eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
152 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
طلعت نور شب را به پایان می رساند طلعت نورت خورشید عالم خلق شد از برکت نورت از کهکشان ها هم گذشته وسعت نورت جبریل سر خم کرده پیشِ هِیبَت نورت روز ازل نورِ تو را بر ما که تاباندَند ما را غلام حضرت معصومه جان س” خواندند تو بانیِ آرامشِ امواجِ دریایی آئینه ی یکتاییِ عرش مُعلّایی یاسی ترین سجّاده ی محراب بابایی تو دُوُّمین انسیةُ الحَوُرای طاهایی دشت تمنّایی و ما آهویَت ای خانم خیلی به زهرا رفته خلق و خویَت ای خانم در موج مِهرَت کشتی الطاف را گم کن مانند مادر بر دل طفلت ترحم کن آموزگار حضرت مریم”..،تَکَلُّم کن جان رضا ما را فقیر مشهد” و قُم” کن هرکس گدای کوی این خواهر-برادر شد جیره بگیرِ سفره ی موسی بن جعفر شد ای ماه‌تابِ روشنِ شب هایِ پُر امّید ای رود جاری،چشمه سارِ جُلگه ی توحید باران تو بر سرزمینم رنگ و بو بخشید تا آمدی..،ایران نسیم فاطمی پیچید لوح دل ما لنگِ امضای شما باشد چشم عَجَم خاکِ کف پای شما باشد داری تو چشمِ گریه خیزی،حال مضطر هم بالِ پر از زخمت شکسته..،ریخته پَر هم دلواپس بابا و دلتنگ برادر هم... آخر شما را می کُشَد این حالت درهم از آهِ پُر سوزِ تو عالم گریه می کرده با یا `رضایَت” اهل قُم هم گریه می کرده فصل خزان و روزگاری زرد آخر سر... هجران و زهرتلخ و آهی سرد آخر سر... داغ‌برادر..،داغ بابا..،درد..،آخر سر... این ها تو را از پای درآورد آخرسر سجّاده ی خالی تو در سرسرا پهن است سنّی نداری..،بستر مرگت چرا پهن است آن روز که تو وارد ایران شدی بی بی مانند خورشید فلک،تابان شدی بی بی تفسیر نصِّ آیه ی قرآن شدی بی بی در خانه ی ایرانیان مهمان شدی بی بی شکر خدا شأن مقامت حفظ شد آن روز الحمدلله احترامت حفظ شد آن روز آبی تکان خورده است آیا در دلت!؟ هرگز پای حرامی شد رکاب مَحمِلت!؟ هرگز چشمان شورِ بی حیا شد مشکلت!؟ هرگز بازار قم گردیده آیا قاتلت!؟ هرگز سهم دل رنجور تو غم شد!؟نشد در قم از معجرت یک تار نخ کم شد!؟نشد در قم آیا تمام گلشنَت در یک زمان پژمرد!؟ تیزیِ سنگِ شام بر پیشانیِ تو خورد!؟ اصلاً طناب شمر تا اینجا تو را آزُرد!؟ خورجینی آیا هستی ات را در تنوری بُرد!؟ با خنده های نیزه داری پست باریدی!؟ راس برادر را سرِ سرنیزه ای دیدی!؟ زینب میان شهر پر نیرنگ گیر افتاد زینب میان قومِ بی فرهنگ گیر افتاد زینب میان ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا فاطمه المعصومه(س) دختری از اهل بیت آفتاب” دختر لبخندهای مستجاب از تبار لا فتی إلّا علی وارث مَن عندَه علمُ الکتاب نورِ نور نور نور نور نور نابِ ناب ناب ناب ناب ناب ناب یعنی خالص و پاک و طهور سوره‌ی کوثر، شراب اندر شراب نور یعنی خواهر شمس الشموس بوی گل را از که جوییم از گلاب” دختر وَالکاظمینَ الغَیظ” اوست `آفتاب آمد دلیل آفتاب” ای دل من در پناه کوی تو مثل بال کفتران بی‌اضطراب مریما از نزد جبرائیل، عشق هاجرا از بهر اسماعیل، آب مهربان باران تندِ بی‌دریغ! بی‌کران آیینه‌ی پُر آب و تاب! هم به جان خسته‌ی زینب، ببخش هم به نام نامی زهرا، بتاب  مهدی جهاندار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا بنت موسی ابن جعفر(س) ما را خدای حضرت معصومه خوانده گدای حضرت معصومه شاعر شدیم تا بنویسیم از مدح‌وثنای حضرت معصومه انگار روی عرش خدا هستیم زیر لوای حضرت معصومه قم شوره‌زار بود و گلستان شد از خاک پای حضرت معصومه عمری به او کریمه لقب داده‌ست جود و سخای حضرت معصومه هر مشکلی که داشته‌ام حل شد با یک دعای حضرت معصومه وا می‌کند هزارگره، دستِ مشکل‌گشای حضرت معصومه در زندگی غریب نشد هرکس شد آشنای حضرت معصومه معصومه‌ی امام‌رضا بانوست مولا، رضای حضرت معصومه مثل حریم شاه خراسان است صحن‌وسرای حضرت معصومه ” مَن زارَها بِقُم فَلَهُ‌الجَنَّه ` این شد بهای حضرت معصومه یک‌بار آمده حرم و یک‌عمر شد مبتلای حضرت معصومه در این حرم طلا شده مس‌هامان با کیمیای حضرت معصومه درمان دردهای دوعالم شد دارالشفای حضرت معصومه شکر خدا ضریح دلم بوده‌ست یک‌عمر جای حضرت معصومه عالم گدای حاتم طایی بود حاتم گدای حضرت معصومه