eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.1هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
امان از این که تمامِ قندهایِ نخورده را در دلِ من آب می کند که انگار اصلا عاشقم که انگار تو اینجایی و من بی خیالِ تمامِ این خستگی هایِ روزگارم. که انگار تو خبر از شکوفه ها آورده ای که انگار تو در گوشم صبحِ یک روزِ اردیبهشتی گفته ای : بیدار شو جانم ! اردیبهشت است ... 🦋
بهانه ام که باشی... نه ؛ نه دوشنبه بلکه تمام هفت روز هفته زیباترین آهنگ عاشقی ست ... 🦋
[ حدیث دل ]
وعده ی ما.. سیزده فروردین، طبیعتِ بکرِ چشمانم، زیرِ درختِ آرزوهایم، کنارِ چشمه ی احساسم، گره می زنم
قرارمان همین زیر شکوفه های شعر...! آنجا که واژه ها برای تو گل می کنند ! آنجا که حرف های زمین افتاده ام ، دوباره سبز می شوند وَ دست های عاشقمان گره در کارِ سبزه ها می اندازند ؛ قرارمان زیرِ چشم های ! آنجا که شعر نم نم شروع می شود...! 🦋
شعر بلندی ست از نبودن های تــــو و دلتنگی های من که از صبح تا غروب سروده می شود.... 🦋
[ حدیث دل ]
قرارمان همین #بهار زیر شکوفه های شعر...! آنجا که واژه ها برای تو گل می کنند ! آنجا که حرف های زم
و چه زیباست جهانی که با چشمانت آسمانش را آذین بسته ای و چه دلپذیر است گام برداشتن در کوچه های که عطر حضورت در آن موج می زند و چه نکوست استشمام عطر بهارنارنج که معمار بنایش تو بوده ای بوی تو می دهد سرشار از عطر توست و استشمام رایحه نکویش شروع حیاتی دوباره است 🦋
به اندازه یک دنیا دلتنگ دیدار چشمان ام و تمام ها در حسرت استشمام عطر زنانه ات درگیر انتظارم اصلا من پنج شنبه که می شود تو را از همیشه بیشتر کم دارم و آشیان احساسم بدون لمس حس حضورت سرشار از بغض و دلتنگی است 🦋
[ حدیث دل ]
دلتنگم و هیچ بهانه ای خواب را به چشمانم عرضه نمی دارد انگار چشمان من برای سر بر بالین نهادن تماشایت
محبوب من! در دورها اگر کسی را دیدید که در دلش آواز می‌خواند او منم کسی که قدر شب های جدا مانده از یادهای شما را می‌داند در دورها آنکه هم آواز می‌خواند هم گریه می‌کند هم می‌خندد منم کسی که وقتی شما را می‌بیند فریاد می‌زند: ای شب ها! ماه من پیدا شده اینجا در دورها من هستم... 02:02❤️ 🦋
[ حدیث دل ]
هر شب ، زیر باران نگاهم با یاد تو در دفتر عاشقانه هایم قدم مى زنم ،، عزیزم ،فقط " تو " در آغوش گرم
مرا ببخش و یادت باشد در من جا مانده ای خیالت چونان ماه هر شب میهمان شب چشمان من است و نگاهت چونان باران با هر بهانه ای دیدگانم را خیس می دارد مرا ببخش اگر دلم را دوست دارد اما گاهی وقت ها برای ماندن باید تا اوج تنهایی پر گرفت و حالا من تصمیم گرفته ام غرق شوم در خیالاتی دور که انتهایش رستگاریست 🌙 🦋
[ حدیث دل ]
مرا ببخش و یادت باشد در من جا مانده ای خیالت چونان ماه هر شب میهمان شب چشمان من است و نگاهت چونان با
نمی دانم این ماه از جان من چه می خواهد هر شب، مرا به خیابان ها می کشاند و آواره می کند مرا می کشاند کنار دریا کنار دلهره و تاریکی کنار تنهایی شهر و ساز دهنی به دستم می دهد. هر شب گم می شوم در شب مثل مورچه ای در جنگل! 🌙 🦋
[ حدیث دل ]
هر شب ، زیر باران نگاهم با یاد تو در دفتر عاشقانه هایم قدم مى زنم ،، عزیزم ،فقط " تو " در آغوش گرم
