#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
ای از بَهار، باغ نگاهت بَهارتر
از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر
شبنم ز پاکی تو، به گلبرگها نوشت
گل پیش روی توست ز هر خار، خوارتر
باران کرَم نمود و ترنّمکنان سرود
کز هر چه ابر، دست تو گوهر نثارتر...
شهر مدینه با فقرا جمله واقفاند
آن شهر کس نداشت ز تو سفرهدارتر
ایّوب دید صبر تو، بیصبر گشت و گفت
چشم فلک ندیده ز تو بردبارتر
نامت حَسن، و لیک به هر حُسن، اَحسَنی
ناورده دست صُنع، ز تو شاهکارتر
بودی لبالب از غم و درد نهان، و لیک
آیینهای نبود ز تو بیغبارتر
باشد یکی، قیام حسین و قعود تو
گشتی پیاده تا که شود او سوارتر...
✍ #علی_انسانی
#شعر
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
@haamsafar
💌 #شعر نگار
علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را
پیمبر آورد از بهر استقبال زهرا را
ملاقات #علی و #فاطمه باشد تماشایی
زمظلومی کند مظلومه ای امشب پذیرایی
نشان بر هم دهند از چشم احمد دور و سر بسته
علی فرق شکسته فاطمه پهلوی بشکسته
#علی_انسانی
#پروفایل و #استوری
#امیرالمؤمنین علیهالسلام
🌿 @motigraphic | @haamsafar
#روضه_متنی 💔
#حضرت_زینب_س
بیش از ستاره «زخم» و فلک در نظاره بود
دامان آسمان ز غمش پُر ستاره بود
لازم نبود آتش سوزان به خیمهها
دشتی ز سوز سینهی زینب شراره بود
میخواست تا ببوسد و برگیردش زخاک
قرآن او، ورق ورق و پاره پاره بود
یک خیمه نیمسوخته شد جای صد اسیر
چیزی که ره نداشت درآن خیمه، چاره بود
در زیر پای اسب، دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
آزاد گشت آب، ولیکن هزار حیف!
شد شیردار مادر و، بی شیرخواره بود
چشمی برآنچه رفت به غارت، نداشت کس
اما دل رباب، پی گاهواره بود
یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی
نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر، چهرهی هر ماهپاره بود
از دستها مپرس که با گوشها چه کرد
از مشتها بپرس که با گوشواره بود
✍ #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
@haamsafar