eitaa logo
حدیث اشک
5.8هزار دنبال‌کننده
33 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود با یک سلام صبح من آغاز می‌شود پر می‌کشد دلم به هوای طواف تو وقتی که لحظه، لحظهٔ پرواز می‌شود قفل دلم شکسته کنار در حرم از مرقدت دری به جنان باز می‌شود اینجا دو قطره اشک، برات زیارت است اینجا دلِ شکسته سبب‌ساز می‌شود کو چشم روشنی که ببیند در این حرم هر روز چند مرتبه اعجاز می‌شود اعجاز توست اینکه دلم یا کریم توست قلب تپندهٔ حرم قم، حریم توست اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است از نفحهٔ شهود و تجلی معطر است برپا شده‌ست مکتب قرآن و اهل‌بیت دارالعلوم مریم آل پیمبر است اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است خاک در حریم تو علامه‌پرور است چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست اینجا چقدر چشمهٔ جوشان کوثر است تنها پناهگاه دلم صحن آینه‌ست وقتی دلم از آه زمانه مکدر است هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است صحن تو غرق بوی گل یاس می‌شود اینجا حضور فاطمه احساس می‌شود با آن که هست هر دو جهان مال فاطمه اینجا دمیده کوکب اقبال فاطمه بی‌اختیار پای ضریحت رسیده است هر زائری که آمده دنبال فاطمه دارد تمام مرقد تو بوی آسمان اینجاست سایه‌سار پر و بال فاطمه فرمود آشیانهٔ‌ امن الهی است صحن و سرای تو: حرم آل فاطمه خورشید آل فاطمه از راه می‌رسد هر سال ما اگر که شود سال فاطمه ای عمهٔ امام زمان! کاش در حرم یک صبح جمعه لایق دیدار می‌شدم خاتون ملک ارض و سما إشفعی‌لنا محبوبهٔ حبیب خدا إشفعی‌لنا آرامش و قرار دل ثامن الحجج! ای زینب امام رضا إشفعی‌لنا عصمت دخیل بسته به چادر نماز تو ای آفتاب حجب و حیا إشفعی‌لنا در هر سحر به سوی ضریح اجابتت می‌آورم دو دست دعا إشفعی‌لنا روی سیاه و بار گناهان ما کجا لطف و کرامت تو کجا إشفعی‌لنا مهر و ولایتت شده حبل‌المتین ما در صبحگاه روز جزا إشفعی‌لنا روز حساب تو همه امید شیعه‌ای تنها نه شیعه، اهل جهان را شفیعه‌ای با حبّ تو کسی که دلش را محک زده طعنه به پارسایی حور و ملک زده سرشار از زلالی نور یقین شود در مرقد منور تو قلب شک‌زده از چشمه‌های فیض تو سیراب می‌شود هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست بر گنبد تو دست توسل فلک، زده شب‌های جمعه طوف حرم می‌کنم ولی گویا کسی به زخم دل من نمک زده دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا این دل برای دیدن شش‌گوشه لک زده امشب گره گشاست دم یا رضا رضا در دست توست تذکرهٔ کربلای ما یوسف رحیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خواهر هر جا که خواهری است، برادر همیشه هست دنبال هر برادر، خواهر همیشه هست این جذبه های عشق تمامی نداشته دلدادگی میان دو دلبر همیشه هست تا مرو از مدینه، مسیر محبت است این جاده های نور معطر همیشه هست معصومه زینب است و رضا جز حسین نیست ترکیب های عشق برابر همیشه هست با بودن شفیعه، قیامت به کام ماست گرچه هراس عرصه ی محشر همیشه هست پیداست در حریم تو اجلال فاطمه جاری به صحن های تو کوثر همیشه هست باید که تو مراقبت از پهلویت کنی دیوارهای کوچه و آن در همیشه هست در ذهن پرنیانی اولاد فاطمه آن خاطرات زخمی مادر همیشه هست از وقتی آمدی تو به قم