أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاْزْکِیآءُ،
باید برای روضه ی جسمت ، زجان گذشت
یک عمر از غمت چه به پیر و جوان گذشت؟
آه ای هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم
با داغ تو چه بر جگر شیعیان گذشت؟
گیرم که بگذریم ز غمهای روزگار
از داغ جانگداز تو کی می توان گذشت؟
سنگیم اگر، نمی شود از داغتان نسوخت
اشکیم اگر ، نمی شود از آهتان گذشت
دست از قلم کشیده فقط آه می کشیم ...
هی آه می کشیم ... که کار از بیان گذشت
آتش گرفت واژه به دفتر ... قلم گریست
حتی ز خیر خواندن آن ، روضه خوان گذشت
از داغ کربلای تو گر سختت تر نبود
دنیا چطور ساده از این داستان گذشت؟
آن ساعتی که پیکرت افتاد روی خاک
فریاد جبرییل ز هفت آسمان گذشت
ای کاش می گذشت ز انگشترت حسین
وقتی ز قتلگاه تو آن ساربان گذشت
ای جسم تو مطاف ملائک ، چه جراتی
با نعل های تازه از آن آستان گذشت؟
در خاک و خون تپیده ی تنها بلند شو ...
آه ای امام قافله ! وقت اذان گذشت
ای وای من ... سه روز تنت زیر آفتاب
آری سه روز ... بی سر و بی سایبان گذشت
در حیرتم که از لب خشکت حیا نکرد؟
وقتی که از کنار تو رود روان گذشت
با بند بندِ ناحیه می سوزم از جگر
یعنی زمان چگونه به صاحب زمان گذشت؟
غربال دهر بود اگر کربلای تو
زینب چه سربلند از این امتحان گذشت
(لن تبرد مصیبتک فی قلوبنا)
داغ تو داغ تر شد و عمر جهان گذشت ...
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#هادے_ملک_پور
@haadimalekpoor
هدایت شده از هادی ملک پور
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاْزْکِیآءُ،
باید برای روضه ی جسمت ، زجان گذشت
یک عمر از غمت چه به پیر و جوان گذشت؟
آه ای هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم
با داغ تو چه بر جگر شیعیان گذشت؟
گیرم که بگذریم ز غمهای روزگار
از داغ جانگداز تو کی می توان گذشت؟
سنگیم اگر، نمی شود از داغتان نسوخت
اشکیم اگر ، نمی شود از آهتان گذشت
دست از قلم کشیده فقط آه می کشیم ...
هی آه می کشیم ... که کار از بیان گذشت
آتش گرفت واژه به دفتر ... قلم گریست
حتی ز خیر خواندن آن ، روضه خوان گذشت
از داغ کربلای تو گر سختت تر نبود
دنیا چطور ساده از این داستان گذشت؟
آن ساعتی که پیکرت افتاد روی خاک
فریاد جبرییل ز هفت آسمان گذشت
ای کاش می گذشت ز انگشترت حسین
وقتی ز قتلگاه تو آن ساربان گذشت
ای جسم تو مطاف ملائک ، چه جراتی
با نعل های تازه از آن آستان گذشت؟
در خاک و خون تپیده ی تنها بلند شو ...
آه ای امام قافله ! وقت اذان گذشت
ای وای من ... سه روز تنت زیر آفتاب
آری سه روز ... بی سر و بی سایبان گذشت
در حیرتم که از لب خشکت حیا نکرد؟
وقتی که از کنار تو رود روان گذشت
با بند بندِ ناحیه می سوزم از جگر
یعنی زمان چگونه به صاحب زمان گذشت؟
غربال دهر بود اگر کربلای تو
زینب چه سربلند از این امتحان گذشت
(لن تبرد مصیبتک فی قلوبنا)
داغ تو داغ تر شد و عمر جهان گذشت ...
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#هادے_ملک_پور
@haadimalekpoor