☘أصلحك الله☘
▪️...عن بعض أصحابه ، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: قلت أصلحك الله ، من أحبّ لقاء الله ، أحبّ الله لقاءه؟؟...
▪️أصلحك الله دعای خیر است. و در دعا لازم نیست که طرف فاقد مضمون آن باشد ، بلکه آن (یعنی دعا کردن) متعارف است ، گرچه مضمون حاصل باشد.
▪️پس دعای به حضرت صادق علیه السلام به صلاح و سَداد، خارج از میزان تعارف نیست ؛ چنانچه "غفرالله لك" و "عفا الله عنك" نيز نسبت به آن ذوات مقدسه صحیح است.
📚چهل حدیث امام خمینی،ص۴۹۹-۴۹۸
🆔 @hadithedoost
☘یک شاهی آن هم حساب است☘
▪️یکی از روزها حاج شیخ (آیت الله شیخ غلامرضا یزدی) بر منبر برای تشویق مردم به بزرگداشت و تکریم مجالس اباعبدالله الحسین (ع) به نقل خوابی که دیده بودند پرداختند؛ به این مضمون:
▪️من در منزل قصابی به نام مشت حسن منبر میرفتم. ایشان اول هر ماه روضه میخواند در آخرین مجلسی که وی برگزار کرد و من منبر رفتم، شب بعد از این مجلس خواب دیدم که صحرای محشر است و به حساب و کتاب هر کس به صورت دقیق رسیدگی میشود تختی بسیار رفیع گذاشته بودند و شخصی بر فراز این تخت نشسته و بغل دستشان هم جوانی رشید نشسته است پرسیدم اینها کیستند؟
▪️گفتند آن بزرگوار حضرت اباعبدالله الحسین (سلام الله عليه) و بغل دستشان هم حضرت ابوالفضل (سلام الله علیه) هستند.حضرت سیّدالشهداء (ع) به حضرت ابوالفضل (ع) صورت تمام فعالیتها و هزینه هایی که افراد برای برقراری مجالس ابا عبدالله (ع) در یزد و دیگر جاها انجام شده بود را با اسامی افرادی که عامل انجام خدمتی بودند انشا می فرمودند و حضرت ابوالفضل (ع) هم یادداشت میفرمودند.
▪️از جمله فهرست خریدهای مشت حسن قصاب را حضرت بیان میکردند و حضرت ابوالفضل هم یادداشت میکردند تا رسیدند به کله قند. حضرت ابوالفضل (ع) به لحاظ استمرار کار روضه خوانی مشت حسن قصاب و اینکه ماههای قبل که قیمت هر سه شاهی۱ می نوشتند مرقوم فرمودند «سه شاهی»، ولی حضرت سيدالشهدا فرمودند نه برادر بنویس «صنّار»۲. من این منظره را که دیدم از خواب پریدم.
▪️به فکر فرو رفتم یادم آمد قند موجود در بازار دو نوع بود. یک نوع قند آبکوه بود که رنگ آن سفید بود و گرانتر بود و یک نوع دیگر قندی بود که رنگ آن زرد بود و نامرغوبتر از نوع آبکوه بود به یاد آوردم چای که جلو من گذاشتند، قندش سفید و مرغوب بود و از نوع آبکوه بود همین مرا بیشتر به تفکر واداشت.
▪️سرانجام بلند شدم و آمدم درب مغازه قصابی مشت حسن. او با دیدن من به استقبالم آمد و گفت حاج آقا فرمایشی دارید؟ گوشت میخواهید؟ گفتم نه با تو کار دیگری دارم مشتریهایت را راه بیانداز تا با هم صحبت کنیم.
▪️او هم سفارشات مشتریان را انجام داد و وقتی مغازه خلوت شد، گفت: بفرمایید من درخدمتم.
گفتم: مشت حسن، بار آخری که من آمدم ،منزلتان چه نوع قندی برای چای مردم خریده بودی؟ گفت: فرصت نکردم به موقع برای خرید قند بروم وقتی رفتم قند آبکوه که قیمتش سه شاهی بود تمام شده بود و من مجبور شدم قند غیر آبکوه را که قیمتش صنار بود خریداری نمایم
▪️با شنیدن این توضیحات به گریه افتادم مشت حسن گفت: حاج آقا چرا گریه میکنید؟ گفتم: یک خوابی دیده بودم که الآن برایت تعریف میکنم اما قبل از آن بگو بدانم چای که جلو من گذاشتی قندش سفید بود و از نوع مرغوب چگونه بود که آن قند متفاوت بود؟ گفت: از ماه قبل مقداری قند کنار گذاشته بودم که آن را برای شما آوردم و آن مقدار کمی بود و برای عموم مستمعین کافی نبود. وقتی جریان خواب خود را برای وی گفتم هر دو به گریه افتادیم .
