☘یقینیِ مشکوک☘
▪️حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
▪️لَمْ يَخْلُقِ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقِيناً لاَ شَكَّ فِيهِ أَشْبَهَ بِشَكٍّ لاَ يَقِينَ فِيهِ مِنَ اَلْمَوْتِ .
▪️خداوند سبحان هیچ یقین خالصی شبیه تر به شک محضی را چون مرگ نیافریده.
📚الخصال ج ۱، ص ۱۴
🆔 @hadithedoost
☘حدیث ثقلین☘
▪️"حدیث ثقلین" از ادله اثبات غیبت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه است، زیرا در آن حدیث میفرماید:
▪️"إنّهما لَنْ يَفتَرِقا" قرآن و عترت از هم جدا نمیشوند.
▪️یعنی چه حاضر باشند چه غایب.
▪️اگر کسی این حدیث را تحقیق و معنای آن را تحصیل کند، مسأله غیبت خیلی برای او واضح خواهد بود؛ زیرا در غیر این صورت "لزم الانفکاک بین القرآن و العترة"
📚 در محضر بهجت،ج۱،ص۶۹
🆔 @hadithedoost
enc_16809182647445382468819.mp3
2.34M
🔸نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
🆔 @hadithedoost
☘کفن کنید مرا رو به قبله حرمش☘
🕌 شمیم خاک نجف به روایتِ آقانجفی قوچانی
🔹 «من از آن روزی كه علی [علیه السلام] مرا مستحقّ این حجرهٔ كوچك دانست و مرا مالك و متصرّف در آن ساخت نجفی شدم و دوستدار نجف شدم و به هر كجا كه میرفتم دلتنگ میشدم و غربت به من اثر میكرد و بهزودی خود را به نجف میرساندم؛ كأنّه وطن من است.
🔸 و هیچ وقت در كربلا یك قصد [۱۰ روز] اختیاراً نتوانستم بمانم. حتّی آنكه با شیخی از اهل صنعت [= كیمیا] در كربلا رفیق بودم، بارها گفت: در كربلا پانزده روز بمان كه بعضی از طرق این علم را به تو بیاموزم؛ به این اندازه هم راضی نشدم و از نجف نگذشتم!
🔹 و در و دیوار نجف و اهالی نجف را بسیار دوست داشتم؛ با آنكه غالباً اهالی آنجا از اشرار عراق محسوب میشدند، ولكن خوش اخلاق و مزّاح بودند و بچههاشان بسیار موذی و شیطان بودند و زود آدم عاقل را دیوانه میكردند. و گاهی طرف شَور بزرگان واقع میشدند و رأی آنها تصویب میشد.
🔸 و بیابان نجف صحرای قفری است، نه در او باغی و نه آبی و نه سبزهای، بلكه خاك ندارد، از خاك گچ و جال و رمل تركیب یافته و بلكه قبرستان و محلّ مار و مور است، معذلك روحانیّتی محسوس میشود كه در باغات كربلا و كاظمین و انهار جاریهای كه در آنها است ادراك نمیشود. قال عليّ [علیه السلام] في حقّها: ما أروَحَ ظَهرَك و ما أطیَبَ بَطنَك!
🔹 و گاهی كه جنازهای از رفقا به وادی میبردیم برای دفن، آرزو میكردیم كه در آن قبر ما بخوابیم، خصوصاً در فصل گرمی هوا؛ بس كه آن قبر نظیف و پاكیزه بود و تمام كندهٔ او عوض خاك، رمل برّاق و دُرّ ریزه بود و چون رطوبت نداشت همه چیز او پاكیزه بود. هوا صاف و زمین پاك.
🔸 طرف غروب و طلوع صبح روحانیّت غریبی احساس میشد. گویا از باطن او كه وادیالسلام و بهشت برزخ است به حسب اَخبار، نسیمی به دنیا و ظاهر آن وزیدن داشت. و چون این ارض روحاً مجمع روحانیّین و مجاور مرقد رئیس روحانیّین بود، محبوب ارواح صافیه شده بود.
