eitaa logo
حدیث اشک
7.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ استاد بزرگوار جناب آقای جواد حیدری درگذشت پدر گرامیتان به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض میکنیم انشالله مهمان سفره حضرت سیدالشهدا ع باشن @hadithashk
لا فتی الّا علی حرف میرانم در اینجا از مقام آفتاب نه غلط گفتم فقط گویم ز نام آفتاب خوش سعادت بردم از این شعر خام آفتاب هر کسی آقاست قطعا شد غلام آفتاب ای به قربان مقامات و مرام آفتاب برگ می‌روید به پاس احترام روی او گل شکوفا میشود با شوق عطر و بوی او شهد شیرین می‌شود از حسن خلق و خوی او چرخ می‌گردد به اذن و قدرت بازوی او پس جهان بر جا بود با اهتمام آفتاب آفتابی و فروغ تو جهان را در گرفت یازده نور از تو نبض چرخ را در بر گرفت با تو عشق از نو به عالم شیوه ای دیگر گرفت بعد از آن هر کس که از تو منصب نوکر گرفت شد دلش روشن به انوار مدام آفتاب ز آفتاب آسمان قطع یقین بالاتری میکنی بر آفتاب و ماه و انجم رهبری برده ای دل از نبی از عالم و آدم سری چون به کرسی جای داری در مقام داوری پس یقینا دست داری در زمام آفتاب من تو را از چشم خود خواندم خطا شد یا علی حق علی آقا علی سرور علی مولا علی از ازل تا روز محشر لا فتی الّا علی چون علی با حق نشسته حق نشسته با علی شرم دارم بر تو دادم اتهام آفتاب آفتابا بگذر از من و از خطای باورم میروم با این خطا تا انتهای باورم باورم هستی و می‌مانم به پای باورم در قنوتم ذکر میگویم برای باورم سر به سجده میبرم در احترام آفتاب مهر می آید به پاس احترام یک نماز هر طلوع صبح یعنی یک قیام یک نماز روشنی تکبیر باشد بر مقام یک نماز ظهر تفسیر قعود است و پیام یک نماز بر علی وقت غروب آمد سلام آفتاب تو قیامت قامتی و قامتت اصل قیام ماه نیکو منظری و جلوه ات ماه صیام برق چشمانت به درد هر دو عالم التیام گر بگیرد ذوالفقارت ره به بیرون از نیام می شود این تیره شب روز قیام آفتاب ما کویری تشنه هستیم این جماعت آبشار از خزانیم و تمام نسل حیدر از بهار این تبار از آفتاب اند آفتاب اند این تبار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار می‌شود امر فرج حسن ختام آفتاب  داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علی جان علی جان پیمبر بود و جانان پیمبرها علی آقای سلمان بود و مولای ابوذرها بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذر ها خودش بر منبر پروردگار خویش لم داده سپرده کار های دنیوی را دست اشترها کسی دشمن نمیدارد علی را غیر بد نطفه سند هم خواستی جویا شو از دامان مادر ها علی نور خدا روی زمین بود و نمی باشد تفاوت بین اصغرها و اکبر ها و حیدر ها اگر پرده نمی انداخت بر ذاتش خداوندش گمانم فاش میخواندند ربش روی منبر ها ندارد احتیاجی بر من و امثال من وقتی کنیز و خادمش هستند اسما ها و قنبر ها علی در بدو دنیا آمدن کعبه قرق کرده برایش کار دشواری نبوده فتح خیبر ها علیرضا وفایی (خیال) (خیال) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم علی ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی تو رازِ سر به مُهرِ خداوندِ کعبه‌ای دیوارِ خانه باز شد و برملا شدی با تو سکوتِ عُزلتِ پیغمبری شکست شأنِ نزولِ قاری غارِ حرا شدی گفتیم ابوتراب و نوشتیم ابالحسین از بین خاک‌ها پدرِ کربلا شدی بالابلندِ وادی کوتاه‌قامتان! ای قله‌ای که نونِ میان لَنا شدی اوج غریبی است که در این همه زمان با مردمِ زمانه‌ی خود آشنا شدی حی‌علی‌الصلوةِ فراداترین قیام! آخر میان جهلِ جماعت قضا شدی رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا حیدر آمدی ای که از قبل خلقت روح عرفانی اعتکافی شیر مادر حلالت که