eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بمب انرژی مثبت💣 اینو حتما ببینید روزتون رومیسازه 😍😍 صبحتون بخیر 😍
آنھا که از پل‌ صراط‌‌ می‌گذرند قبلا از خیلی‌ چیز‌ها گذشته‌اند؛ باید بِگذری‌ تا بُگذری‌ ...! 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
_آخه عزیزم تو که آرایش میکنی و شال و مانتوت رو ست میکنی بد نیست یه نگاهیم به شلوار و دمپاییت بندازی دوباره زد زیر خنده و رفت ... خاک بر سرم خوب شد گفت ! شلوار صورتی و دمپای تو خونه با مانتوی بیرون ! خودمم خندم گرفت از شاهکارم ... دوباره رفتم تو اتاق و مثل آدمیزاد حاضر شدم ایندفعه ... بر عکس من که کسل و بداخلاق بودم سانی و سپیده و حامد و خلاصه همه تقریبا شاد و شنگول بودن تازه نشسته بودم تو ماشین که احسان با ذوق در رو باز کرد و گفت _یه خبر خوش پرسشگر نگاهش کردم _حاج کاظم نمیاد مامان با اخم گفت : -خجالت بکش بنده خدا بخاطر اینکه بابات و عموت بیان میمونه تهران اونوقت تو خوشحالی ؟ _ای بابا خوب میاد گیر میده دیگه ! نمیذاره ما یه والیبال بازی کنیم دسته جمعی ! _اون که کاری نداره به کسی _همین که هی با تسبیحش راه میره و زیر لب میگه استغفراله ... لا اله الا الله یعنی جمع کنید دیگه ! بابا که داشت آینه ها رو تنظیم می کرد گفت : _پسرم هر آدمی یه اخلاقی داره دلیل نمیشه که تو اینجوری حرف بزنی اونم در مورد حاجی که اینهمه شریفه احسان پوفی کشید و گفت : _حالا ما یه غلطی کردیم اگه اینها ولمون کردن ! بحث رو عوض کردم و گفتم : _حالا چرا نمیای تو ؟ _پاشو بریم تو ماشین حسام عمه بیاد اینجا _چه فرقی میکنه ؟ _اونجا خوبه ساناز و حامدم هستن اگه نیای سپیده میاد فعلا خوابه پیچوندیمش _من نمیام حوصله ندارم _بیا دیگه خوش میگذره _تو برو خوش بگذرون من خوابم میاد _به اسفل السافلین که نیومدی اصلا .. تو لیاقت داری !؟ در رو بست و رفت ... بابا گفت : _خوب چرا نرفتی دخترم ؟ ما که تنها نیستیم عمه ات میاد اینجا _همینجا خوبه راحت ترم دیگه کسی چیزی نگفت ... عمه مریم اومد پیش ما ولی ساناز تو ماشین خودشون موند چون من نرفته بودم . تمام طول راه چشمهام رو بسته بودم و با هندزفری که تو گوشم بود آهنگ گوش می دادم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راست میگن آدم از یه دقیقه بعدش خبر نداره🤦🏻‍♂️ فکر هر چیزیو میکردم الا اين يكى رو 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
إِنَّ مَعِيَ رَبِّي ...♥️ خــدا بـا مـن اسـت 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
✨ خیالم راحتھ ڪہ اگھ زمستون هرچقدم سرد باشہ"خدایے"دارم ڪہ دمش خیلے گرمھ 🙃✌️🏻 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 ای‌کــه‌مــــراخوانده‌ای، راه‌نشـــــانم‌بده(: 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چایت را بنوش نگران فردا مباش دکتر نيستم اما برايت ده دقيقه راه رفتن روى جدول کنار خيابان را تجويز ميکنم تا بفهمى عاقل بودن چيز خوبيست ، اما ديوانگى قشنگ تر است… برايت لبخند زدن به کودکان وسط خيابان را تجويز ميکنم، هرگز، منتظر”فرداى خيالى” نباش.. سهمت را از “شادی زندگی”، همین امروز بگیر. نگران آینده نباش. چایت را بنوش☕️ 🍂عصرت بخیر وآرام دوست مهربان
خیلی جالبه انگار وقتی دلت غم داره آهنگهایی که گوش میدی هم همه غم انگیزه ... شایدم وقتهای دیگه خیلی شادیم و سرخوش بخاطر همینم به معنیه شعرها توجه ای نمی کنیم ... هر چی بود که از آهنگ بعدی خیلی خوشم اومد شایدم صدای خواننده اش به دلم نشست چون چند بار گوش دادم بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستــــم اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستــم بیا با من مدارا کن که من غمگین و دل خستم اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستـــم بیا از غم شکایت کن که من هم درد تو هستم اگر از همدلی پرسی