🔹 به طوری محبوب شده بود كه یاد وطن اصلی را نمیكردیم، بلكه كلّیهٔ ایران از یادم رفته بود. حتّی وقتی در خواب دیدم كه حاجی آمده از ولایت و میخواهد مرا با خود ببرد و آخوند هم میخواهد که مرا ببرد. و من از غصّه و وحشتِ مفارقت نجف از جا پریدم و بیدار شدم و خدا را شكر كردم كه در خواب بوده و إنشاءالله به بیداری رخ نخواهد داد. و چون محتمل بود كه از رؤیای صادقه باشد و وقتی تحقّق خارجی پیدا كند، در فكر آن تقصیری بودم كه برای آن در خواب عذر من را خواستهاند.
🔸 فكرم به اینجا كشید كه خواب من در نجف در همهوقت روی نمد و حصیر بود و بالاپوش فقط عبا بود. هممباحثهای داشتم كه اهل [و] عیال داشت؛ گفت: لااقل دوشكی برای خود بساز كه زیرت نرم باشد و خرجی هم ندارد، چو[ن] پنبهٔ همین لحاف كهنهای كه در میان این دلابچه مانده [را] به حلّاج بده بزند به نیم قران، و سه قران هم بده رویه و آستر بگیر و بیار به اهل خانه بده، دوشكی برای تو بسازند. و من همین كار را روز قبل كرده بودم و شب آن خواب را دیدم. صبح زود رفتم به درِ خانهٔ هممباحثه كه دوشك نسازید كه من به روی او نمیخوابم ... علی [علیه السلام] چنین فهمانید كه یا روی دوشك خوابیدن و یا به نجف ماندن است!
🔹 و من زمین و رمل نجف را به تخت سلطانی نمیدهم؛ تا چه رسد به این دوشک سهقرانی که پنبهٔ او از عهد نوح است!»
📚 (سیاحت شرق، ص۳۱۷ - ۳۲۰ از چاپ امیرکبیر)
#آقانجفی_قوچانی
از کانال چراغ مطالعه
🆔 @hadithedoost
☘وسواسی☘
▪️اگر (وسواس) از کمال تقوا و احتیاط در دین است، چه شده است که بسیاری از این وسواسهای بیجا و جاهلهای متنسک راجع به اموری که احتیاط لازم یا راجح است احتیاط نمی کنند؟
▪️تاکنون کی را سراغ دارید که در شبهات راجع به اموال، وسواسی باشد؟ تاکنون کدام وسواسی عوض یک مرتبه زکات یا خمس چند مرتبه داده باشد؟ و به جای یک مرتبه حج چند مرتبه رفته باشد؟ و از غذای شبهه ناک پرهیز کرده باشد؟ چه شد که «اصالة الحلية» در این مورد محکم است و «اصالة الطهارة» در باب خود حکم ندارد؟!
▪️با آن که در باب حلّیّتْ اجتناب از شبهات راجح است و احادیث شریفه، مثل حديث "تثلیث" دلالت بر آن دارد ولی در باب طهارت عکس آن را دارد.
▪️یکی از ائمه معصومین _سلام الله عليه و عليهم_ وقتی که برای قضای حاجت می رفتند، با دست مبارک به رانهای مبارک آب میپاشیدند که اگر ترشح شد معلوم نشود.
▪️این بیچاره که خود را مقتدی به این امام معصوم میداند و احکام دین خود را از آن سرور اخذ میکند، در وقت تصرف در اموال از هیچ چیز پرهیز نمیکند! از غذایی که با اتکال «اصالة الطهارة» میخورد پس از خوردن دست و دهان خود را تطهیر میکند! در وقت خوردن به اصالة الطهارة تمسک میکند، پس از غذا میگوید همه چیز نجس است!
📚 چهل حدیث امام خمینی،ص۴۴۶_۴۴۵
🆔 @hadithedoost
☘أصلحك الله☘
▪️...عن بعض أصحابه ، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: قلت أصلحك الله ، من أحبّ لقاء الله ، أحبّ الله لقاءه؟؟...