حتی سینهء کعبه را می شکافی ای مناجات، مست دعایت عرش، بر شانه های عبایت روی سجاده تا می نشینی می برد آسمان حظّ وافی روح پیغمبران موید در مدار تو در رفت و آمد پیرو سنّت مصطفایی دور زهرا اگر در طوافی وصله اش کرده ای چندباری این گلیمی که در خانه داری میشود باهمین پینهء دست سرنوشت مرا هم ببافی؟! ساقیِ تا ابد مستِ کوثر پهلوان اولِ جنگ خیبر محشری می کند وقت رزمت ذوالفقارت میان قلافی لنگر آسمان و زمینی بیشتر با خدا همنشینی تو مِن الله الی الله رفتی راه معراج را در مصافی می کشانی خدا را مصلاّ وقت سبحان ربیَّ الاعلا بنده های خدا بندهء تو ای که از مدح مردم معافی دست تو تا یدالله افتاد کارخلق خدا راه افتاد خاک پاهای سلمان تو ساخت صدهزاران چنان بُشر حافی کعبه با مرتضی باشرف شد باعلی ناودانش طرف شد از پس نذر من برنیامد حاجتم در نجف شد تلافی هستی و مانده ام کیستم من روبروی تو می ایستم من قبله ام هستی و نیستم من فرصت مستی ام نیست کافی آمدم تا فقط در بکوبم بر دلم اسم حیدر بکوبم یاعلی یاعلی یاعلی هو هرچه گفتم بجز این اضافی شد پناه یتیمان نگاهت چاه را زیر و رو کرده آهت می برم پاره های دلت را مثل قرآن برای صحافی ناله ء ما صدای علی هاست کربلا کربلای علی هاست یک علی، دو علی، صد علی نه... وای از آن حلقهء اعتلافی یک حسین و هیاهوی لشکر پیش لشکر قسم های خواهر خم شده تا کمر پیش اکبر دارد آقا عجب انعطافی رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علی مولا گوش کن ای دل حدیث نور را.. لال‌کن صوت دف و تنبور را جور کن این وصله ی ناجور را نوش جان کن خوشه انگور را نوش جان! این خوشه تاکش منجلی ست باغبانش کیست؟مولانا علیست خیز و از کوثر وضویت را بساز کسب تکلیفی کن از شاه حجاز قبله گاهت را نجف کن در نماز.. بعد بر این سجده عالی بناز سجده عشاق جور دیگر است مقصد من از عبادت حیدر است هجر را بر وصل منتج کن برو سر به تیغ ابرویش کج کن برو با همه غیر علی لج کن برو در طوافش نیت حج کن برو.. سور و سات ما نجف را دیدن است حج ما دور علی گردیدن است چشم او چشم خطاپوش خدا بوده از آغاز هم دوش خدا به لب او بسته شد گوش خدا باز شد بر رویش آغوش خدا روی پایش بوسه اول خاک زد کعبه از شوقش گریبان چاک زد.. وقت وضع حمل تا درمانده شد مریم از بیت الهی رانده شد مادر تو سوی کعبه خوانده شد برخلایق اینچنین فهمانده شد.. کعبه ای که قبله گاه عالم است ملک شخصی علی اعظم است بسته شد با تو قرارم بعد از این سکه شد پس کارو بارم بعد ازین لب به ساغر میگذارم بعد ازین سیزده را دوست دارم بعد ازین این هم از لطف جناب حیدر است سیزده از هر عدد زیباتر است با خدا راز کهن دارد علی مثل او لحن سخن دارد علی ذات پاک ذوالمنن دارد علی جانشینی چون حسن دارد علی بوالحسن خوانم‌ اگر اورا رواست دست بوس او امام مجتبی ست مرد اگر مولاست مردان جمله هیچ اون نباشد دین و ایمان جمله هیچ بی علی صد ختم قرآن جمله هیچ بی علی صد سال عرفان جمله هیچ با علی کوه گناهم‌ شد ثواب یک علی گفتم هزاران شد حساب گرچه دورش تا قیامت دشمن است راه مولا مثل نامش روشن است سهمش از دنیا همین پیراهن است بخدا این مرد بابای من است گرچه اورا تاج سر میخوانمش موقع گریه پدر میخوانمش نان مارا داد و نان خود نخورد بار مارا شب به شب بر شانه برد جای زشتی خوبی مارا شمرد آمد و مارا به زهرایش سپرد بعد ازآن شد سرپناه ما همه سایه ی چادر نماز فاطمه هرکجا دیدی که حرف حیدر است روضه ی زهرا کلام آخر است حرف دیوار است صحبت از در است بانوی خانه چرا بی سنگر است آخر از این داغ می‌میرد علی کوثر و شلاق!می‌میرد علی. ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کجا روم غیر خانه ی تو کجا روم غیر خانه ی تو؟ ، دری جز این در نمی شناسم که جز در خانه ی تو مولا، پناه دیگر نمی شناسم یگانه هستی و بی نظیری ، چه دلربایی چه دلپذیری فقیر درگاهم و امیری، به غیر حیدر نمی شناسم به جز تو کس در نظر نیاید، خبر چنین معتبرنیاید دل از پس دیده برنیاید، که جز تو دلبر نمی شناسم تمام هستی و ماسوا تو ، خدا نه اما خدا نما تو ز حیث شان و مقام با تو، کسی برابر نمی شناسم اگر چه در آتش فراقم ،لباب از شور و اشتیاقم اجل بیاید اگر سراغم، به شوق تو سر نمی شناسم به مرگ خود دارم این هوس را ، کنار من باشی آن نفس را غریبم و جز تو هیچ کس را به روز محشر نمی شناسم غلامی ام لطف حی داور ، همیشه حسرت برم به قنبر نباشد آقایی از تو بهتر ، که از تو بهتر نمی شناسم هادی ملک پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علی جانم موجیم تا به سینه‌ی ما جز و مد که هست ما عاشقیم ، عشق نفس می‌زند که هست آری خدا ندیده‌ام اما مقابلم آیینه‌ای برای خدای اَحد که هست دنبال قبله بودم و گفتند کعبه نه... ایوان طلایِ شاهِ نجف تا ابد که هست شیر‌زنی که شیر خدا آورد کجاست؟ فرمود مکه فاطمه بنت‌اسد که هست دین من است دین ابو طالب ای جهان این اعتقاد ماست قسم بر صمد که هست گفتند عرش لایق تو نیست گفته‌ایم قلبی میان سینه‌ی ما می‌تپد که هست سنگ تو می‌زنیم بر این سینه تا ابد حتی اگر به پات بمیرم لحد که هست ما هیچ ، با رسولِ‌خدا وقتِ سختِ جنگ می‌گفت جبرئیل علی‌جان مدد که هست خاکیم اگر ، حرارت طوفان گرفته‌ایم گفتیم یا‌علی مدد و جان گرفته‌ایم تا هست عشق و رایحه‌ی بی کرانی‌ات ما را نوشته‌اند اویسِ یمانی‌ات تو صاحبِ تمامِ جهانی ، عجیب نیست موسی نموده وقت جوانی شبانی‌ات تیغی زدی و آنهمه لشگر دونیمه شد جانم فدای سر زدنِ امتحانی‌ات می‌خواستی که ذوالفقار کمی گرمتر شود دید آسمان شروع شده میدان تکانی‌ات تو تازه سرد بودی و لشکر به جوش بود کارش نمی‌کشید به آتش فشانی‌ات خیبر کجا و آن طرف کهکشان کجا در را بگیر با رجز پهلوانی‌ات جمع‌اند جبرئیل و خدا و پیمبرش تا حَظ برند موقع قلعه پرانی‌ات نشناخت جز خدا و پیمبر تو را کسی ره بسته است هیمنه‌ی لَن‌تَرانی‌ات عالم کجا و نفس پیمبر شناختن باید روند در پی قنبر شناختن کعبه نَه رویِ توست دلیل طواف‌ها ایوان طلاست معبدِ این اعتکاف‌ها ما از شرابّ تاک ضریحت چشیده‌ایم مائیم و عمر و سرخوشی و این خلاف‌ها با انبیا مقایسه‌ات هم نمی کنیم از عرش تا به فرش بود اختلاف‌ها تقصیرشان نبود به تو سجده کرده‌اند عمری نموده‌اند از این اعتراف‌ها تا نُطق می‌کند دو دمِ ذوالفقارِ تو لالند لالِ لال ، اهالی لاف‌ها وقتی که می رسی و زمین لرزه می‌شود راهی نمانده است به غیر از قلاف‌ها آرامتر بزن ملک‌الموت هم رسد گم کرده است ردِ تو را در مصاف‌ها با عَمرو وَد رسید تمامی کفر و شرک با عَمرو وَد پرید سر ائتلاف‌ها دست خدا نوشت امیرِ همه علی است با مرتضاست فاطمه با فاطمه علی است ما را ببر به چشمه‌ی شعر و شراب‌ها ما را ببر به خاطره‌ای از کتاب‌ها هرشب هزار رکعتِ فیضِ تو شاهد است پهلو تُهی نموده‌ای از رخت خواب‌ها هرگز ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مرده هم باشد خیالی نیست ، احیا می کند کمترین کاری که با دل، مدح مولا می کند کعبه او را جار زد ، تکلیف ما هم روشن است سنگ بر مدح علی وقتی دهان وا می کند معرفت را آن کسی دارد که قبل از خواستن از علی ، ظرفیت آن را تمنا می کند در نجف بودیم و باز از او نجف می خواستیم عقل حیران بود از آنچه عشق با ما می کند تازه می فهمد که ساقی کیست ، میخانه کجاست مست ، انگور نجف را که تماشا می کند رو به ایوان طلا باید که جان می باختیم گاه عزرائیل هم با ما مدارا می کند ... @hadithashk