بدان نازک دلی خستــم بیا از غم حکایت کن که من محتاج آن هستــم اگر از زخم دل پرسی بدان مرحم بر آن بستــم مجنـــونــم و مستـــم به پــای تو نشستـــم آخر ز بدی هات بیچاره شکستـــم برو راه وفا آمـوز که من بار سفــر بستــم اگر از مقصدم پرسی بدان راه رها جستـم برو عشق از خدا آموز که من دل را بر او بستم اگر از عاقبت پرســــی بدان از دام تو جستـــم مجنــونــم و مستـــم به پـای تو نشستـــم آخر ز بدی هات بیچاره شکستم مجنــونــم و دستــم بـه دامان تــو بستـم هشیار شدم آخر از دام تو جستم مجـــنــونم و مستـــم ... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
آرزوهایت را با خدا بگو ❤️ از خودش بخواه برایت آمین بگوید...❤️😍 به خدا بگو که دوستش داری و تنها به او ایمان داری به حکمتش به بستن درهایی که آرزوهای توست و باز کردن درهایی که فقط خودش می داند چه چیزی پشت آن در انتظار توست که خدا برای بنده‌اش برای تو بد نمی‌خواهد... ❤️ الا بذکر الله تطمئن القلوب ❤️ همراهانم شبتون بخیر یا علی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷درود بر شما روزتون خوش ۱۳۹۹/۹/۲۶🌷 🌹زنـدگیــتــون سرشـــــار از بـهتــریـن هـا🌹 🌼🌳 بـهـتـریـن دورهـمـی 🌳🌺 بـهـتـریـن دلـخـوشـی 🌸🌳 بـهـتـریـن لـبـخـنـد 🌳🌼 بـهـتـریـن شـــادی 🌺🌳 بـهتـریـن اتـفـاقـات 🌳🌸 بـهتـریـن خــبــرهــا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧♥️↮| از شهـدا،به جامانـده‌ها؛ هنـوز هم شهادتــ مےدهنـد اما بہ "اهلِ‌درد" نہ به بےخیـال‌ها ┈••✾•☘🦋🌸🦋☘•✾••┈ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
از قوم بی حیا فرالی الحسین (ع) 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
وقتی وایستادیم برای خوردن صبحانه به سختی چشمهام رو باز کردم و از ماشین پیاده شدم ... رفتم یه گوشه زیر انداز نشستم سانی هم اومد کنارم نشست _خوبی الی ؟ سرم رو تکون دادم _هنوز نیومده بیرون اخمهات انقدر تو همه خدا آخر عاقبتمونو به خیر کنه! _هنوز نیومده بیرون بهت میگم که من نمیتونم الکی بگم و بخندم! توقع بیخود نداشته باش _کی گفت بخندی حالا ؟ من میگم یه جوری رفتار کن که کسی بهت شک نکنه ! یه نیگاه به بقیه کن ببین چقدر شاد و خوشحالن اینها خانواده من و تو هستن ... وقتی میخندن ما هم می خندیم وقتی هم خدایی نکرده غم دارن ما هم دلمون غصه دار میشه عزیزم توام سعی کن الان بزرگترین دغدغه ات همین خانوادت باشن ... نه آدمهایی که حتی یه سر سوزن به فکر ناخوشی خانوادشون نیستن اون پارسا که ارزش غصه خوردن نداره می دونم مشکلت اینه که نمیتونی از خطایی که کردی به این راحتی ها بگذری ولی الهام خانوم اگر خدا دوستت نداشت می تونستی راهی رو که انتخاب کردی تا تهش بری وقتی خوردی به بن بست تازه بفهمی که چه خبطی کردی و برگشتی در کار نیست اما حالا که خدا دستتو گرفته ... خودش خواسته برگردی سمتش پس چرا انقدر خودتو اذیت می کنی ؟ _حرفات قشنگه ولی نه برای من ! من و تو با یه ایمان و اعتقاد بزرگ شدیم پس خواهشا سعی نکن واسه اروم کردن دل من الکی بهونه بیاری من خودم می دونم الان در نظر تو و حسام چقدر منفورم و بی ارزش ! _واقعا اینه که تو رو اذیت میکنه ؟ اولا من یه عمری باهات بزرگ شدم می دونم عقل درست حسابی نداری و می دونم دلت خیلیم از من پاکتره ... هر آدمی خطا میکنه خود خدا گفته انسان جایزالخطاست ! تو که فرشته معصوم نیستی که ! دوما تو لازم نیست به ذهنیت حسام هم فکر کنی ... اون از من و تو هم عاقلتره خودش می دونه چجوری فکر کنه اگر یه ذره شخصیت تو در نظرش عوض میشد جواب سلامتم نمی داد که در اون صورتم نباید برای تو مهم می بود ! به تمسخر گفتم : _چه جالب ! ببین چقدر نگاهت به من ترحم آمیزه که میخوای منکر همه اونی که تو دلته بشی _مگه تو می دونی چی تو دل منه ؟ ‌
زیرنظر امام زمان هستیم - حاج اقا رفیعی.mp3
4.78M
