eitaa logo
حدیث اشک
7.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مونسِ جانِ پدر ای دُرِّ دریای گوهر ای مونسِ جانِ پدر زهرای ثانی هر نظر ایران به نامت مفتخر دستِ من و دامانِ تو جانم بوَد قربانِ تو وا از غمِ هجرانِ تو روی رضا درمانِ تو باغِ گلِ عترت تویی ریحانه ی عصمت تویی رزقِ مرا برکت تویی هر دو جهان رحمت تویی ای دختِ شاهِ عالمین جانِ رضا عشقِ حسین بابا برات نورِ دو عین_ گیرد عزا در کاظمین شکرِ خدا که دشمنت آتش نزد بر دامنت زخمی نکرده آن تنت معلومه جای مدفنت با پا نزد پهلوی تو زخمی نشد بازوی تو معجر نرفت از روی تو نچکیده خون از موی تو در مشهدِ غربت رضا آن شافیِ روز جزا کی باشد او را این سزا از داغِ تو گیرد عزا  هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا فاطمه المعصومه(س) بهترین راهش عزلت است اصلا عزلتی که ریاضت است اصلا برویم و به گریه بنشینیم هرکجایی که خلوت است اصلا عشق ما از قدیم الایام است عاشقی عین رحمت است اصلا ما غلامان خانه اش هستیم این غلامی سعادت است اصلا رو به هر جا دگر زدن بی شک غیر از این خانه ذلت است اصلا ما ندیدیم از این حرم بهتر بس که صاحب کرامت است اصلا یکی از جذبه های چشمانش در قیامت شفاعت است اصلا هرچه داریم از این حرم داریم خیر ما در زیارت است اصلا پوزه باید به تربتش مالید غیر از این شد اهانت است اصلا هرچه دیدیم از این محبت بود قم دیار محبت است اصلا چه حریمی چه گنبدی دارد جان فدایش چه مشهدی دارد  رسول عسگری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کریمه اهل بیت منم همسایه ی دیوار به دیوارِ معصومه که عمری هست،هستم خادم دربار معصومه شده آباد با دستش کویر قلب من یعنی به صحرا هم رسیده رحمت بسیار معصومه شنیدم دومین زهراست پس
الجار ثم الدار” 

