eitaa logo
هادی ملک پور
147 دنبال‌کننده
51 عکس
34 ویدیو
0 فایل
کانال اشعار و آثار و دل نوشته ها
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مشق حماسه 🇮🇷
غم ندیدن تو! کرده قصد جان مرا غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام عجین به داغ نوشتند داستان مرا تو جانِ زینبی اما زمانه درصدد است بگیرد از منِ  محنت کشیده جان مرا زغربتت رمق راه رفتن از من رفت اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا اجازه‌ای بده نذری سفره ات باشند کرم کن و بپذیر این دو قرص نان مرا مرا سهیم کنی در منای کرب و بلا اگر قبول کنی این دو نوجوان  مرا فدای شرم تو ... اما بیا و کامل کن ستاره های درخشان آسمان مرا ادا اگر بشود حق تو زجانب من توان مگر بدهد جان ناتوان مرا قیام کردم و در خیمه منتظر‌ماندم برو میانه ی میدان  ببین اذان مرا قدم خمید ز تنهایی ات ، غم فرزند خمیده‌تر نکند قامت کمان مرا نصیب باغ دلم از بهار اندک بود خدا به خیر کند قصه‌ی خزان مرا بلا عظیم‌تر و من صبورتر شده ام چه سخت کرده خداوند امتحان مرا سلام الله علیها 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاْزْکِیآءُ، باید برای روضه ی جسمت ، زجان گذشت یک عمر از غمت چه به پیر و جوان گذشت؟ آه ای هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم با داغ تو چه بر جگر شیعیان گذشت؟ گیرم که بگذریم ز غمهای روزگار از داغ جانگداز تو کی می توان گذشت؟ سنگیم اگر، نمی شود از داغتان نسوخت اشکیم اگر ، نمی شود از آهتان گذشت دست از قلم کشیده فقط آه می کشیم ... هی آه می کشیم ... که کار از بیان گذشت آتش گرفت واژه به دفتر ... قلم گریست حتی ز خیر خواندن آن ، روضه خوان گذشت از داغ کربلای تو گر سختت تر نبود دنیا چطور ساده از این داستان گذشت؟ آن ساعتی که پیکرت افتاد روی خاک فریاد جبرییل ز هفت آسمان گذشت ای کاش می گذشت ز انگشترت حسین وقتی ز قتلگاه تو آن ساربان گذشت ای جسم تو مطاف ملائک ، چه جراتی با نعل های تازه از آن آستان گذشت؟ در خاک و خون تپیده ی تنها بلند شو ... آه ای امام قافله ! وقت اذان گذشت ای وای من ... سه روز تنت زیر آفتاب آری سه روز ... بی سر و بی سایبان گذشت در حیرتم که از لب خشکت حیا نکرد؟ وقتی که از کنار تو رود روان گذشت با بند بندِ ناحیه می سوزم از جگر یعنی زمان چگونه به صاحب زمان گذشت؟ غربال دهر بود اگر کربلای تو زینب چه سربلند از این امتحان گذشت (لن تبرد مصیبتک فی قلوبنا) داغ تو داغ تر شد و عمر جهان گذشت ... @haadimalekpoor
بیرون زدی به شوق حرم بی معطلی با چشم خیس از حرم مرتضی علی با هر قدم به زمزمه سرگرم رفتنی سرگرم راه رفتن و لبیک گفتنی دریای بیکران عزادار را ببین این خیل پابرهنه ی زوار را ببین هر نغمه ای به داد خروش تو می رسد از هر کرانه نوحه به گوش تو می رسد هر خانه ای به شوق پذیرای زائر است هر کس به هر چه دارد و با هرچه قادر است مردی که بود کوزه ای آبی به شانه اش با التماس برد تو را هم به خانه اش گویی تو را به سمت حرم مست می برند آری تو را به پا نه ، که بر دست می برند تو می رسی به پای دل و زخم تاولی همراه زخم قافله ی دختر علی آن زن به لهجه ای عربی نوحه خوان کیست؟ این یا رضیع گفتن او از زبان کیست؟ می خواند از رباب و گل سرخ پرپرش یا خواهری که مرد ز داغ برادرش خواهر رسید و با همه ی جان خسته اش می گفت با برادر در خون نشسته اش یک صبح زینب تو بدون تو شب نکرد داغی چو داغ شام مرا جان به لب نکرد شرمنده ی تو ام که تو را نوردیده نیست همراهم آن سه ساله ی قامت خمیده نیست ای باغبان ز غنچه ی گلخانه ات نپرس از سرگذشت دختر دردانه ات نپرس هر گوشه ای نوای جگر سوز عاشقی است هر روضه ای دمی به غنیمت دقایقی است اینجا کنار روضه به تو گرم خدمت اند معجونی از سخاوت و عرض ارادت اند زائر بگو چه بود به جز سود روزی ات زائر خوشا به حال تو پر بود روزی ات زائر بدان گواه بهشت است این مسیر حقا که شاهراه بهشت است این مسیر ... ای نور محض ، ای نظر آسمان به تو عرض ارادت همه ی عاشقان به تو نالایقی که هست ز رویت خجل منم از داغ کربلای تو حسرت به دل منم می ..‌‌. نوش جان معتکف اربعین تو جانم فدای آن نظر ذره بین تو کی آشنا به خاک تو گردد جبین من؟ تنها تویی تو خاطره ی دل نشین من @haadimalekpoor
غزلی که ۱۶ سال پیش سرودم و با چند اصلاح جزیی مجدد منتشر می کنم اگر چه در دل من غير جاي پاي تو نيست زبان الکن من لايق ثناي تو نيست كدام جاده در اين دشت، رد چادر توست؟ كدام نقطه‌ي اين خاك آشناي تو نيست؟ تو آفتاب جهانی كه در نگاهِ علي حقیقتی به بلندای اعتلای تو نيست تو در مقام بهشت پيمبري ...! هيهات! ميان دوزخيان مدينه جاي تو نيست نفس مجال سخن گفتن از تو مي‌گيرد و تاب گفتن يك آه در صداي تو نيست شكسته بال و پري!... قصد پر زدن داري! مگر به غير اجل مرهمي براي تو نيست تو نوحه‌خوانِ غزل‌هاي بي‌سري مادر! كه ماتم تو كم از داغ کربلای تو نيست دوباره لرزه بر اندام شهر افتاده به شانه‌هاي زمين طاقت عزاي تو نيست @haadimalekpoor
هدایت شده از هادی ملک پور
غزلی کوتاه برای رییس جمهور شهید میز و شهرت بود اما کی به آن وابسته شد؟ هر چه دنیا بیشتر رو کرد او وارسته شد جان او دائم برای درد مردم می دوید پا به پایش آمد اما خستگی هم خسته شد او به معنای دقیق واژه مردم دار بود با وجودش رسم خدمت شیوه ای پیوسته شد جلد مشهد بود و با نام رضا پر می گرفت عاقبت هم خاک پای گنبد و گلدسته شد چون رجایی و بهشتی با شهادت انس داشت پس کتاب عمرش آخر با شهادت بسته شد @haadimalekpoor
اثبات شده که مرد این میدانیم تا مرگ به پای عهد خود می مانیم ما پشت سر مهدی زهرا (عج) یک روز در قدس نماز جمعه را می خوانیم @haadimalekpoor
2.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای ویژه‌تر از همه خبرها مرگت امروز جنایت تو، فردا مرگت هر قطره‌ی خونی که زمین ریخته‌ای سِیلی‌ست که می‌برد تو را تا مرگت 🇮🇷 @dobeity_robaey
هدایت شده از هادی ملک پور
برو ولی به تو ای گُل سفر نمی آید که این دل از پس داغ تو بر نمی آید   به خون نشسته دلم اشک من گواه من است که غیر خون دل از چشم تر نمی آید تو راه می‌روی و من به خویش می‌گویم به چون تو سرو رشیدی تبر نمی‌آید رقیه پشت سرت زار می‌زند؛ برگرد چنین که می‌روی از تو خبر نمی آید   کسی به پای تو در جنگ تن به تن نرسید ز ترس توست حریفی اگر نمی آید  نگاه ها همه محو تو بود  ... نعره زدی خودم بیایم اگر یک نفر نمی آید به ناتوانی شان دوره می‌کنند تو را به جنگ با تو کسی بی سپر نمی آید  غزال من که تو را گرگها نظر زده اند ز چشم زخم به جز دردسر نمی آید  عمو رسیده به دادم وگرنه بابایی به پای خود سر نعش پسر نمی آید   کجای دشت به خون خفته ای بگو اکبر؟ صدای تو که از این دور و بر نمی آید   دهان مگو که پر از لخته لخته خون است نفس مگو نفس از سینه در نمی آید به پیکر تو مگر جای سالمی مانده چطور حوصله ی نیزه سر نمی آید   ▪️عقیق شعر @aghighpoem