🎧🎧 ⏰ 6 دقیقه 👆 ✅ چگونه (عج) از احوال ما خبردار هستند ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤 🔹 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🔰سه درس ولایت پذیری از سه شهید 🌷شهیـد‌ حاج‌‌قاسم‌ سلیمانی اگـر ڪسی صدای رهبـر‌ خود را نشنود به طور یقین صدای امام‌زمانِ‌ (عج)خود را هم نمی‌شنود و امروز خط قرمز بایددتوجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبریِ‌نظام‌ باشد. 🌷شهید مصطفی صدرزاده سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد. 🌷شهید حسین معزغلامی در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و ... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سیدعلی آقا را تنها نگذارید. 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
میگفت: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم! آنکس که باید ببیند، می‌بیند. 🌷ســـردار دلهــا 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
حساب اعمال - شهید احمد کافی.mp3
8.33M
🎧🎧 ⏰ 10 دقیقه 👆 ✅ حساب اعمال ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤 🔹 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
_نه نمی دونم ... ولی ساناز جان من بدم میاد بخاطر اینکه یه وقت افسردگی نگیرم یه جوری حرف بزنی که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده همین خانواده ای که میگی همه زندگیه من هستن اگر فقط از ماجرا بو ببرن چه برخوردی با من دارن ؟ هان ؟ ایناست که داره خوردم میکنه و عذابم میده نه اون پارسای لعنتی _می دونی فرق من و تو چیه الی ؟ این که تو همونطوری که بر خلاف من عاقبت اندیش نیستی خیلیم کم صبری ! من نمیگم اتفاقی که برای تو افتاد یه چیز ساده بوده و اصلا مهم نیست میگم تو می تونستی با یه تصمیم درست کاری کنی که حالا این وضعت نباشه اما خوب خودت خواستی آدم باید مرد باشه و پای خواسته هاش وایسه ... تصمیمت غلط بود شکست خوردی خوب عیبی نداره به خودت کمک کن تا بتونی همون الهام شاد قبلی بشی با این تفاوت که حالا یه دید بازتری نسبت به همه چیز و همه کس داری مطمئن باش خدا توی همه کارهاش حکمتی گذاشته که من و تو ازش خبری نداریم ... حکمت این دوستی نا سرانجام هم بلاخره یه روزی برات روشن میشه ... ببین کی گفتم ! حرفهاش که تموم شد نموند که جوابی بهش بدم بلند شد و رفت کمک بچه ها که داشتند وسایل صبحانه رو می گذاشتن توی سفره راست می گفت ... من الهام شاد و سرحال همیشگی رو دوست داشتم ... همونی که همه جلوی زبونش کم می اوردن فقط اون موقع یه ایراد بزرگ داشتم اونم همین بود که همیشه عجول بودم و آتیشی ... که همینم کار دستم داد دوست داشتم برگردم به شخصیت قبلیم منتها با یکم عقل بیشتر ! با صدای حامد از فکر اومدم بیرون _الهام خانوم تشریف بیارید صبحانه اگر افتخار میدین البته ! می خواستم محل نذارم که چشمم افتاد به سانی که انگار منتظر بود تا مثل همیشه زبون درازی کنم .... به حامد گفتم _تو که دست به سیاه و سفید نزدی چرا ادای خدمتکارا رو در میاری ؟ _راست میگیا ! منم رو سر شما تاجی نمی بینم که ادای ملکه ها رو درآوردی اونجا نشستی ! _چشم بصیرت میخواد که تو نداری ... می خواست جواب بده که حسام دستشو کشید و نشوندش کنار خودش _باز تو چشم بابا رو دور دیدی افتادی به مردم آزاری ؟ حامد : قربون قدرت خدا برم اگه حاجی هم دست از سر ما برداره دو روز .. تو خوب بلدی جانشینی کنی ! احسان :بچه های بی مخی مثل تو همیشه باید تحت نظر باشن تا یه گندی نزنن حامد : خون میکشه داداش ! بچه حلال زاده به پسر داییش میره طبق معمول کل کل بچه ها باال گرفت و ساناز و سپیده و حتی من هم شروع کردیم اذیت کردن دیگه بزرگترها عادت کرده بودن و کسی باهامون کاری نداشت ... برای قدم اول خیلی خوب بود
