eitaa logo
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
455 دنبال‌کننده
156 عکس
69 ویدیو
2 فایل
شاعرانه ها #حسن_زرنقی ارتباط با حسن زرنقی @h_zarnagh
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
https://www.instagram.com/p/CBkIzcIpjr9/?igshid=zmfpu83ltljr
غزل سفر به زیر پای من این جاده ای کهَ افتاده ست برای بردن من آمده ست، آماده ست هزار راه نرفته به پیش پای من است ولی برای رسیدن، مسیر این جاده ست چنان مسیر  و چنان رفتنی که لذت آن نه در میانه ی سجاده و نه در باده ست بسی مقام بلندی ست نی سواری ما و این مقامِ همان مردمان آزاده ست به سر به زیری مردان ما نگاه نکن که در سکوت همین ها هزار فریاد ست چقدر خوب دل از این جهان بریدند و... چقدر دادن جان در مرامشان ساده ست یکی گذشته ز دست و یکی گذشته ز سر یکی به پای همین عهد آبرو داده ست همان که پر زده ققنوس وار تا به خدا شهید ماست که از متن شعله ها زاده ست @h_zarnaghi
کاش در اوج ایمان بمیریم کاش در راه قران بمیریم کاش در بند شیطان نباشیم کاش ما نیز انسان بمیریم نه شبیه فلانی به استخر ای خوشا در بیابان بمیریم ای خوشا مثل شاه شهیدان در بیابان و عطشان بمیریم مرگ در بین بستر چه سخت است کاش با تیغ بران بمیریم از تو فرمان و از ما اطاعت تو بفرما و الان بمیریم زیر آتش ولی ایستاده کاش مثل شهیدان بمیریم کاش و صد کاش چون حاج قاسم کاش مانند چمران بمیریم #شهادت @h_zarnaghi
🔸🔸دفاع مقدس ♦️ متاثر از کتاب خاطرات لفظ و به یاد تمام شهدایی که در این کتاب از آنها نام برده شده است و به یاد   که می گفت برای عبور از سیم خار دار اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی... 🔸🔸🔸 به زیر نور ماه آن شب شمردم زخم هایت را تو و مهتاب و مین اما ندیدم دست و پایت را تنت را در میان خاک و خون ها یافتم اما نمی یابم در این صحرا سر از تن جدایت را مرا از آن سوی معبر به خود میخواندی اما من... میان تیر و ترکش باز گم کردم صدایت را شهادت آرزویت بود و با شب گریه های خود به گوش آسمان ها می رساندی این دعایت را چه آسان از میان سیم های خاردار نفس گذر دادی رساندی تا خدا روح رهایت را شهید من! رفیق لحظه های تلخ و شیرینم ... چه میشد با خودت میبردی آن شب مبتلایت را ✍   @h_zarnaghi
هر روز کربلای تو تکرار میشود در عالمی عزای تو تکرار میشود همواره در نگاه پر از اشتیاق ما خوناب زخم های تو تکرار میشود در جان من که تکه ای از خاک کربلاست هر لحظه  رد پای تو تکرار می شود هم در دلم محبت بی انتهای تو هم در سرم هوای تو تکرار می شود با اینکه مستحق عتاب توام ولی در حق من دعای تو تکرار می شود ای آفتاب غرق به خون هر غروب را بر روی نی نوای تو تکرار می شود ای حنجر بریده به هر پرده از وجود فریاد حق نمای تو تکرار می شود هل من معین تو نه در آن روز بود و بس هر روز این ندای تو تکرار می شود تا هر زمان که هست یزیدی در این جهان حتما که ماجرای تو تکرار می شود با هر شهید بی سر و بی دست روضه ی عباس با وفای تو تکرار می شود با هر جوان ما که می افتد به روی خاک داغ پسر برای تو تکرار می شود  این داغ ها قبول ولی بعد کربلا کی داغ بوریای تو تکرار می شود ؟! @h_zarnaghi    
هر روز کربلای تو تکرار میشود در عالمی عزای تو تکرار میشود همواره در نگاه پر از اشتیاق ما خوناب زخم های تو تکرار میشود در جان من که تکه ای از خاک کربلاست هر لحظه  رد پای تو تکرار می شود هم در دلم محبت بی انتهای تو هم در سرم هوای تو تکرار می شود با اینکه مستحق عتاب توام ولی در حق من دعای تو تکرار می شود ای آفتاب غرق به خون هر غروب را بر روی نی نوای تو تکرار می شود ای حنجر بریده به هر پرده از وجود فریاد حق نمای تو تکرار می شود هل من معین تو نه در آن روز بود و بس هر روز این ندای تو تکرار می شود تا هر زمان که هست یزیدی در این جهان حتما که ماجرای تو تکرار می شود با هر شهید بی سر و بی دست روضه ی عباس با وفای تو تکرار می شود با هر جوان ما که می افتد به روی خاک داغ پسر برای تو تکرار می شود  این داغ ها قبول ولی بعد کربلا کی داغ بوریای تو تکرار می شود ؟! @h_zarnaghi    
🔸🔸دفاع مقدس ♦️ متاثر از کتاب خاطرات لفظ و به یاد تمام شهدایی که در این کتاب از آنها نام برده شده است و به یاد   که می گفت برای عبور از سیم خار دار اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی... 🔸🔸🔸 به زیر نور ماه آن شب شمردم زخم هایت را تو و مهتاب و مین اما ندیدم دست و پایت را تنت را در میان خاک و خون ها یافتم اما نمی یابم در این صحرا سر از تن جدایت را مرا از آن سوی معبر به خود میخواندی اما من... میان تیر و ترکش باز گم کردم صدایت را شهادت آرزویت بود و با شب گریه های خود به گوش آسمان ها می رساندی این دعایت را چه آسان از میان سیم های خاردار نفس گذر دادی رساندی تا خدا روح رهایت را شهید من! رفیق لحظه های تلخ و شیرینم ... چه میشد با خودت میبردی آن شب مبتلایت را ✍   @h_zarnaghi
🔸 🔸🔸 شهید از بس که زخم های تنت را شمرده ایم ما نیز با تو زخم پی زخم خورده ایم هر شب دل شکسته ی ما می بری هنوز از لحظه ای که دل به نگاهت سپرده ایم آن خنده های صاف و صمیمی و ساده را آخر که گفته است که از یاد برده ایم؟! ای خوش به حال تو که شهیدی و زنده ای ای وای ما که دیر زمانی ست مرده ایم ما را ببین که بی نفس گرم آفتاب در تنگنای سرد زمانها فسرده ایم با صد هزار جلوه شکفته گل از گلش وقتی به باغ یخ زده نام تو برده ایم کی میشود که از دل ما عقده وا کنی؟! مایی که بغض کهنه ی در خود فشرده ایم ✍ @h_zarnaghi