هدایت شده از هادی ملک پور
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاْزْکِیآءُ، باید برای روضه ی جسمت ، زجان گذشت یک عمر از غمت چه به پیر و جوان گذشت؟ آه ای هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم با داغ تو چه بر جگر شیعیان گذشت؟ گیرم که بگذریم ز غمهای روزگار از داغ جانگداز تو کی می توان گذشت؟ سنگیم اگر، نمی شود از داغتان نسوخت اشکیم اگر ، نمی شود از آهتان گذشت دست از قلم کشیده فقط آه می کشیم ... هی آه می کشیم ... که کار از بیان گذشت آتش گرفت واژه به دفتر ... قلم گریست حتی ز خیر خواندن آن ، روضه خوان گذشت از داغ کربلای تو گر سختت تر نبود دنیا چطور ساده از این داستان گذشت؟ آن ساعتی که پیکرت افتاد روی خاک فریاد جبرییل ز هفت آسمان گذشت ای کاش می گذشت ز انگشترت حسین وقتی ز قتلگاه تو آن ساربان گذشت ای جسم تو مطاف ملائک ، چه جراتی با نعل های تازه از آن آستان گذشت؟ در خاک و خون تپیده ی تنها بلند شو ... آه ای امام قافله ! وقت اذان گذشت ای وای من ... سه روز تنت زیر آفتاب آری سه روز ... بی سر و بی سایبان گذشت در حیرتم که از لب خشکت حیا نکرد؟ وقتی که از کنار تو رود روان گذشت با بند بندِ ناحیه می سوزم از جگر یعنی زمان چگونه به صاحب زمان گذشت؟ غربال دهر بود اگر کربلای تو زینب چه سربلند از این امتحان گذشت (لن تبرد مصیبتک فی قلوبنا) داغ تو داغ تر شد و عمر جهان گذشت ... @haadimalekpoor
ابیاتی که سالها پیش در فراق زیارت اربعین نوشتم... بیرون زدی به شوق حرم بی معطلی با چشم خیس از حرم مرتضی علی با هر قدم به زمزمه سرگرم رفتنی سرگرم راه رفتن و لبیک گفتنی دریای بیکران عزادار را ببین این خیل پابرهنه ی زوار را ببین هر نغمه ای به داد خروش تو می رسد از هر کرانه نوحه به گوش تو می رسد هر خانه ای به شوق پذیرای زائر است هر کس به هر چه دارد و با هرچه قادر است گویی تو را  به سمت حرم مست می برند آری  تو را به پای نه ، بر دست می برند تو می رسی به پای دل و  زخم تاولی همراه زخم قافله ی دختر علی آن زن به لهجه ای عربی نوحه خوان کیست؟ این یا رضیع گفتن او از زبان کیست؟ می خواند از رباب و گل سرخ پرپرش یا خواهری که سوخت ز داغ برادرش خواهر رسید و با همه ی جان خسته اش می گفت با برادر در خون نشسته اش یک روز زینب تو بدون تو شب نکرد داغی چو داغ شام مرا جان به لب نکرد شرمنده ی تو ام که تو را نوردیده نیست همراهم آن سه ساله ی قامت خمیده نیست ای باغبان ز غنچه ی گلخانه ات نپرس از سرگذشت دختر دردانه ات نپرس ... هر گوشه ای نوای جگر سوز عاشقی است هر روضه ای دمی به غنیمت دقایقی است اینجا کنار روضه به تو گرم خدمت اند معجونی از سخاوت و عرض ارادت اند زائر بگو چه بود به جز سود روزی ات زائر خوشا به حال تو خوش بود روزی ات زائر بدان گواه بهشت است این مسیر حقا که شاهراه بهشت است این مسیر ... ای نور محض ، ای نظر آسمان به تو عرض ارادت همه ی عاشقان به تو در ظلمتم چراغ برایم نمانده است در دل به غیر داغ برایم نمانده است جامانده از وصالم و خالی ز حوصله بی تو دل و دماغ برایم نمانده است می ..‌‌. نوش جان معتکف اربعین تو جانم فدای آن نظر ذره بین تو نالایقی که هست ز رویت خجل منم از داغ کربلای تو حسرت به دل منم کی آشنای خاک تو گردد جبین من؟ تنها تویی تو خاطره ی دل نشین من @haadimalekpoor