eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.2هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم بودن می خواهد از آنهایی که خودت را برداری لبریز شوی از خودت آهی نباشد که تو را بسوزاند غمی نباشد که سینه ات را بدرد و دردی نباشد که زخم زند بر پیکره ی روحت خودت را بردار جایی بگذار که بی مقدار دوستت بدارند جایی باش که چشمانت خواستن را دیوانه وار بخواهد آرام باش بی کران روی مهربانی دستانت خودت رارها کن نگاهت را به لبخندهای تکراری عادت بده دوست داشتن را تکرار کن هر روز ، حالت را خوب کن خوب که باشی بودنت ، خواستنی تر می شود خواستنی که باشی دلت را همانجا رها کن آنجا ، جای توست...
🍁🍂🌹🍂🍁 🌹 🍁 من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی‌ست آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش... eitaa.com/shervahadis 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍁🍂🌹🍂🍁 اختیار از ڪف من بُرد ڪنون معشوقے ڪه به دل، ڪَاه ڪَره مے زد وَ ڪَه وا مے ڪرد... eitaa.com/shervahadis 🍁🍂🌹🍂🍁
. کیوسک های تلفن را جمع کردند و دوستت دارم ها را به انبار بردند با موبایل عشق رد و بدل نمی شود و دو زاری هیچ کس نمی افتد ‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم آیت الله سید جواد حیدری(ره): به اجداد طاهرینم قسم؛برای هر نگاه به نامحرم انسان را دوهزارسال نگه می دارند!
🕊 من چه می دانم سر انگشتش چه کرد در میان خرمن گیسوی من آنقدر دانَم که این آشفتگی زان سبب افتاده اندر موی من.. #فروغ_فرخزاد ‌
آدم مى تواند عزيز دل خيلى ها باشد اما تو جورى رفتار كن كه همه بفهمند تو فقط عزيز دل يك نفر هستى
🕊 آینه هر روز با من رودربایستی دارد هر چه رو به رویش می ‌ایستم تو را نشانم نمی ‌دهد.. #کامران_رسول_زاده ‌
چه زیبا گفتـ اسطوره اخلاص: قلم مےزنید براے خدا باشد؛ قدم برمےدارید براے خدا باشد؛ حرفـ مےزنید براے خدا باشد؛ همه چے؛ همه چے براے خدا باشد ...
🕊 و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعا كننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى کنم (بقره 186) ای مهربان ای آن که ناگفته اجابت می کنی.. ‌
ای دل مبتلای من، شیفته‌ی هوای "تو" دیده دلم بسی بلا، آن همه از برای تو رای مرا به یک زمان جمله برای خود مران چون ز برای خود کنم، چند کشم بلای تو نی ز برای تو به جان بار بلای تو کشم عشق تو و بلای جان، جان من و وفای تو باد جهانِ بی‌وفا، دشمن من ز جان و دل گر نکنم ز دوستی، از دل و جان هوای تو پرده ز روی برفکن زآنکه بماند تا ابد جمله‌ی جان عاشقان مست مِیِ لقای تو جان و دلی است بنده را بر تو فشانم اینکه هست نی که محقری است خود، کِی بُود این سزای تو چشم من از گریستن تیره شدی اگر مرا گاه و به‌گاه نیستی، سرمه ز خاک پای تو گر ببری به دلبری از سر زلف جان من زنده شوم به یک نفس از لب جانفزای تو هست ز مال این جهان نقد فرید نیمجان می‌نپذیری این ازو پس چه کند برای تو
🕊 با خنده کنارم بنشین هم سخنم باش لب باز کن و شاهد شاعر شدنم باش #فرشته_خدابنده ‌
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست جای گلایه نیست که این رسم دلبری ست هرکس گذشت از نظرت در دلت نشست تنها گناه آینه ها زودباوری ست مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است سهم برابرِ همگان نابرابری ست دشنام یا دعای تو در حق من یکی ست ای آفتاب! هرچه کنی ذرّه پروری ست ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسری ست فاضل_نظری🍃
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا(نساء/۵۸) خـداونـد به شما فـرمان مـی‌دهـد که امانات را به صاحبان آنها بازگردانید #قلبـم_را_به_مـن_بـازگـردان ...
تو را آن گونه می‌خواهم که باغی باغبانش را شبیه مادر پیری که می‌بوسد جوانش را تو را در یک شب بارانی غمگین سرودم که نمی‌دانم زمانش را، نمی‌یابم مکانش را من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را پریشانم شبیه پادشاهی خفته در بستر که بالای سرش می‌بیند امشب دشمنانش را تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم از آن پس بارها گم کرده‌ام فصل خزانش را پرستویی که با تو هم قفس باشد نمی‌ ترسد بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را تو ماهی باش تا دریا برقصد موج بردارد تو آهو باش تا صیاد بفروشد کمانش را من آن مستم که در می‌خانه‌ای از دست خواهد رفت اگر دستان تو پر کرده باشد استکانش را 🍃
🕊 نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد؟ بهار تازه به برگ خزان چه خواهد کرد؟ #رهی_معیری ‌
حسبیَ الله ✨ وَ خدایی که برایم کافیست.. ( ظهرتون بخیر:)
🕊 شوخی که نیست دل است، محلش ندهی نمی رود که می میرد، گناهش پای تو.. #آذر_آزادی ‌
هروقت تونستی جلو نفس خودتو بگیری ک گناه نکنی اونوقت میشی منتظر صاحب الزمان عج...🍃
🕊 دل حریمی ‌است که حرمت دارد لمس دست نامحرم برضریح حرمش نامردی است خودت، یادت و آغوشت حرمت دارد.. ‌
🕊 من را دچار عین، سپس شین و قاف کن بین من و هوای غزل ائتلاف کن طرحی به دار قالی اشعار من بزن رج رج نفیس و قیمتی و دستباف کن مضمون شعرهای مرا خط خطی نکن اینجا به حرمت غزلم اعتکاف کن مستانه دشت خاطره را دور می زنی یکبار عارفانه بیا و طواف کن من آن شکار رام به دام دو چشم تو بس نیست؟ غمزه های نگاهت غلاف کن در خود غرور بشکن و تردید را ز من دیگر به دوست داشتنم اعتراف کن