه اى مى خواهيم كه اگر پاسخ مثبت دهى و آن را پيش چشم ما به انجام برسانى، مى دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدايى و اگر انجام ندهى، خواهيم دانست، ساحر دروغگويى هستى. پيامبر فرمود: خواسته شما چيست؟ گفتند: اشاره به درختى كردند كه در آنجا بود را براى ما صدا زن، تا با تمام ريشه هايش كنده شود و پيش روى تو بايستد. پيامبر فرمود: خداوند بر هر چيزى تواناست. آيا اگر اين كار را براى شما انجام دهم، ايمان مى آوريد و شهادت به حقّ خواهيد داد، عرض كردند: آرى، فرمود: من به زودى آنچه را مى خواهيد به شما نشان مى دهم؛ ولى مى دانم كه شما به خير و نيكى و ايمان و تسليم در برابر حقّ باز نمى گرديد و نيز مى دانم در ميان شما كسى است كه درون چاهی در سرزمين بدر افكنده مى شود [اشاره به جنازه هاى ابوجهل و عتبه و شيبه و امية بن خلف است كه در ميدان بدر به چاه افكنده شدند] و نيز كسى است كه احزاب را [براى جنگ با مسلمين] بسيج مى كند [اشاره به ابوسفيان است]. سپس فرمود: اى درخت اگر به خدا و روز واپسين ايمان دارى و مى دانى كه من رسول خدا هستم با ريشه ها از زمين كنده شو و نزد من آى و به فرمان خدا پيش روى من بايست!، امام علی می فرمایند: سوگند به خدايى كه او را به حقّ مبعوث كرد با چشم خود ديدم درخت با ريشه هايش از زمين كنده شد و حركت كرد؛ در حالى كه بر اثر سرعت حركت طنين شديدى داشت و صدايى همچون صداى بال پرندگان در هنگام پرواز از آن بر مى خاست و در برابر رسول خدا صلى الله عليه و آله قرار گرفت؛ در حالى كه مانند پرندگان بال مى زد و بعضى از شاخه هاى بالاى آن، بر سر رسول خدا سايه افكنده بود و بعضى ديگر بر دوش من، در حالى كه در طرف راست پيامبر ايستاده بودم. هنگامى كه آن قوم لجوج اين صحنه را مشاهده كردند، از روى برترى جويى و تكبّر گفتند: اگر راست مى گويى دستور ده درخت به جاى خود برگردد و نيمى از آن نزد تو آيد و نيم ديگر در جاى خود باقى بماند، رسول خدا به درخت امر فرمود كه چنين كند، بلافاصله نيمى از آن درخت، با منظره اى شگفت آور و صدايى شديدتر به سوى آن حضرت، حركت كرد و آن قدر پيش آمد كه نزديك بود به آن حضرت بپيچد. بار ديگر آنها از روى كفر و سركشى گفتند: دستور ده اين نصف بازگردد و به نصف ديگر ملحق شود و به صورت نخستين درآيد، پيامبر دستور داد و آن نصف به جاى نخستين بازگشت. ولى تمام آن گروه گفتند: او ساحرى دروغگوست، كه سحر شگفت آور و ماهرانه اى دارد، سپس افزودند: آيا تو را در اين كار كسى جز امثال اين ـ منظورشان من بودم ـ تصديق مى كند؟!» خطبه ۱۹۲ «إنَّهُ دَعا شَجَرَةً...» 🔰بعد در حالی که جوان متعجب شده بود گفتم برخی حتی اگر معجزه را مشاهده کنند و لمس کنند بخاطر گناهان و خطاهایشان باز نخواهند پذیرفت و دست از باطل خود بر نمی دارند این یک و قانون الهی است؛ خدا نکند ما از این دست باشیم. لذا در قرآن فرمود «خَتَمَ اللهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ» ۷بقره 🔸جوان کماکان متعجب و مبهوت فکر می کرد دیگر از آن کَر و فَر اولیه خبری نبود، بهش گفتم این ظلم را خودمان به خودمان می کنیم والا خداوند مهربان تر از مادر است. پیامبر فرمود این مهر بر دلها بخاطر «بِمَا کَانَ مِنْ کُفْرِهِمْ بِاللَّهِ وَ کُفْرِهِمْ بِمُحَمَّدٍ.» کفر و ناسپاسی نسبت به خدا و پیامبر است. ازشون خداحافظی کردم و برگشتم و نمی دانم چه شد یا چه گفتند اما در راه برای قلب و فهم خودم و آنها دعا کردم 🔹حال گاهی من و شما هر چقدر استدلال برای فرد یا گروهی بیاوریم اصرار کنیم،سند بیاوریم آخر هیچ تاثیری ندارد، البته نباید از وظیفه خودمان که است شانه خالی کنیم اما جهل و عناد آنها هم نباید مان کند. https://eitaa.com/joinchat/2129985567C4b22f9eb1d