خدا را صد هزاران شکر هستم جار معصومه 

شبیه فاطمه قطعاً شده تقدیم یک روزی 

به مسکین و فقیر و بی نوا افطار معصومه 

می آید چون برادر تا سه دفعه جای هر دفعه 

عجب خیر کثیری می برد زَوّار معصومه 

و گاهی حضرت جبرییل هم حاجت اگر دارد 

تَمسُک می کند بر چادر گلدار معصومه 

اگر جز لطف بی اندازه چشم زائرش تر نیست 

به غیرازاین مرام زاده ی موسی بن جعفر نیست 

کریمه هست بانو بین ما بین کریمان هم 

نرفته دست خالی ازحرم چون نامسلمان هم 

حرم دارد میان قم که ثابت کرده بر عالم 

بهشت اینگونه پیدا میشود بین بیابان هم 

قسم داد هر کسی جان رضا بانو اَغیثینی 

به روی غصه هایش خورده مثل اینکه سوهان هم 

به او معصوم گفته تا 
فَداها” میشود واجب به قربانش کنم چیزی که باشد بهتر از جان هم ندیدم من شبیه حضرت معصومه بانویی که با هر کربلا داده به زائرها خراسان هم محمد داوری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بی بی جانم از خدا می گفت از نسل پیمبر هم که بود تازه از ذریه ی زهرا و ‌حیدر هم که بود عمه ی بخشش به سائل،خواهر رأفت به خَلق در حوائج دختر موسی بن جعفر هم که بود با یکی خیلی شباهت داشت بین اهل بیت جان بابا بود،والا بود،خواهر هم که بود کربلا را داشت می آورد با خود سوی قم مثل زینب خسته و‌ مغموم و ‌مضطر هم که بود اتفاقا تیر و شمشیر و سنان را دیده بود اتفاقا ساعتی در بین لشکر هم که بود اتفاقا لحظه ای مثل رقیه عمه اش؛ در بیابان بود،بی کس بود،دختر هم که بود لحظه ای مثل رقیه،روز و شب زینب صفت کوه ماتم بود دنبال برادر هم که بود . مثل زینب شاهد تشییع پیغمبر نبود شاهد غم های بی زهرایی حیدر نبود مثل زینب بود دختر بود اما باز هم شاهد غم های مادر در مصاف در نبود گرچه خواهر بود با آقا علی موسی الرضا ع با حساب کوچه و گودال او خواهر نبود مثل زینب بود اما در کنار خیمه ها بیقرار ارباً اربا کردن اکبر نبود حرمله وقتی که زانو زد در آن سو، اینطرف چند لحظه بعد زینب دید علی اصغر نبود مثل زینب بود بر لب بود جان او ولی هیچ جا درشهر قم دلواپس معجر نبود فرق دارد ساربان شهر قم با کربلا لااقل در ذهن خود دنبال انگشتر نبود  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آه تا که یاد غم هجر پدرش می افتاد سختی راه سفر از نظرش می افتاد تب که می کرد ز تاب و تب زهرا می سوخت گریه می کرد و چنین پلک ترش می افتاد تا که ضجه به نماز شب زینب می زد از نماز شب و اشک سحرش می افتاد دور او یکسره بودند برادرهایش چادرش گاه اگر از کمرش می افتاد بقچهء معجر او شکر خدا دست نخورد گرچه در کوچه و برزن گذرش می افتاد کوفه و صحنهء بازار مجسم می شد هر زمان شاخه گلی دور و برش می افتاد یاد سرنیزه و آن محمل خونی می کرد حرف دوری برادر، ز سرش می افتاد روضه اش بود زبان حال حسین آن وقتی که به زانو به دو پای پسرش می افتاد عمه آمد که کمک حال برادر باشد ولی افسوس شرر بر جگرش می افتاد حال ارباب که این بود، به زینب چه گذشت تا که می گفت علی را نبرش می افتاد یکطرف از بدنش را ز زمین بر می داشت نه نمی شد! دو سه جای دگرش می افتاد رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سلام ای دختر موسی ، سلام ای فوق باورها سلام ای سرو ِ در سایه ، سلام ای سایه ی سرها چه در غیرت ،چه در عفت ، چه با این عمر کوتاهت تو دادی پیروی از مادران را یاد دخترها کریمه گر تویی بانو ،کجا دستی شود خالی شفیعه گر تویی بانو ، ندارد ترس محشرها پناه آرند بر صحن و سرای با صفای تو همین که می شود بی تاب زهرا قلب نوکرها دری در شهر قم باز است از جنت به روی ما چه غم داریم اگر بسته شود بر ما همه درها دل ما لحظه ای در قم ، دل ما لحظه ای مشهد که گفته جَلد یک بامند در عالم کبوترها فقط کار دعاهای رضاجان و شما باشد اگر که گشته این کشور، حریف کل کشورها یکی دلتنگ در طوس و یکی دلتنگ تر در قم امان از این جدایی ِ برادر ها و خواهر ها ندارد درد تو اصلا ، طبیبی جز رضا آری دوای درد خواهر هاست ، دیدار برادر ها سرت بالاست تا محشر ، ندیدی گر چه سلطان را ولی آورده ای بهرش  ، به همراهت تو یاور ها هزاران بار شکر حق ، چه جایی آمدی بانو همه زنها و مردانش ،کنیزانند و نوکرها در این شهر ولایی نیست حرف کینه ی حیدر به جز فضل علی را کس نمی گوید به منبر ها صدایت کس نکرده خارجی یا خارجی زاده ندارد قصد تکفیر ِ تو را الله اکبر ها تو مهمانی ، تو مهمانی ، تو مهمانی ، تو مهمانی نباید در خرابه دفن گردی مثل کافر ها ..... چه در شام و چه در کوفه ، چه در قم گشت این ثابت که در این سلسله هستند زهرا ، کل دختر ها @hadithashk