▪️أصلحك الله دعای خیر است. و در دعا لازم نیست که طرف فاقد مضمون آن باشد ، بلکه آن (یعنی دعا کردن) متعارف است ، گرچه مضمون حاصل باشد.
▪️پس دعای به حضرت صادق علیه السلام به صلاح و سَداد، خارج از میزان تعارف نیست ؛ چنانچه "غفرالله لك" و "عفا الله عنك" نيز نسبت به آن ذوات مقدسه صحیح است.
📚چهل حدیث امام خمینی،ص۴۹۹-۴۹۸
🆔 @hadithedoost
☘یک شاهی آن هم حساب است☘
▪️یکی از روزها حاج شیخ (آیت الله شیخ غلامرضا یزدی) بر منبر برای تشویق مردم به بزرگداشت و تکریم مجالس اباعبدالله الحسین (ع) به نقل خوابی که دیده بودند پرداختند؛ به این مضمون:
▪️من در منزل قصابی به نام مشت حسن منبر میرفتم. ایشان اول هر ماه روضه میخواند در آخرین مجلسی که وی برگزار کرد و من منبر رفتم، شب بعد از این مجلس خواب دیدم که صحرای محشر است و به حساب و کتاب هر کس به صورت دقیق رسیدگی میشود تختی بسیار رفیع گذاشته بودند و شخصی بر فراز این تخت نشسته و بغل دستشان هم جوانی رشید نشسته است پرسیدم اینها کیستند؟
▪️گفتند آن بزرگوار حضرت اباعبدالله الحسین (سلام الله عليه) و بغل دستشان هم حضرت ابوالفضل (سلام الله علیه) هستند.حضرت سیّدالشهداء (ع) به حضرت ابوالفضل (ع) صورت تمام فعالیتها و هزینه هایی که افراد برای برقراری مجالس ابا عبدالله (ع) در یزد و دیگر جاها انجام شده بود را با اسامی افرادی که عامل انجام خدمتی بودند انشا می فرمودند و حضرت ابوالفضل (ع) هم یادداشت میفرمودند.
▪️از جمله فهرست خریدهای مشت حسن قصاب را حضرت بیان میکردند و حضرت ابوالفضل هم یادداشت میکردند تا رسیدند به کله قند. حضرت ابوالفضل (ع) به لحاظ استمرار کار روضه خوانی مشت حسن قصاب و اینکه ماههای قبل که قیمت هر سه شاهی۱ می نوشتند مرقوم فرمودند «سه شاهی»، ولی حضرت سيدالشهدا فرمودند نه برادر بنویس «صنّار»۲. من این منظره را که دیدم از خواب پریدم.
▪️به فکر فرو رفتم یادم آمد قند موجود در بازار دو نوع بود. یک نوع قند آبکوه بود که رنگ آن سفید بود و گرانتر بود و یک نوع دیگر قندی بود که رنگ آن زرد بود و نامرغوبتر از نوع آبکوه بود به یاد آوردم چای که جلو من گذاشتند، قندش سفید و مرغوب بود و از نوع آبکوه بود همین مرا بیشتر به تفکر واداشت.
▪️سرانجام بلند شدم و آمدم درب مغازه قصابی مشت حسن. او با دیدن من به استقبالم آمد و گفت حاج آقا فرمایشی دارید؟ گوشت میخواهید؟ گفتم نه با تو کار دیگری دارم مشتریهایت را راه بیانداز تا با هم صحبت کنیم.
▪️او هم سفارشات مشتریان را انجام داد و وقتی مغازه خلوت شد، گفت: بفرمایید من درخدمتم.
