شاهد بوده اے
لحظہے تیغ نهادن
بر ڪَردن ڪبوتر را ؟
و آبی ڪہ پیش از آن چـہ حـریصانہ
و ابلهانہ مینوشد پرنده ؟
تــــــــو ، آن لحظہاے
تــــــــو ، آن تیغی
تــــــــو ، آن آبـــــی
مـــن .. مـن آن پرنده بودم ..!!
#سید_علی_صالحی
می گویم نمی شود
یک شب بخوابی
و صبحِ زود !
یکی بیاید و بگوید،
هر چه بود
تمام شد به خدا ...!
#سید_علی_صالحی
شبتون بخیر و زیبا 💫
شب به شب
دلتنگتر میشوم
بدون آنکه به یاد بیاورم
چرا...!
مگر قرار نبود فراموشم شوی؟!
پس چرا هنوز هم هر شب
دلم برای "شب بخیر"هایت تنگ میشود؟!
باور کن، مقصر من نیستم
این تویی که در سرم، بینهایت پُر رنگی...
#سيد_علی_صالحی
─┅─═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═─┅─
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل
خوب است
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد ...
#سید_علی_صالحی
#سخن_ناب
🌼
میدانم شب است،
کسی از شب بدی نخواهد دید.
اما من خوابم نمیآید،
دیریست که خوابم نمیآید.
گاهی اوقات
از آن هزارههای دور،
یک دقیقه آبی میآید
و مرا به مکث مشترکمان
گره میزند.
هی میروم به فکر،
شاید آب از آب تکانی خورد؛
اما باد از پنجره می آید،
دوری میزند از بیراهیِ خویش
و باز میگردد و باز من،
هیچ پیغامی برای شبِ بلند ندارم...
#سید_علی_صالحی
─┅─═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═─┅─
کاش میﺷﺪ ﯾﮏ صبح،
ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ:
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ِﭘـُر ﺁﻣﺪﻩ ﺍم.. ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ..
ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﺁﮐﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ..
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ها
ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺮﻭﻡ..!
#سيد_علی_صالحى
🌱
از صبحهای دور از تو نگویم،
که مانند است به شب
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان
ابدی جان...
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطرهات در سر!
طلوع کن صبحم را،
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب می شود
و بی مهتاب،
شبهایم روز...
#سيد_على_صالحی
#حدیث_دل 🍁
شاهد بوده ای
لحظه تیغ نهادن بر گردن کبوتر را؟
و آبی که پیش از آن
چه حریصانه و ابلهانه، مینوشد پرنده؟
تو، آن لحظه ای!
تو، آن تیغی!
تو، آن آبی!
من!
من، آن پرنده بودم...
#سید_علی_صالحی
#حدیث_دل 🎈
همهچيز درست خواهد شد
و شبِ تاريک نيز
از چراغِ ترکخورده
عذر خواهد خواست
#سيد_على_صالحى
#حدیث_دل 🎈
شرط دل دادن
دل گرفتن است
وگرنه یکی بی دل می ماند
و دیگری دو دل !!
#سید_علی_صالحی
#حدیث_دل ❄️
[ حدیث دل ]
🎼 #آهنگ دنیای بعد از تو .... #ایهام #حدیث_دل ❄️
من کوچه ی خلوتی را می خواهم
بی انتها برای رفتن
بی واژه برای سرودن
و آسمانی برای پرواز کردن
عاشقانه اوج گرفتن
رها شدن ..
#سيد_على_صالحى
#حدیث_دل ❄️
«و تو هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من باز خواهی گشت...»
#سید_علی_صالحی
#حدیث_دل ❄️
دستت را به من بده!
نترس! با هم خواهیم پرید
امید و علاقه ی من از تو،
اندوه و اضطراب تو از من.
#سید_علی_صالحی
#چهارشنبه_سوری
#حدیث_دل 🍃🌸
آشناست این هوای سفر
آشناست این آواز آدمی
آشناست این وزیدن باد
خنکای هوا عطر برهنهی بید ،
سوسنها، سنجدها
این بارانهای بیسبب ،
کسی دارد مرا به اسم کوچکِ
خودم میخواند .
#سید_علی_صالحی
#حدیث_دل 🌸🍃
هر آرزویی برای خودم داشتم ...
به #تُ مربوط میشود؛
دلخوشیام . . .
سلامتیام . . .
آرامشم . . . !
میدانی،
تمام اینها با بود #تُ برآورده میشود...
پس تنها یک آرزو برایم باقی می ماند.
«بودنت»
#سید_علی_صالحی
#برای_بهترینم ♥️
#حدیث_دل 🌸🍃
این صبح
این نسیم
این سفره ی مُهیّا شده ی سبز
این من و این تو
همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند
یکی شدند و یگانه...
#سید_علی_صالحی
#حدیث_دل 🌸🍃🦋
من ديدم
از همان سر صبح آسوده
هی بوی بال کبوتر و
نایِ تازهی نعنای نورسيده میآيد.
پس بگو قرار بود که #تو بيايی
و من نمیدانستم!
دردت به جان بیقرار پر گريهام ،
پس اين همه سال و ماه ؛
ساکت من،
کجا بودی ؟
#سید_علی_صالحی
#صباحالخیر
#برای_آنکه_خودش_میداند
#حدیث_دل 🦋
[ حدیث دل ]
دلم که برایت تنگ می شود بارانی بلندم را می پوشم راه میفتم درون خیابان تنهایی بدون چتر زیر آسمان پایی
آرام باش ،
حوصله کن،
آب های زودگذر ،
هیچ فصلی را نخواهند دید
از ریگ های ته جویبار شنیده ام
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه وگفتگوی باران
باز داشته اند،
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم #تو
بسنده خواهم کرد...
حالا آرام باش
همه چیز درست خواهد شد ...
#سید_علی_صالحی
#بوقتدلتنگی
#تیامی
#حدیث_دل 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر این دوست داشتن های
بی دلیل خوب است
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد ...
#سید_علی_صالحی
#حدیث_دل 🍁
من کوچه ی خلوتی را مي خواهم
بی انتها برای رفتن
بی واژه برای سرودن
و آسمانی برای پرواز کردن
عاشقانه اوج گرفتن
رها شدن
#سيد_على_صالحى
#حدیث_دل 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همونحا كه #سید_علي_صالحي ميگه ؛
من با چشمان تو
اندوه آزادیِ هزار پرنده ی بی راه را
گریسته بودم
و تو نمی دانستي ..
#حدیث_دل 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا ديگر دير است
من نامِ کوچههای بسياری را از ياد بردهام
نشانی خانههای بسياری را از ياد بردهام
و اسامی آسان نزديکترين کسانِ دريا را …!
راستی آيا به همين دليلِ ساده نيست
که ديگر هيچ نامهای به مقصد نمیرسد؟!
نه ریرا!
سالها و سالها بود
که در ايستگاهِ راهآهن
در خواب و خلوتِ ورودی همهی شهرها
کوچهها، جادهها، ميدانها
چشم به راه تو از هر مسافری که میآمد
سراغ کسی را میگرفتم که بوی ليموی شمال و
شب حلالِ دريا میداد.
چقدر کوچههای خلوتِ بامدادی را
خيسِ گريه رفتم و در غمِ غروب باز آمدم.
🖋 #سید_علی_صالحی
🎙 #خسرو_شکیبایی
#حدیث_دل 🍁