با قبیله ات اطراف تو ولایی و یاور همیشه هست بازار داشت قم، تو که آنجا نرفته ای... در روضه ات اشاره به معجر همیشه هست... تا که نسیم هست، بوی زلف می رسد بالاتر از سر همه یک سر همیشه هست رضا رسول زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا بنت موسی ابن جعفر دوباره آمده ام شعرِ تــازه می خواهم برایِ عرضِ ارادت اجازه می خواهم سکـوتِ شب زده ام را مـرور کن بانـو بیا و بیــتِ مـرا بیــتِ نـور کن بانو ببین که از همه ی شهر خسته آمده ام کبوتری شده ام ، پَر شِکســته آمده ام به نورِ گنبدِ خورشیدی ات قسم ای ماه که ماه هم شده وابسته ی حرم ای ماه سپیدبخت شود هر که رو سیاهِ شماست خوشا به حالِ کلاغی که در پناهِ شماست کریمـه ای و به اســمِ شما کَـرَم خورده ست که خضر آبِ حیات از همین حرم خورده ست کریمه ، فاطمه ، معصومه رونوشتِ خداست درِ بهشت نه ... اینجا خودِ بهشـــتِ خداست غدیــــر را به خُـم آورده است ایــن بانـو مدیــــنه را به قـم آورده است ایــن باـو درِ شِفـــاء و شِفاعت در این حرم باز است عصایِ حضرتِ موسی به وقتِ اعجاز است علیمه ای که برایش قضــا ، مُقـدّر بود پــدر فدایِ همین نازدانـه دختــــر بود رضایِ او به رضایِ رضا گِره می خورد همیشــه کـارِ دلــش با دلِ بــــرادر بود شبیهِ فاطمه دورِ سرِ علـی می گشــت و خواهرانـه برایش شبیــهِ مـــادر بود دوباره حادثه تکــرار شد ... برادر رفت دوباره بدرقه اش اشک هایِ خواهر بود حسین رفت خراسـان و زینب آمد قم فقط حکایتِ این قصّه شکلِ دیگر بود ز بــام ها همه گُل ریختند بر ســـرِ گُل مرامِ شهرِ قم از شهرِ شــام بهتـــر بود کنارِ محملِ خورشید سایبــــان بودند چقدر مردمِ این شهر مهربــــان بودند به جایِ هلهله بانگِ سلام بــود و درود به دست های همه جایِ گِل گُلایل بود به شوقِ آمدنش چشمه ها گلاب شدند زنان برایِ قدم هــایِ او رِکـــاب شدند مبــاد سایه ی خورشید را ببیند شــب مبــاد قم بشود شـــام ، فاطمه زینــب خرابه ها نشود منــزلِ بهشـــتِ خــدا خدا نکرده مبادا دوباره طشــتِ طلا... ولی نه...دست به دست از تبارِ سلمانیم به پایِ غُربتِ این خــانواده می مانیم هزار شکر در این خاک آسمــان داریم کنارِ حضرتِ معصومه جمکران داریم برایِ راهِ ظهورش زمیــنه می سازیم شبیهِ قم حرمی در مدینه می سازیم  ابراهیم زمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اِشْفَعی لَنا حق با سلوک تو، عرفان درست کرد از خاک پای تو، انسان درست کرد دست شفاعتت، باران رحمتت از نا امیدی ام، ایمان درست کرد معصومه جان! خدا، وقت زیارتت با `اِشْفَعی لَنا”، غفران درست کرد نزدیک صبح زود، اطراف صحن تو بال فرشته ها، ایوان درست کرد یک بار عاشقی، از سفره ات چشید علامه گشت و المیزان درست کرد ابر تغزلم، نام تو را که برد از بس لطیف بود، باران درست کرد قم بس که ذوق داشت، از اینکه آمدی با آب شور خود، سوهان درست کرد این نکته را بپرس، از شاعران قم حال حرم چقدر، دیوان درست کرد هر جاده‌ای که از تهران به قم رسید آغاز راه بود، پایان درست کرد حسین صیامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کریمه اهل بیت این نغمه ها از عالم بالا می آید باچه شکوهی دختر موسا می آید دارد به سوی شهر قم زهرا می آید معصومه دارد با