ناقابل است هدیه‌ی من، اما جانم فدای حضرت معصومه مجتبی خرسندی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بی بی جان همین که ساده می چرخند بهجت ها به دور تو همین که مثل اربابند رعیت ها به دور تو یکی با اشک می آید یکی در بُهت می سوزد تفاوت می کند طرز ارادت ها به دور تو یکی کرببلا آن یک بقیع آن دیگری مشهد که می چرخند انواع زیارت ها به دور تو خُمی لبریز از درد دلند و حرف ها دارند اگر خَم می‌شوند از شوق قامت ها به دور تو مگر تا نگذرد از حد عصمت هر گنهکاری زمان را گوشزد کردند ساعت ها به دور تو برای آن که دستش را رسانده بر تن مرقد طلایی می شوند اینگونه فرصت ها به دور تو عناصر مثل آب حوض،مثل باد در پرچم زدند عُمری برای خود سفارت ها به دور تو شکسته می رسند از راه امّا بی گُمان اینجا فقط دارند میل دایره خط ها به دور تو یکی از سمت بالاسر دوتا از سمت پایین‌پا سه تا در،تعبیه کردند جنت ها به دور تو  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مظهر الله اکبر شوق نماز شکر پدرها چه محشر است وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است دختر چه دختریست کریمه مطهر است در یک کلام مظهر الله اکبر است. ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است بار دگر نشسته به منظور دیگری موسای دیگری وسط طور دیگری تابیده شد به عرش خدا نور دیگری زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری خیر کثیر خانه باباست کوثر است لولاک آمدست برای دو فاطمه پیغمبران شدند گدای دو فاطمه عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه معصومه مثل مادر خود از همه سر است نشنیده اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا...رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته اش شدست دراین سالها رضا خواهر نگو که دارو و ندار برادر است آمد به قم رسید گلستان درست کرد چادر تکاند رحمت باران درست کرد چه جنتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار راه رفت بیمار بود با تن تبدار راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شان واقعی نوامیس حیدر است پادرد میکشید ولی خون جگر نبود با مست های بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود. حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود درآن میانه صحبت بزم شراب بود بازین چه شورش است که هردیده ای تر است سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مظهرحجب و حیا مظهرحجب و حیافاطمه ی معصومه گوهر کشور ما فاطمه ی معصومه مریم آل عبا فاطمه ی معصومه جان به قربان تو یافاطمه ی معصومه فاطمه نام تو و زِینِ اَبی بی بی جان معدن عفت و کوه اَدبی بی بی جان فَلَهُ الجَنهَ” هرآنکس که تورا زارَبِقُم” حرمت خانه ی امید تمام مردم شده حج فقرا مثل امام هشتم ای که احسان وسخا،جود و کرم عادَتَکُم زمزم از حوض حیاط حرمت میجوشد خضر پیراهن خدام تو را می پوشد گرد شمع تو زدن حلقه تمام علما خاک بوسی شما فیض مدام علما بردن نام تو شد ذکر قیام علما زیر پاهای تو خاکند عِظام علما شاَن تو چیست فَداها” به توگفته معصوم شاَن تو مثل خود فاطمه شد نامعلوم بهترین عبد خدایی و سراپا توحید به مقامت نرسد درک بشر بی تردید ای به دل های پراز غم شده نور امید خشتی از گنبد زرد حرم تو خورشید کردی آباد دل خشک کویرم را تو شهر قم مثل بهشت است برایم باتو هرکه بر روی لبش نام تو دائم دارد نظر لطف به او حضرت کاظم دارد دین ما هست در آن هرچه که لازم دارد تا احادیث صحیحی چو فَواطِم” دارد هرکسی درحرمت ذکر رضاجان برده روی درد و غمش انگار که سوهان خورده کربلا برده مرا شاه خراسان هربار شده ام عازم مشهد به دعایت بسیار کار من نیست به لطف و کرم تو دشوار باید این را بکنم تا به قیامت اقرار `حوض سلطان”شدم ازبسکه نمک گیر توام گفتم از فاطمه تا در پی تفسیر توام بازهم فاطمه و حال خراب و بستر گرچه از دردشب و روزشده چشمش تر زخم بر بازو و برسینه ندارد آخر با نفس هاش نیامد به لبش جان دیگر یاد زهراست اگر گریه ی او جانکاه است عمر هر فاطمه از آل نبی کوتاه است  محمد داوری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