#سفرنامه_گلبهار ۱۱
🚩صلی الله علیک یا اباعبدالله🚩
#شب_عاشورا برای برگشت از منبر اسنپ پیدا نمی کردم
ناچار پیاده راه افتادم کنار خیابان های گلبهار
در مسیر از کنار نگهبانی مجموعه ای عبور می کردم دیدم نگهبان تنهاست و به استقبالم آمد
داشت از روی دفترچه اش برا خودش #نوحه و #روضه می خوند
گفت دوست داشتم تو مراسم ها باشم هرساله مداح روستا بودم ...
گفتم اخوی همین که دلت می خواد ثوابش رو می بری ان شاءالله
الآنم داری وظیفه ات رو انجام می دی
#محرم
#سفرنامه
@hadianeha