گفتم: مشت حسن، بار آخری که من آمدم ،منزلتان چه نوع قندی برای چای مردم خریده بودی؟ گفت: فرصت نکردم به موقع برای خرید قند بروم وقتی رفتم قند آبکوه که قیمتش سه شاهی بود تمام شده بود و من مجبور شدم قند غیر آبکوه را که قیمتش صنار بود خریداری نمایم
▪️با شنیدن این توضیحات به گریه افتادم مشت حسن گفت: حاج آقا چرا گریه میکنید؟ گفتم: یک خوابی دیده بودم که الآن برایت تعریف میکنم اما قبل از آن بگو بدانم چای که جلو من گذاشتی قندش سفید بود و از نوع مرغوب چگونه بود که آن قند متفاوت بود؟ گفت: از ماه قبل مقداری قند کنار گذاشته بودم که آن را برای شما آوردم و آن مقدار کمی بود و برای عموم مستمعین کافی نبود. وقتی جریان خواب خود را برای وی گفتم هر دو به گریه افتادیم .
حاج شیخ گفتند: مردم هزینه ای که برای امام حسین (ع) میکنید حتی یک شاهی آن هم حساب است.
۱. شاهی واحد پول قدیم که در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی رایج بوده است هر شاهی, معادل دو پول یا ۵۰ دینار آن زمان بود.
۲. صنار (مخفف صد نار یا صد دينار) معادل صد دینار یا دو شاهی
📚تندیس پارسایی،ص۶۹۵_۶۹۴
🆔 @hadithedoost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️شخصیت هر کسی، ریشه در عقاید او دارد...
"حامد کاشانی"
🆔 @hadithedoost
☘اثبات صانع☘
▪️حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ اَلدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ أَبُو اَلْحُسَيْنِ اَلْأَسَدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ اَلْمَأْمُونِ اَلْقُرَشِيُّ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ قَالَ:
▪️قَالَ لِي أَبُو شَاكِرٍ اَلدَّيَصَانِيُّ إِنَّ لِي مَسْأَلَةً تَسْتَأْذِنُ لِي عَلَى صَاحِبِكَ...
▪️...فَقَالَ لَهُ مَا اَلدَّلِيلُ عَلَى أَنَّ لَكَ صَانِعاً فَقَالَ وَجَدْتُ نَفْسِي لاَ تَخْلُو مِنْ إِحْدَى جِهَتَيْنِ إِمَّا أَنْ أَكُونَ صَنَعْتُهَا أَنَا أَوْ صَنَعَهَا غَيْرِي
▪️فَإِنْ كُنْتُ صَنَعْتُهَا أَنَا فَلاَ أَخْلُو مِنْ أَحَدِ مَعْنَيَيْنِ إِمَّا أَنْ أَكُونَ صَنَعْتُهَا وَ كَانَتْ مَوْجُودَةً أَوْ صَنَعْتُهَا وَ كَانَتْ مَعْدُومَةً فَإِنْ كُنْتُ صَنَعْتُهَا وَ كَانَتْ مَوْجُودَةً فَقَدِ اِسْتَغْنَتْ بِوُجُودِهَا عَنْ صَنْعَتِهَا
▪️وَ إِنْ كَانَتْ مَعْدُومَةً فَإِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّ اَلْمَعْدُومَ لاَ يُحْدِثُ شَيْئاً فَقَدْ ثَبَتَ اَلْمَعْنَى اَلثَّالِثُ أَنَّ لِي صَانِعاً وَ هُوَ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعَالَمِينَ فَقَامَ وَ مَا أَحَارَ جَوَاباً .
📚التوحيد ج ۱، ص ۲۹۰
🆔 @hadithedoost
☘اثبات صانع☘
▪️هشام بن حكم گويد:ابو شاكر ديصانى به من گفت:«پرسشى دارم كه مىخواهم اجازۀ ورود به محضر مولايت را براى من بگيرى...»
▪️..ابو شاكر عرض كرد:«دليل بر اينكه براى تو آفرينندهاى هست، چيست؟» حضرت فرمود:«من خود را چنان يافتم كه وجودم از يكى از دو جهت خالى نيست:
▪️يا خودم را خودم ساختهام يا ديگرى مرا ساخته است.و بنابر اوّل،من از يكى از دو معنا خالى نيستم:
▪️يا آنكه من بودم و خودم را ساختهام و يا آنكه نبودهام و خود را ساختهام.پس اگر من آن را ساختهام و موجود بودهام،پس وجودم از ساختن بىنياز بوده و اگر نبودهام،تو مىدانى كه نبود،چيزى را پديد نمىآورد.