برادرها می آید صد طاق گل بین مسیر و بین جاده است دور و برش شکر خدا، مَحرم زیاد است ای خاک خشک قم ببین باران رسیده روزی رسان سفرهء ایران رسیده ای اهل گریه، خواهر سلطان رسیده با ذوق و شوق و بی سر و سامان رسیده قربان چشمان تر و شب زنده دارش جانم فدای آن غم و حال نزارش گل بود، اما نیمه های راه، پژمرد بسکه دلش را دوری یارش می آزُرد او را به روی دست خود، یک شهر می بُرد از کوچه رد می شد ولی سیلی نمی خورد در قم، چهل تا قلدر جنگی نمی دید مثل مدینه کوچهء تنگی نمی دید شد تار اگر چشم تر او مثل زهرا... شد آب اگر که پیکر او مثل زهرا... نشکست هر دو زیور او مثل زهرا خونی نمی شد بستر او مثل زهرا داغی مگر بر سینهء او ماند اصلاً از محرم خود رو نمی گرداند اصلاً میخ از خجالت ذوب شد، در سوخت ای وای پرسوخت، پیکر سوخت، مادر سوخت ای وای سر سوخت، خواهر با برادر سوخت ای وای بیش از در و اطفال، حیدر سوخت ای وای این روضه طولانی است، خیلی غم رسیده دامان این آتش به خیمه هم رسیده باید به استقبال این غم، سال ها رفت زینب به جنگ اغلب جنجال ها رفت خیمه در آتش سوخت و خلخال ها رفت دست حرامی ها به سوی شال ها رفت می زد میان کوچه ها فریاد زینب هرجا کسی افتاد، می افتاد زینب  رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا فاطمه المعصومه سوی قم از مدینه یار آمد با وجودیکه بی قرار آمد همۀ شهر غرق استقبال خواهر اینبار با وقار آمد همه اش احترام می کردند دسته دسته سلام می کردند همه جا مِهر بود و گلباران حقِّ او را تمام می کردند هیچکس ناسزا نگفت به او جز درود و ثنا نگفت به او هیچکس وقت آمدن غیر از آیۀ انّما نگفت به او قم عجب میهمان نوازی کرد تا ابد ماند و سر فرازی کرد قم عجب کرد آبروداری کوفه با آبرو چه بازی کرد خوب شد که سری به نیزه ندید خوب شد هیچ حرف بَد نشنید خوب شد وقت دست و پا زدنِ نیمه جانِ برادرش نرسید ای امان از غریبیِ زینب وای از غم نصیبی زینب هیچ چشمی به شام و کوفه ندید در بلا بی شکیبیِ زینب محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کریمه اهل بیت منم همسایه ی دیوار به دیوارِ معصومه که عمری هست،هستم خادم دربار معصومه شده آباد با دستش کویر قلب من یعنی به صحرا هم رسیده رحمت بسیار معصومه شنیدم دومین زهراست پس
الجار ثم الدار” 

خدا را صد هزاران شکر هستم جار معصومه 

شبیه فاطمه قطعاً شده تقدیم یک روزی 

به مسکین و فقیر و بی نوا افطار معصومه 

می آید چون برادر تا سه دفعه جای هر دفعه 

عجب خیر کثیری می برد زَوّار معصومه 

و گاهی حضرت جبرییل هم حاجت اگر دارد 

تَمسُک می کند بر چادر گلدار معصومه 

اگر جز لطف بی اندازه چشم زائرش تر نیست 

به غیرازاین مرام زاده ی موسی بن جعفر نیست 

کریمه هست بانو بین ما بین کریمان هم 

نرفته دست خالی ازحرم چون نامسلمان هم 

حرم دارد میان قم که ثابت کرده بر عالم 

بهشت اینگونه پیدا میشود بین بیابان هم 

قسم داد هر کسی جان رضا بانو اَغیثینی 

به روی غصه هایش خورده مثل اینکه سوهان هم 

به او معصوم گفته تا 
فَداها” میشود واجب به قربانش کنم چیزی که باشد بهتر از جان هم ندیدم من شبیه حضرت معصومه بانویی که با هر کربلا داده به زائرها خراسان هم محمد داوری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