عصر پاییز باشد
من باشم و دلتنگی و یک فنجان
چای داغ ،
یک دنیا عشقِ سرخ
یک بغل برگِ زرد
و یک خیالِ نارنجی ،
وای اگر #تو هم بودی ...
چه #محالِ شیرینی ...!
#برای_آنکه_خودش_میداند#حدیث_دل 🍂
چہ ناعادلانہ ست
بودنِ میانِ
این شب ها
و این آسمـــان
و این آرامِ بےامان..
چہ ناعادلانہ ست
سقوط از
سڪوتِ شب
تا
#تو
ڪه مےدانم چقـدر
بعید شده است
آمدنت ...
#امیرمحمد_مصطفی_زاده#شبت‌بخیر‌جانا 🌙
#تیامی#حدیث_دل 🍂
صبح من
همان دستهای مهربان #تو ست،،
آغوش پر مهرت
و دوستت دارم‌هایی که
هر روز می‌گویی ,,,
و سرنوشت
درست از همان جا
برای من شروع میشود...
#علیرضا_اسفندیاری#جان_جانانم#حدیث_دل 🍂
If I were the reddening leaves,
You would most certainly be
The autumn I was falling for.
اگر من برگ پاییزی بودم،
یقیناً تو پاییزی بودی که به‌خاطرش
از درخت می‌افتادم 🍁
#تکست#حدیث_دل 🍂
درخت
شعرش را روی پاییز می نویسد
پاییز
شعرش را روی درخت
من بر پاییز نوشته ام
بر درختان افتاده
دریغا من !
دریغا پاییز !
دریغا درخت !
#بيژن_نجدى#حدیث_دل 🍂
پاییز افتاده توی
فنجان قهوه
هم که می زنی
جنگل از خواب می پرد
و برگهای درختان نارنجی
می ریزد روی میزهای تمام کافه های دنیا
یک برگ می شود
یک اتفاق
یک عاشقانه پر هیاهو
یک فنجانْ قهوه دیگر
قاشق را از دستت می گیرم
بگذار جنگل بخوابد
#فاطمه_یزدی#برای_آنکه_خودش_میداند#حدیث_دل 🍂
#تو را ڪم دارم....
فصلِ خرمالوهاے قرمز
نارنگےِ نارَسِ سبـــز
زالزلڪ هاےِ زرد
زمان درحالِ گذر است و
فصل هزاررنگــــــــ باعجلہ میگذرد
روزے فصلہـــا را
باخوشمزه هایش
ڪنارِهم مے گذراندیم
میشود برگردے؟؟
فصلہــــا بے #تو برایم
بے رنگــــــ وطعم
و بے بو شده است.!!
#آگرین_یوسفي#بوقت‌دلتنگی#جان_جانانم#حدیث_دل 🍂
