eitaa logo
حدیث اشک
5.9هزار دنبال‌کننده
34 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
غریب هستی رکاب کشور ما راتویی نگین بانو نوشته اند تورا کوثر زمین بانو گدای صبح حریمت همیشه بهجت بود تویی خدیجهٔ امروزِ مومنین بانو علی فاطمه و زریه که جای خودش خدا به خلقت تو گفته آفرین بانو برای دیدن زهرا به قم سفارش شد برای دیدن زهرا تو بهترین بانو غریب هستی و بر غربت شب قبرم امید جان محبی به واپسین بانو بیا بهشت گدا را فقظ تو ضامن باش بیا بخوان تو مرا سایلت همین ٬ بانو فدای عشق حسین است زینب کبری تویی فدایی آن نور هشتمین بانو حامدآقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا بنت موسی ابن جعفر دوباره آمده ام شعرِ تــازه می خواهم برایِ عرضِ ارادت اجازه می خواهم سکـوتِ شب زده ام را مـرور کن بانـو بیا و بیــتِ مـرا بیــتِ نـور کن بانو ببین که از همه ی شهر خسته آمده ام کبوتری شده ام ، پَر شِکســته آمده ام به نورِ گنبدِ خورشیدی ات قسم ای ماه که ماه هم شده وابسته ی حرم ای ماه سپیدبخت شود هر که رو سیاهِ شماست خوشا به حالِ کلاغی که در پناهِ شماست کریمـه ای و به اســمِ شما کَـرَم خورده ست که خضر آبِ حیات از همین حرم خورده ست کریمه ، فاطمه ، معصومه رونوشتِ خداست درِ بهشت نه ... اینجا خودِ بهشـــتِ خداست غدیــــر را به خُـم آورده است ایــن بانـو مدیــــنه را به قـم آورده است ایــن باـو درِ شِفـــاء و شِفاعت در این حرم باز است عصایِ حضرتِ موسی به وقتِ اعجاز است علیمه ای که برایش قضــا ، مُقـدّر بود پــدر فدایِ همین نازدانـه دختــــر بود رضایِ او به رضایِ رضا گِره می خورد همیشــه کـارِ دلــش با دلِ بــــرادر بود شبیهِ فاطمه دورِ سرِ علـی می گشــت و خواهرانـه برایش شبیــهِ مـــادر بود دوباره حادثه تکــرار شد ... برادر رفت دوباره بدرقه اش اشک هایِ خواهر بود حسین رفت خراسـان و زینب آمد قم فقط حکایتِ این قصّه شکلِ دیگر بود ز بــام ها همه گُل ریختند بر ســـرِ گُل مرامِ شهرِ قم از شهرِ شــام بهتـــر بود کنارِ محملِ خورشید سایبــــان بودند چقدر مردمِ این شهر مهربــــان بودند به جایِ هلهله بانگِ سلام بــود و درود به دست های همه جایِ گِل گُلایل بود به شوقِ آمدنش چشمه ها گلاب شدند زنان برایِ قدم هــایِ او رِکـــاب شدند مبــاد سایه ی خورشید را ببیند شــب مبــاد قم بشود شـــام ، فاطمه زینــب خرابه ها نشود منــزلِ بهشـــتِ خــدا خدا نکرده مبادا دوباره طشــتِ طلا... ولی نه...دست به دست از تبارِ سلمانیم به پایِ غُربتِ این خــانواده می مانیم هزار شکر در این خاک آسمــان داریم کنارِ حضرتِ معصومه جمکران داریم برایِ راهِ ظهورش زمیــنه می سازیم شبیهِ قم حرمی در مدینه می سازیم  ابراهیم زمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اِشْفَعی لَنا حق با سلوک تو، عرفان درست کرد از خاک پای تو، انسان درست کرد دست شفاعتت، باران رحمتت از نا امیدی ام، ایمان درست کرد معصومه جان! خدا، وقت زیارتت با `اِشْفَعی لَنا”، غفران درست کرد نزدیک صبح زود، اطراف صحن تو بال فرشته ها، ایوان درست کرد یک بار عاشقی، از سفره ات چشید علامه گشت و المیزان درست کرد ابر تغزلم، نام تو را که برد از بس لطیف بود، باران درست کرد قم بس که ذوق داشت، از اینکه آمدی با آب شور خود، سوهان درست کرد این نکته را بپرس، از شاعران قم حال حرم چقدر، دیوان درست کرد هر جاده‌ای که از تهران به قم رسید آغاز راه بود، پایان درست کرد حسین صیامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کریمه اهل بیت این نغمه ها از عالم بالا می آید باچه شکوهی دختر موسا می آید دارد به سوی شهر قم زهرا می آید معصومه دارد با برادرها می آید صد طاق گل بین مسیر و بین جاده است دور و برش شکر خدا، مَحرم زیاد است ای خاک خشک قم ببین باران رسیده روزی رسان سفرهء ایران رسیده ای اهل گریه، خواهر سلطان رسیده با ذوق و شوق و بی سر و سامان رسیده قربان چشمان تر و شب زنده دارش جانم فدای آن غم و حال نزارش گل بود، اما نیمه های راه، پژمرد بسکه دلش را دوری یارش می آزُرد او را به روی دست خود، یک شهر می بُرد از کوچه رد می شد ولی سیلی نمی خورد در قم، چهل تا قلدر جنگی نمی دید مثل مدینه کوچهء تنگی نمی دید شد تار اگر چشم تر او مثل زهرا... شد آب اگر که پیکر او مثل زهرا... نشکست هر دو زیور او مثل زهرا خونی نمی شد بستر او مثل زهرا داغی مگر بر سینهء او ماند اصلاً از محرم خود رو نمی گرداند اصلاً میخ از خجالت ذوب شد، در سوخت ای وای پرسوخت، پیکر سوخت، مادر سوخت ای وای سر سوخت، خواهر با برادر سوخت ای وای بیش از در و اطفال، حیدر سوخت ای وای این روضه طولانی است، خیلی غم رسیده دامان این آتش به خیمه هم رسیده باید به استقبال این غم، سال ها رفت زینب به جنگ اغلب جنجال ها رفت خیمه در آتش سوخت و خلخال ها رفت دست حرامی ها به سوی شال ها رفت می زد میان کوچه ها فریاد زینب هرجا کسی افتاد، می افتاد زینب  رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا فاطمه المعصومه سوی قم از مدینه یار آمد با وجودیکه بی قرار آمد همۀ شهر غرق استقبال خواهر اینبار با وقار آمد همه اش احترام می کردند دسته دسته سلام می کردند همه جا مِهر بود و گلباران حقِّ او را تمام می کردند هیچکس ناسزا نگفت به او جز درود و ثنا نگفت به او هیچکس وقت آمدن غیر از آیۀ انّما نگفت به او قم عجب میهمان نوازی کرد تا ابد ماند و سر فرازی کرد قم عجب کرد آبروداری کوفه با آبرو چه بازی کرد خوب شد که سری به نیزه ندید خوب شد هیچ حرف بَد نشنید خوب شد وقت دست و پا زدنِ نیمه جانِ برادرش نرسید ای امان از غریبیِ زینب وای از غم نصیبی زینب هیچ چشمی به شام و کوفه ندید در بلا بی شکیبیِ زینب محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