حدیث امام رضا (ع) می فرماید: لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّی تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّهٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّهٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّهٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّهُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّهُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراهُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّهُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ. مؤمن، مؤمن واقعی نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد:سنّتی از پروردگارش و سنّتی از پیامبرش و سنّتی از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است. (امالی صدوق، ج 1، ص 339 ) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا بنت ولی الله هوای سوریه کردی برو قمْ زینبِ ایران هوای کربلا کردی برو تا مشهدِ سلطان دمشق و کربلا را ما در ایران توامان داریم رضای ما حسین ماست و معصومه ، زینب جان به ما موسی بن جعفر لطف کرده که مسلمانیم که پای ملت حیدر نشسته ملت سلمان والحق والانصاف آبروی ما کجا ، کوفه ؟ کجا گفتند تشنه مانده در ایرانمان مهمان ؟ کجا فریاد تشنه رفت بالا تا دل عیوق ؟ کجا دیو و ددی سیراب بود و خسته ای عطشان ؟ کسی نشنید در گودال اصلا دادِ زینب را : که با وجدانِ ما افتاده گیرِ شمرِ بی وجدان در ایران زیر پای ناقه ی معصومه گُل بوده ولی در شام سُر بوده مسیر راه معصومان کسی بر محمل معصومه خاکستر نمیریزد ولی سنگِ سرِ بام است حرف شام و نامردان به حال زینب و معصومه وقتی میکنی دقت تفاوت بس که اینجا هست هر چشمی شود گریان دوتا بنت الامام اند و دوتا بنت ولی الله یکی از طرز استقبالْ ، شاد و دیگری نالان خدایا هر دوتا اُخت الامام اند و عجب دارد که این خواهر به بیت النور رفت و آن یکی زندان ندیده چشم معصومه سری را بر سرِ نیزه ولی دیده است زینب ضربه های چوبْ بر دندان ندیده هر چه را معصومه در قم دیده زینبْ شام به نی خورشید را خونی به شاخه ماهـ ـی آویزان اگر چه بوده ام دلتنگ قرآن خواندنت اما ببین خونی شدی بس کن ، نخوان قرآن نخوان قرآن علیرضا وفایی خیال لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حدیث حضرت موسی ابن جعفر(ع) مَن لَم یجِد لِلاساءَهِ مَضَضّا لَم یکن عِندَهُ لِلاِحسانِ مَوقعٌ کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد. بحارالانوار، جلد ۷۸، ص ۳۳۳ لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
گل بود که می‌ریخت سر خواهر سلطان هم صحبت معصومه نشد مرد در ایران نه گرمی آفِتاب نه سوز عطش بود دادند به او خانه در باغ و گلستان @hadithashk
معصومه با زینب عزایش فرق دارد اصلا تمام روضه هایش فرق دارد خیلی شبیه عمه جانش بود اما مهمانی و مهمانسرایش فرق دارد می شد زاستقبال شهر قم بفهمی مهمان که زن باشد برایش فرق دارد دور و برِ معصومه را زنها گرفتند قم غیرت و شرم و حیایش فرق دارد با احترام او را به بیت‌النور بردند چون دختر زهراست جایش فرق دارد اینجا یهودی نیست خاکستر بریزد با شام حتی کوچه هایش فرق دارد اینجا سر کوچه تماشایش نکردند اما عقیله ماجرایش فرق دارد بر روی نی راس برادر را ندیده با عمه حتی وااخایش فرق دارد خیلی اذیت شد به شهر کوفه اما شام بلا درد و بلایش فرق دارد با هر چه می شد میزدند اما رقیه میگفت سیلی بی هوایش فرق دارد با دیدن اصغر رباب از حال میرفت بین اسیران وای‌وای‌ش فرق دارد میگفت لالایی نخواب از نی می‌افتی این دفعه مادر لای لای‌ش فرق دارد @hadithashk
در این روزگاری که دل بیقرار است گدای کریمه شدن افتخار است ثواب زیارت برایم نوشتند خودم نه، دلم سوی تو رهسپار است دوباره حرم قسمتم نه نشد - آه چقدر این دل بی‌نوا بد بیار است چنان گنبدت جلوه دارد که انگار حریم تو در آسمان‌ها مدار است کسی که قدم می‌زند در حیاطت روی فرش بال ملائک سوار است نگاهت مرا از غریبی در آورد ببین خنده روی لبم آشکار است همین هم نشان از کرم خانه دارد گدا زاده‌ای با شما همجوار است کریمه! کرم کن گدای خودت را گدایی که در ماتمت سوگوار است چکید اشک تو بر زمین، بعد از آن بود که از ساوه تا قم درخت انار است دلم خون شده از غم ماجرایت دلت تنگ بوده برای رضایت @hadithashk