حاج شیخ گفتند: مردم هزینه ای که برای امام حسین (ع) میکنید حتی یک شاهی آن هم حساب است.
۱. شاهی واحد پول قدیم که در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی رایج بوده است هر شاهی, معادل دو پول یا ۵۰ دینار آن زمان بود.
۲. صنار (مخفف صد نار یا صد دينار) معادل صد دینار یا دو شاهی
📚تندیس پارسایی،ص۶۹۵_۶۹۴
🆔 @hadithedoost
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️شخصیت هر کسی، ریشه در عقاید او دارد...
"حامد کاشانی"
🆔 @hadithedoost
☘اثبات صانع☘
▪️حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ اَلدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ أَبُو اَلْحُسَيْنِ اَلْأَسَدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ اَلْمَأْمُونِ اَلْقُرَشِيُّ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ قَالَ:
▪️قَالَ لِي أَبُو شَاكِرٍ اَلدَّيَصَانِيُّ إِنَّ لِي مَسْأَلَةً تَسْتَأْذِنُ لِي عَلَى صَاحِبِكَ...
▪️...فَقَالَ لَهُ مَا اَلدَّلِيلُ عَلَى أَنَّ لَكَ صَانِعاً فَقَالَ وَجَدْتُ نَفْسِي لاَ تَخْلُو مِنْ إِحْدَى جِهَتَيْنِ إِمَّا أَنْ أَكُونَ صَنَعْتُهَا أَنَا أَوْ صَنَعَهَا غَيْرِي
▪️فَإِنْ كُنْتُ صَنَعْتُهَا أَنَا فَلاَ أَخْلُو مِنْ أَحَدِ مَعْنَيَيْنِ إِمَّا أَنْ أَكُونَ صَنَعْتُهَا وَ كَانَتْ مَوْجُودَةً أَوْ صَنَعْتُهَا وَ كَانَتْ مَعْدُومَةً فَإِنْ كُنْتُ صَنَعْتُهَا وَ كَانَتْ مَوْجُودَةً فَقَدِ اِسْتَغْنَتْ بِوُجُودِهَا عَنْ صَنْعَتِهَا
▪️وَ إِنْ كَانَتْ مَعْدُومَةً فَإِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّ اَلْمَعْدُومَ لاَ يُحْدِثُ شَيْئاً فَقَدْ ثَبَتَ اَلْمَعْنَى اَلثَّالِثُ أَنَّ لِي صَانِعاً وَ هُوَ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعَالَمِينَ فَقَامَ وَ مَا أَحَارَ جَوَاباً .
📚التوحيد ج ۱، ص ۲۹۰
🆔 @hadithedoost
☘اثبات صانع☘
▪️هشام بن حكم گويد:ابو شاكر ديصانى به من گفت:«پرسشى دارم كه مىخواهم اجازۀ ورود به محضر مولايت را براى من بگيرى...»
▪️..ابو شاكر عرض كرد:«دليل بر اينكه براى تو آفرينندهاى هست، چيست؟» حضرت فرمود:«من خود را چنان يافتم كه وجودم از يكى از دو جهت خالى نيست:
▪️يا خودم را خودم ساختهام يا ديگرى مرا ساخته است.و بنابر اوّل،من از يكى از دو معنا خالى نيستم:
▪️يا آنكه من بودم و خودم را ساختهام و يا آنكه نبودهام و خود را ساختهام.پس اگر من آن را ساختهام و موجود بودهام،پس وجودم از ساختن بىنياز بوده و اگر نبودهام،تو مىدانى كه نبود،چيزى را پديد نمىآورد.
▪️پس معناى سوّم ثابت مىشود كه مرا صانعى هست و آن خدا،پروردگار جهانيان است.پس ابو شاكر برخاست و هيچ پاسخى نگفت.
📚التوحيد ج ۱، ص ۲۹۰
🆔 @hadithedoost
سید
☘اثبات صانع☘ ▪️حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ اَلدَّقَّاقُ رَحِمَهُ
▪️تطبیق برخی از قواعد عقلی که از روایت امام صادق روحی و ارواح العالمین له الفداء استفاده میشود:
۱.وجدت نفسی لاتخلو...
قضیه منفصله حقیقیه میباشد، که
مبنای این قضیه به استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین برمیگردد
۲.وجدت نفسی لاتخلو...
من پدیده هستم.پدیده حتما نیازمند علت است. مبنای این قضیه برمیگردد به اصل علیّت. و مناط و ملاک احتیاج شیئ به علت.