ای که بُود بند تو تقدیرها هست به آب لبت اکسیرها شرح تو ربّ همه تفسیرها رو شده با تو دست تزویرها کاسه به باران تو آورده ایم دست به دامان تو آورده ایم چشم تو شد معدن اعجازها ای شبکیه ات همه نازها پلک تو انگیزه ی پروازها ای مژه ات قبله ی طنازها دینِ همه ماست همان مذهبت هر چه که آید ز میان لبت کعبه ، شنیدیم که زانو زده دیده تو را نعره ی یا هو زده تا که قدم رنجه کنی رو‌‌ زده علتش این بوده که اردو زده نچید ، بوسه از کسی از تو چید کعبه ی سیارِ خودش را ، تو دید بگیر هر چه خبر از یا علی شب شده وقت سحر از یاعلی دهان نگفته بهتر از یاعلی ندیده خوش مزه تر از یاعلی هر چه که خواستیم ، علی داده ایی هر چه که کاستیم ، علی داده ایی ای تو حدیث ، ای تو قران ما ای که به دوزخی گلستان ما ما همه خسران و تو جبران ما ما همه مردار و تویی جان ما ای ضربان ، زنده به نبضیم ما ابرِ نجف هست ، که سبزیم ما نشسته دور تو ملک رج به رج بی تو صراط می شود راهِ کج بهره نبرده بی تو اعمال حج حرام زاده می شود با تو لج محبّ تو بهشت را می خرد دشمنتان هم به درک می رود کیست به احمد از شما یارتر ای یلِ از همه جگر دار تر چون تو کسی نبوده کرار تر ز غاصبت نبوده کفتار تر تیغ تو شد قاتل تکفیرها ای عظمت دار تر از شیرها گر چه یتیم را قراری ، علی مرکب دهر را سواری علی شیر که نه شیر شکاری علی ضربه ی تو ضربه ی کاری علی هر که کند روبروی تو قیام ضربه ای اول شده کارش تمام ماه رجب آمد و ما نیستیم در نجف ای نور خدا نیستیم پیش تو و پیش رضا نیستیم شکر ، ولی از تو جدا نیستیم مشکل ما این دلِ وامانده است زائر تو دوباره جا مانده است مگیر عشق آتشین مرا که همچنین حص حصین مرا اذن بده عرش برین مرا فال زدم که اربعین مرا.... آمده تعبیر که امضا شود برات کربلا مهیا شود @hadithashk
به نام خدای هدف آفرین.. جنون آفرین و شعف آفرین وقار آفرین و شرف آفرین خداوند شاه نجف آفرین خدای تبارک خدای جلی خداوند مولی الموالی علی! علی کیست مقصود احرام ماست علی حجّ یک ماهه ی تام ماست علی ابتدا و سرانجام ماست علی ذوالجلال و الاکرام ماست ز عارف ز فیلسوف مُنفَک علی ست معظم مکرّم مبارک علی ست بگو ربنا ربنا ربنا بگو ایلیا ایلیا ایلیا دو دل مانده ام موقع سجده ها به او سجده باید کنم یا خدا اگر بنده ی کردگار است علی ولی باخدایش ندار است علی علی حاصل جمع عقل و دل است علی عرشِ سوی زمین نازل است علی کل فضل ابوفاضل است علی حقّ ما، غیر او باطل است خلافت برازنده ی دزد نیست! خلافت قواره به دوش علیست زمانی‌که می‌شد به دلدل سوار قیامت به پا بود در کارزار چنان دشمن از هیبتش زد هوار که رفت آبرویش به وقت فرار به یک چشم‌غرّه به لشکر زده به یک ضربه بالای صد سر زده برو در دو عالم رصد کن رصد نداریم مثل علی تا ابد نداریم اصلی چنین مستند علی جان علی جان علی جان مدد بقول همه لات های دیار.. علی "مشتی و خاکی و سفره دار" رجب آمد و پاره شد خواب ما سر کوزه قُل زد می ناب ما به سمت نجف رفت محراب ما خدا داد هدیه خودش را به ما دلم را به توحید بخشیده ام خدارا شب سیزده دیده ام گهی بود استاد پیغمبران.. گهی بود همسفره ی نوکران گهی بود مسند نشین سران گهی بود عادی چنان دیگران گهی نفس بر حق تعالی فروخت گهی رفت بازار و خرما فروخت درعالم یکی بود علی دو نداشت.. علی کار میکرد پادو نداشت! دراین شش دهه جامه ی نو نداشت به خورجین به جز لقمه ی جو نداشت گرفتار شد رو به مردم نزد ببین زهد را لب به گندم نزد.. عجب مردم و روزگار بدی که بستند باهم قرار بدی به خانه رسیده شرار بدی گلش له شده از فشار بدی نه تنها به او حرف بد میزند به بانوی خانه لگد میزدند @hadithashk