eitaa logo
زندگی مومنانه
246 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
7 فایل
❁﷽❁ عَلاجِ دردِ مرا🌱●° عاشقآن دانَندفَقط♥ بہ ڪربَلآ بِرسم🕌 برنگردَم ان شاءلله😭 • • ♡ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج♡ این کانال #وقف حضرت زهرا(س)ست💚 خادم: @Syyedmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ❉ مےخواستم برم کربلا همسرم سه ماهه باردار بود. آن قدر اصــرار کرد که به بردنش راضی شدم. سختی سفـر و دوری راه مریضش کرد. ❉ وقتی رسیدیم ڪربلا ، اول رفتیم دکتر معاینـــه که کرد. گفت: احتمالا جنیـن مرده. اگر هم زنده باشه ، امیدی نیست. ❉ برگشتیم مسـافرخانه. خانم گفت: من این داروها رو نمی خورم . بریم حرم . هر جوری که می تونی من رو برسون به ضریح آقا . زیر بغل هایش را گرفتم و بردمش کنار ضریح. حال و هوایی پیدا کرده بود. ❉ زیارت کردیم و برگشتیم صبح که برای نماز بیدارش کردم با خوش حالی بلند شد و گفت :چه خواب شیرینی بود . خانمی که نقاب به صورتش داشت یه پسر بچـــه خوشگل رو گذاشت تو بغلم. ❉ دوباره رفتیم پیش همان دکتر بیست دقیقه ای معاینه کرد. بعد با تعجب گفت : موضوع چیه دیروز این بچه مرده بود ، ولی امروز کاملا زنده و سالمه. کجا بردیش کی معالجه ش کرده. ❉ وقتی جریان را برایش تعریف کردیم ، ساکت شد و رفت توی فکر . بچه که به دنیا آمد، اسمش را گذاشتیم محمد ابراهیم ؛ 🌷 📝 راوی پدر شهید
. ❉ مےخواستم برم کربلا همسرم سه ماهه باردار بود. آن قدر اصــرار کرد که به بردنش راضی شدم. سختی سفـر و دوری راه مریضش کرد. ❉ وقتی رسیدیم ڪربلا ، اول رفتیم دکتر معاینـــه که کرد. گفت: احتمالا جنیـن مرده. اگر هم زنده باشه ، امیدی نیست. ❉ برگشتیم مسـافرخانه. خانم گفت: من این داروها رو نمی خورم . بریم حرم . هر جوری که می تونی من رو برسون به ضریح آقا . زیر بغل هایش را گرفتم و بردمش کنار ضریح. حال و هوایی پیدا کرده بود. ❉ زیارت کردیم و برگشتیم صبح که برای نماز بیدارش کردم با خوش حالی بلند شد و گفت :چه خواب شیرینی بود . خانمی که نقاب به صورتش داشت یه پسر بچـــه خوشگل رو گذاشت تو بغلم. ❉ دوباره رفتیم پیش همان دکتر بیست دقیقه ای معاینه کرد. بعد با تعجب گفت : موضوع چیه دیروز این بچه مرده بود ، ولی امروز کاملا زنده و سالمه. کجا بردیش کی معالجه ش کرده. ❉ وقتی جریان را برایش تعریف کردیم ، ساکت شد و رفت توی فکر . بچه که به دنیا آمد، اسمش را گذاشتیم محمد ابراهیم ؛ 🌷 📝 راوی پدر شهید .https://eitaa.com/haddiskasa