▪️پس معناى سوّم ثابت مىشود كه مرا صانعى هست و آن خدا،پروردگار جهانيان است.پس ابو شاكر برخاست و هيچ پاسخى نگفت.
📚التوحيد ج ۱، ص ۲۹۰
🆔 @hadithedoost
سید
☘اثبات صانع☘ ▪️حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ اَلدَّقَّاقُ رَحِمَهُ
▪️تطبیق برخی از قواعد عقلی که از روایت امام صادق روحی و ارواح العالمین له الفداء استفاده میشود:
۱.وجدت نفسی لاتخلو...
قضیه منفصله حقیقیه میباشد، که
مبنای این قضیه به استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین برمیگردد
۲.وجدت نفسی لاتخلو...
من پدیده هستم.پدیده حتما نیازمند علت است. مبنای این قضیه برمیگردد به اصل علیّت. و مناط و ملاک احتیاج شیئ به علت.
نکته اصل علیت هم این است که تصادف فلسفی محال است.
۳.امّا أن أكون صنعتها..
بحث علت حقیقی و علت هستی بخش است.
۴.إما أن أكون صنعتها و كانت موجودة...فقد استغنت..
استحاله تحصیل حاصل که بازگشت آن به استحاله تناقض است.
۵.أو صنعتها و كانت معدومة... فإنك تعلم أن المعدوم لا يحدث شيئا
بطلان محض بودن عدم و استحاله تاثیرگذاری معدوم.
🆔 @hadithedoost
☘مگر این پنج روز دریابی☘
هر دم از عمر می رود نفسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روز دریابی
خجل آن کس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت
خواب نوشین بامداد رحیل
باز دارد پیاده را ز سبیل
هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و منزل به دیگری پرداخت
وآن دگر پخت همچنین هوسی
وین عمارت بسر نبرد کسی
یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدّار
نیک و بد چون همی بباید مرد
خنک آن کس که گوی نیکی برد
برگ عیشی به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس ز پیش فرست
عمر برف است و آفتاب تموز
اندکی ماند و خواجه غرّه هنوز
ای تهی دست رفته در بازار
ترسمت پر نیاوری دستار
هر که مزروع خود بخورد به خوید
وقت خرمنش خوشه باید چید
🆔 @hadithedoost
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند
شهریار
🆔 @hadithedoost
☘حکایت علما☘
▪️ایشان ( علامه طباطبایی ) هر ساله به مشهد مشرف می شد حتی در پنج شش ماه آخر عمر با همه کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد .
▪️يکی از بستگان نزديك ايشان می گفت : « با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت ، جمعيت را می شکافت و با علاقه ضريح را میبوسيد و توسل میجست که گاهی به زحمت او را از ضريح جدا میكرديم ايشان میگفت : « من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را میبوسند ، غبطه میخورم
▪️ فرزند ایشان نقل میکردند : در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشک مخصوص نمیخواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند . ولی ايشان اصرار داشتند و رفتند . پس از مراجعت از مشهد ، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید ، فرمود : « پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد ؟ »
#علامه_طباطبائی
#حکایت_علما
🆔 @hadithedoost
☘یقینیِ مشکوک☘
▪️حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي اَلْقَاسِمِ اَلْأَسْتَرْآبَادِيُّ رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلْحُسَيْنِيُّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ اَلرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ
▪️قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : كَمْ مِنْ غَافِلٍ يَنْسَجُ ثَوْباً لِيَلْبَسَهُ وَ إِنَّمَا هُوَ كَفَنُهُ وَ يَبْنِي بَيْتاً لِيَسْكُنَهُ وَ إِنَّمَا هُوَ مَوْضِعُ قَبْرِهِ.
📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۱۰
🆔 @hadithedoost
☘يقينى مشكوک☘
▪️امير المؤمنين «عليه السّلام» فرمود:
▪️بسا غافلى كه جامه ميبافد تا بپوشد و آن جامه كفن او است خانه سازد تا مسكن گيرد و آنجا گور او است.
📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۱۰
🆔 @hadithedoost
☘طوبی له و حسن مآب☘
▪️عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ فِي اَلْجَنَّةِ شَجَرَةً يُقَالُ لَهَا طُوبَى مَا فِي اَلْجَنَّةِ دَارٌ وَ لاَ قَصْرٌ وَ لاَ حُجَرٌ وَ لاَ بَيْتٌ إِلاَّ وَ فِيهِ غُصْنٌ مِنْ تِلْكَ اَلشَّجَرَةِ وَ إِنَّ أَصْلَهَا فِي دَارِي ثُمَّ أَتَى عَلَيْهِ مَا شَاءَ اَللَّهُ
▪️ثُمَّ حَدَّثَهُمْ فِي يَوْمٍ آخَرَ أَنَّ فِي اَلْجَنَّةِ شَجَرَةً يُقَالُ لَهَا طُوبَى مَا فِي اَلْجَنَّةِ قَصْرٌ وَ لاَ دَارٌ وَ لاَ بَيْتٌ إِلاَّ وَ فِيهِ مِنْ ذَلِكَ اَلشَّجَرِ غُصْنٌ وَ إِنَّ أَصْلَهَا فِي دَارِ عَلِيٍّ فَقَامَ عُمَرُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ وَ لَيْسَ حَدَّثْتَنَا عَنْ هَذِهِ وَ قُلْتَ أَصْلُهَا فِي دَارِي ثُمَّ حَدَّثْتَ وَ تَقُولُ أَصْلُهَا فِي دَارِ عَلِيٍّ
▪️فَرَفَعَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَأْسَهُ فَقَالَ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ دَارِي وَ دَارَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ حُجْرَتِي وَ حُجْرَةَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ قَصْرِي وَ قَصْرَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ بَيْتِي وَ بَيْتَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ دَرَجَتِي وَ دَرَجَةَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ سَتْرِي وَ سَتْرَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ...
📚بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۸، ص ۱۴۸
🆔 @hadithedoost
☘یا مسبب الاسباب☘
🔸آیت الله بهجت :
▪️بنده خدایی رفته بود حرم امیرالمؤمنين عليه السلام و تقاضا داشت که آقا بده،بیچاره شدم،ندارم و...
▪️وقتی از حرم به صحن آمد، کسی به او رسید و گفت: آقا این مبلغ را پدر شما فرستاده. یک پولی از ایران، آن هم با آن فاصله های دور که باید مدت طولانی در راه میبودند.
▪️بعد این شخص رو کرد به امیرالمؤمنين علیه السلام گفت: آقا این را پدر من فرستاده است، یعنی آن نیست که من از شما درخواست کردم
▪️ما خیلی وقتها در چارچوب محدود نگاه خود نگاه میکنیم. خداوند تبارک وتعالی و اهل بیت علیهم السلام محیط و آگاه به اسباب هستند.
▪️باید یاد بگیریم که چشم ما از اسباب عبور کند و سبب ساز را ببیند.
▪️دیده ای باید سبب سوراخ کن
🆔 @hadithedoost
☘افضل الزهد ذکر المَوت☘
🔸استاد عابدینی :
▪️مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت _البته ایشان تا یک حدی_ و آیت الله خوشوقت (رحمهم الله) هیچ گاه دستورات سلوکی خود را بر اساس خوردن و کم خوردن نمیدادند،
▪️نه اینکه بگویند زیاد بخورید، اما خوردن را خیلی نهی و منع نمیکردند، بلکه دستورات آنها بر اساس چیزهای دیگر است که بیشتر روی تفکر اثر دارد، مثل هفته ای یک بار به قبرستان رفتن و سرکشی کردن.
▪️چون انسان وقتی که زهد را با فشار برای خود ایجاد کند، اولین جایی که راه پیدا کند و در باز بشود، طرف بیرون میریزد، چون ریشه کن نشده است.