✅ امام حسن عسکری علیه‌السلام: 📍 جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ؛ 📌 تمام پلیدی‌ها در خانه‌ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است. 📚 بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۷۷ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
✅ امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف: 📍 أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم؛ 📌 براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد، كه فرج من فرج شما نيز هست. 📚 كمال الدّين، ص۴۸۵ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁ميگن: باران اشک شوق فرشته هاست 💧الهی با هر قطره از باران یکی از مشکلات 🍁زندگیتون بریزه و بارش این نعمت الهی 🍁رحمت،برکت ،شادی و سرزندگی براتون بیاره شبتون با طراوت 🍁🌨 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹 ❣ سهم تبلیغی شما: حداقل ارسال به یک نفر❣👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح یعنی یک سبد لبخند😊 یک بغل شادی یک دنیاعشق و خندیدن از اعماق وجود به شکرانه داشتن نفسی دوباره 😊
مولای مـن . . . ای که بی نور جمالت نیست عالم را فروغی تا به کی در ظلّ امر غیبت کبری نهانی پرده بردار از رُخ و ما مردگان را جان ببخشا ای که قلب عالم امکانی و جان جهانی اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
✅ امام صادق عليه‌السّلام: 📍 انَّ اَعْلَمَ الناسُ بِاللهِ، اَرضْاهُم بِقَضاءِ الله عزّوجلّ؛ 📌 عالم ترين مردم كسی است كه راضی به قضای الهي باشد. 📚 وسائل الشيعه، ج۲، ص۸۸۹ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
حس می کردم این سفر میتونه روحیه ام رو عوض کنه ... وقتی وسایل رو جمع کردیم و داشتیم می رفتیم سمت ماشین دست سانی رو کشیدم و محکم بغلش کردم _سانی عاشقتم ... میخوام بشم همون الهام قبلی کمکم کن خندید و کنار گوشم گفت : _الهام بی عقله ؟ _نه دیگه اون الی مرد ... میخوانم درست بشم _خدا از دهنت بشنوه ... راستی این چرت و پرتایی که من گفتم انقدر موثر بود ؟ _شاید باور نکنی ولی آره !! _دمم گرم ! منو اینهمه توانایی محاله حالم بهتر بود ... خوشحال بودم که خانواده ی بزرگم همیشه حامیم هستن ... تا وقتی اونها رو داشتم دیگه نباید احساس تنهایی می کردم . نزدیک ظهر بود که رسیدیم ... دلم برای ویلای سرسبز و قشنگ عمه تنگ شده بود ... حتما ایندفعه هم مثل همیشه خوش میگذره من و سانی و سپیده وسایلمون رو گذاشتیم توی یه اتاق و حسام و احسان و حامد هم مثل همیشه یه اتاق رو شریک شدند . ما عادت داشتیم به اینجور تقسیم بندیها ! سپیده یه چمدون کتاب تست و کمک آموزشی آورده بود و خیلی جدی تصمیم داشت توی فضای باز بشینه و تستهای عقب افتاده اش رو بزنه من و سانی کلی دستش انداختیم .... سعی می کردم از بچه ها جدا نشم وقتی توی جمع بودم حواسم پرت بود و همه چیز بهتر از قبل بود بعدازظهر رفتیم کنار دریا ... من که همیشه از آب می ترسیدم روی شن های کنار ساحل نشستم و با یه تیکه چوب شروع کردم نقاشی کردن ولی همه تقریبا رفته بودن تو دریا و خوش می گذروندن ساناز هر چقدر اصرار کرد نرفتم توی آب ... قرار بود فردا صبح زود بریم جنگل ... یه جایی تقریبا نزدیک ویلا که همیشه می رفتیم و من عاشقش بودم چون یه جای رویایی بود با وجود چشمه ای که داشت ... از اونجایی که ما دخترا شب خیلی دیر خوابیدم و همش داشتیم حرف می زدیم صیح از همه دیر تر بیدار شدیم و مجبور بودیم سریع آماده بشیم من مانتو شلوار کتون خاکی رنگمو پوشیدم چون خیلی راحت بود ... شال سفیدم رو با کفش اسپرت سفیدم ست کردم و رفتم پایین . سپیده با دیدنم گفت : _الی امروز خوشگل شدیا ! بزنم به تخته رنگ و روت وا شده !
✅ امام جواد علیه‌السلام: 📍 إعلَم أنَّكَ لَن تَخلُوَ مِن عَينِ اللّه ِ فَانظُر كَيفَ تَكُونُ؛ 📌 بدان كه از ديد خداوند پنهان نيستى، پس بنگر چگونه ای. 📚 تحف العقول،ص۴۵۵ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•