ها دلم را بر می‌دارم ...و تنها با خیالی آبی وُ آرام - می‌زنم به کوچه‌ی خاکئ خاطره.... حوصله می‌کنم سلانه آمدنت را از سنگ‌پلّه‌های پای کوه ! گوش می‌سپارم به ترنم ِ گنجشک‌های بی‌قرار که بال می‌گیرند - از شانه‌ی بید ِ پیر ِ کنار ِ رودخانه‌ی تشنه‌ی راه سپردن.... آماده می‌شوم - درد وُ دل‌های صمیمی ِ چشم‌هایمان را... آه ؛ که چقدر زود - بار قافیه می‌بندم " غزل ِ خدا حافظی " را تا نیآیم به نگاه ِ هیچ عابری که از پس ِ این‌همه سال سکوت ِ تلخ‌ام را از فراقی حس نکرد ! 🦋
[ حدیث دل ]
#پنجشنبه ها دلم را بر می‌دارم ...و تنها با خیالی آبی وُ آرام - می‌زنم به کوچه‌ی خاکئ خاطره.... حوصل
ها بیشتر دلتنگت می شوم بی قرارت می شوم دوشنبه ها آنقدر عمیق دلتنگت می شوم آنقدر عمیق را می خواهم که هیچ چیزی حال بدِ بی تو بودنها را جز خود تو خوب نمی کند. 🦋
[ حدیث دل ]
🎶 #آهنگ آه لیلی لیلی ... #فریدون_آسرایی #بوقت‌دلتنگی #تیامی #حدیث_دل 🦋
میگفت: یک او از کنارَم کوچ کرد؛ حالا در جای خالےاَش؛ هر شَب نبودنِ یک ایل احساس مےشود! 🦋
[ حدیث دل ]
شنبه یا چه فرقی دارد کدام روز هفته ؟ وقتی ندارمت... و من دوست داشتنت را هر روز عصر به رسم عادت در کافه خیالم سفارش میدهم... 🦋
[ حدیث دل ]
میگفت: یک او از کنارَم کوچ کرد؛ حالا در جای خالےاَش؛ هر شَب نبودنِ یک ایل احساس مےشود! #بوقت‌دلتن
به رسم هرشب منتظر می مانم و چشم می دوزم به در شاید بیاید بایک چمدان زندگی تا فراموشم شود این همه انتظار این همه دلواپسی....! 🦋
[ حدیث دل ]
#عصرتون_عاشقانه #حدیث_دل 🦋
را قاب میکنم عصرها کنجِ طاقچه ی خاطراتم، تو را میبوسم تو را سرخ میکنم در عکسهای سیاه و سپیدمان... تو را زندگی میکنم تو را مینوشم در فنجانی از اشکها، ... 🦋
و شب را دوست می‌دارم از آن رو که آدم هایش بی نقابند... دیگر خبری از لبخندهای مصلحتی و آدمک های قوی و قهرمان های بی عیب و نقصِ روز نیست! شب که طلوع می‌کند بشر - این اندکِ فراوان رنج کشیده - فارغ از غرورِ همیشه اش برای آنچه که هست و نیست، در فراسوی کوششی بیهوده برای حفظ استقامتِ شکننده اش در برابر رنج های ناتمام، آزاد است که خودش باشد؛ سراسر بغض، خسته، مملو از امیدهای به یاس نشسته، دلتنگ، دلتنگ، و دلتنگ... 🌙 🦋
[ حدیث دل ]
#تو را قاب میکنم عصرها کنجِ طاقچه ی خاطراتم، تو را میبوسم تو را سرخ میکنم در عکسهای سیاه و سپیدمان.
کم دارم حضور تو را کنار عطر دو چای دارچینی و شب نشینی دو نفره تا انتهای شب و آرام گرفتن آغوشت را عجیب کم آورده ام ! 🦋
[ حدیث دل ]
هر شب ، زیر باران نگاهم با یاد تو در دفتر عاشقانه هایم قدم مى زنم ،، عزیزم ،فقط " تو " در آغوش گرم
‌ آسمانِ شبهاى پاييز حسابش با همه ى شب ها فرق دارد... "شب بخير"ها بغض ميشوند در آسمان... بوى خاكِ باران خورده ى اولِ صبح حكايت از همين دارد! 🌙 🍂
[ حدیث دل ]
دلم که برایت تنگ می شود بارانی بلندم را می پوشم راه میفتم درون خیابان تنهایی بدون چتر زیر آسمان پایی
شغل جدیدی دارم! شب ها پایِ دارِ احساست می نشینم با ستاره ها قصّه ی دلتنگی را می بافم و روزها روی ریل های خوشبختی راه می روم! مسافری می شوم، که به تمام تو دست یافته! با تو تمام شهر را زیر پا می گذارم شاید شاعری شده ام، که عاشقانه تو را می سراید غرق در انقلابِ زیبایِ چشمانِ ... 🌙 🍂