🆔 @hadithedoost
☘مستی شعر☘
از ملامت میپرستان ترکِ مستی کی کنند؟
نیست طوفان ماهیان را مانع از خفتن در آب
#صائب_تبریزی
🆔 @hadithedoost
☘توان مختلف مردم در دریافت علوم☘
▪️حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ بَكْرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ يَعْقُوبَ بْنِ مَطَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ اَلْأَحْدَبُ اَلْجُنْدُ بِنَيْسَابُورَ قَالَ وَجَدْتُ فِي كِتَابِ أَبِي بِخَطِّهِ حَدَّثَنَا طَلْحَةُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ عُبَيْدِ اَللَّهِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ أَبِي مَعْمَرٍ اَلسَّعْدَانِيِّ :
▪️أَنَّ رَجُلاً أَتَى أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ..
▪️...وَ لَيْسَ كُلُّ اَلْعِلْمِ يَسْتَطِيعُ صَاحِبُ اَلْعِلْمِ أَنْ يُفَسِّرَهُ لِكُلِّ اَلنَّاسِ لِأَنَّ مِنْهُمُ اَلْقَوِيَّ وَ اَلضَّعِيفَ وَ لِأَنَّ مِنْهُ مَا يُطَاقُ حَمْلُهُ وَ مِنْهُ مَا لاَ يُطَاقُ حَمْلُهُ إِلاَّ مَنْ يُسَهِّلُ اَللَّهُ لَهُ حَمْلَهُ وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ مِنْ خَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ إِنَّمَا يَكْفِيكَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلْمُحْيِي اَلْمُمِيتُ وَ أَنَّهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ عَلَى يَدَيْ مَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ مِنْ مَلاَئِكَتِهِ وَ غَيْرِهِمْ قَالَ فَرَّجْتَ عَنِّي فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِين...
📚التوحيد ج ۱، ص ۲۵۴
🆔 @hadithedoost
☘توان مختلف مردم در دریافت علوم☘
▪️مردی خدمت امیرالمؤمنين عليه السلام رسيد...
▪️...و هر علمی چنان نیست که صاحب علم بتواند آن را برای همه تفسیر کند، زیرا که بعضی از ایشان قوی و بعضی از ایشان ضعیفاند
▪️و به جهت آن که بعضی از آن چیزی است که طاقت حمل آن باشد و میتوان برداشت و بعضی از آن چیزی است که طاقت حملش نیست
▪️مگر آنکه خدا حمل آن را برایش آسان گرداند و او را بر آن یاری کند از دوستان مخصوصش
▪️و جز این نیست که همین تو را بس باشد که بدانی خدا زنده کنندهای است میراننده و بدانی که او جان ها را میمیراند بر دست های هر که خواهد از خلق خویش ، از فرشتگانش و غیر ایشان...
📚 التوحيد ج ۱، ص ۲۵۴
🆔 @hadithedoost
☘حکایت علما☘
▪️ما که بچه بودیم در منزل خود ما (من از هفت و هشت سالگی کاملاً یادم هست) اصلاً اینکه ماه رجب دارد میآید مشخص بود؛
▪️میگفتند یک هفته به ماه رجب مانده پنج روز ،مانده سه روز ،مانده امشب احتمالاً اول ماه است برویم برای استهلال میرفتند برای استهلال ماه را ببینند شب اول ماه رجب است اعمال ماه رجب را بجا بیاورند.
▪️در مسجد که جمع میشدند، همه صحبت آمدن ماه رجب بود. ماه مبارک رجب و ماه مبارک شعبان پیش درآمدهای ماه مبارک رمضان هستند. من از بچگی همیشه این را می دیدم.
▪️مرحوم ابوی ما و مرحومه والده ما غير از اول و آخر ماه رجب و غیر از ایام البیض حداقل پنجشنبه و جمعه ها روزه بودند و بلکه مرحوم ابوی ما در بعضی از سالها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه میگرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل میکردند یعنی این سه ماه را یکسره روزه می گرفتند.
#شهید_مطهری
#حکایت_علما
#ماه_رجب
📚 آشنایی با قرآن۸، استاد مرتضی مطهری،ص۲۳۳
🆔 @hadithedoost