eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه 🌼برنده‌ی‌ عشق از #میم‌دال ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از چیاکو3🌹
🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸 🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸 🍁🌸🍁🌸🍁🌸 🌸🍁🌸🍁🌸 🍁🌸🍁🌸 🌸🍁🌸 🍁🌸 🌸 چیاکو3🌹 در راه برگشت به خانه بودیم. رادمهر عصبی بود و من حتی جرات نکردم حرفی بزنم اما حال خودم هم کمتر از او نبود. وقتی به خانه رسیدیم رفت سمت اتاق خواب و من بعد از مکثی چند دقیقه ای دنبالش. کنار در کشویی بالکن ایستاده بود و باز سیگار می کشید که جلو رفتم و کنارش ایستادم. حال پریشانش را درک می کردم اما طاقت نداشتم به خودش آسیب بزند. دست دراز کردم تا سیگارش را بگیرم که دستش را با عصبانیت عقب کشید و گفت: _باران الان خیلی کلافه و عصبیم ... دور بر من نباش. و من از این برخوردش دلگیر شدم. شاید خیلی‌ وقت های دیگر هم عصبی بود اما گذاشته بود من آرامش کنم اما الآن نه... _باشه... منو هم از خودت می رونی؟... من که این‌همه مدت بهت گفتم پدرت برات نقشه کشیده ولی تو حتی نخواستی من حرف بزنم! عصبی صدایش را بالاتر برد. _باران ... بهت میگم برو بیرون تا نزدم توی... و‌ نگفت...اما قطعا منظورش صورت و دهان من بود. دل شکسته فقط نگاهش کردم و آهسته گفتم: _باشه... و از اتاق بیرون زدم. رفتم به سالن و نشستم روی مبل جلوی تلویزیون و کمی خودم را با شبکه های تلویزیونی سرگرم کردم . اما حتی پای برنامه های طنز تلویزیونی هم ، قطرات اشک چشمانم جاری شد. و ناگهان رادمهر از اتاق بیرون آمد و کلافه تا آشپزخانه رفت و گفت: _غذا چی داریم... گرسنمه. برخاستم و سمتش رفتم. وارد آشپزخانه شدم و از یخچال ظرف در دار الویه را بیرون کشیدم و برایش یک لقمه گرفتم و همین که دستم را سمتش دراز کردم ناگهان با دو دست مرا احاطه کرد و گفت: _لعنتی... چرا من اینقدر دوستت دارم که تموم امتحانات زندگی من با توعه. پوزخندی زدم تا جلوی اشکانم را بگیرم که نشد. _با من؟!... با دختر رخام؟!... با کسی که به قول پدرت ، می خواد مال و اموالتو بالا بکشه؟!... با کسی که نازاست و اجاقش کوره؟! اشکانم زیر تابش نگاهش فرو ریخت که سرم را روی سینه اش کشید و گفت: _قربون اشکات برم باران... گریه نکن لعنتی ... انگار تو دلم زلزله میشه با دیدن اشکای تو... کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ _@@@@@@🌸 @hadis_eshghe 🌸@@@@@@_____________ 🍁_کانال حدیث عشق _🍁_____ 🎀🎀🎀🎀🎀🎀