نکته اصل علیت هم این است که تصادف فلسفی محال است.
۳.امّا أن أكون صنعتها..
بحث علت حقیقی و علت هستی بخش است.
۴.إما أن أكون صنعتها و كانت موجودة...فقد استغنت..
استحاله تحصیل حاصل که بازگشت آن به استحاله تناقض است.
۵.أو صنعتها و كانت معدومة... فإنك تعلم أن المعدوم لا يحدث شيئا
بطلان محض بودن عدم و استحاله تاثیرگذاری معدوم.
🆔 @hadithedoost
☘مگر این پنج روز دریابی☘
هر دم از عمر می رود نفسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روز دریابی
خجل آن کس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت
خواب نوشین بامداد رحیل
باز دارد پیاده را ز سبیل
هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و منزل به دیگری پرداخت
وآن دگر پخت همچنین هوسی
وین عمارت بسر نبرد کسی
یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدّار
نیک و بد چون همی بباید مرد
خنک آن کس که گوی نیکی برد
برگ عیشی به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس ز پیش فرست
عمر برف است و آفتاب تموز
اندکی ماند و خواجه غرّه هنوز
ای تهی دست رفته در بازار
ترسمت پر نیاوری دستار
هر که مزروع خود بخورد به خوید
وقت خرمنش خوشه باید چید
🆔 @hadithedoost
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند
شهریار
🆔 @hadithedoost
☘حکایت علما☘
▪️ایشان ( علامه طباطبایی ) هر ساله به مشهد مشرف می شد حتی در پنج شش ماه آخر عمر با همه کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد .
▪️يکی از بستگان نزديك ايشان می گفت : « با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت ، جمعيت را می شکافت و با علاقه ضريح را میبوسيد و توسل میجست که گاهی به زحمت او را از ضريح جدا میكرديم ايشان میگفت : « من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را میبوسند ، غبطه میخورم
▪️ فرزند ایشان نقل میکردند : در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشک مخصوص نمیخواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند . ولی ايشان اصرار داشتند و رفتند . پس از مراجعت از مشهد ، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید ، فرمود : « پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد ؟ »
#علامه_طباطبائی
#حکایت_علما
🆔 @hadithedoost
☘یقینیِ مشکوک☘
▪️حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي اَلْقَاسِمِ اَلْأَسْتَرْآبَادِيُّ رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلْحُسَيْنِيُّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ اَلرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ
▪️قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : كَمْ مِنْ غَافِلٍ يَنْسَجُ ثَوْباً لِيَلْبَسَهُ وَ إِنَّمَا هُوَ كَفَنُهُ وَ يَبْنِي بَيْتاً لِيَسْكُنَهُ وَ إِنَّمَا هُوَ مَوْضِعُ قَبْرِهِ.
📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۱۰
🆔 @hadithedoost
☘يقينى مشكوک☘
▪️امير المؤمنين «عليه السّلام» فرمود:
▪️بسا غافلى كه جامه ميبافد تا بپوشد و آن جامه كفن او است خانه سازد تا مسكن گيرد و آنجا گور او است.
📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۱۰
🆔 @hadithedoost
☘طوبی له و حسن مآب☘
▪️عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ فِي اَلْجَنَّةِ شَجَرَةً يُقَالُ لَهَا طُوبَى مَا فِي اَلْجَنَّةِ دَارٌ وَ لاَ قَصْرٌ وَ لاَ حُجَرٌ وَ لاَ بَيْتٌ إِلاَّ وَ فِيهِ غُصْنٌ مِنْ تِلْكَ اَلشَّجَرَةِ وَ إِنَّ أَصْلَهَا فِي دَارِي ثُمَّ أَتَى عَلَيْهِ مَا شَاءَ اَللَّهُ
▪️ثُمَّ حَدَّثَهُمْ فِي يَوْمٍ آخَرَ أَنَّ فِي اَلْجَنَّةِ شَجَرَةً يُقَالُ لَهَا طُوبَى مَا فِي اَلْجَنَّةِ قَصْرٌ وَ لاَ دَارٌ وَ لاَ بَيْتٌ إِلاَّ وَ فِيهِ مِنْ ذَلِكَ اَلشَّجَرِ غُصْنٌ وَ إِنَّ أَصْلَهَا فِي دَارِ عَلِيٍّ فَقَامَ عُمَرُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ وَ لَيْسَ حَدَّثْتَنَا عَنْ هَذِهِ وَ قُلْتَ أَصْلُهَا فِي دَارِي ثُمَّ حَدَّثْتَ وَ تَقُولُ أَصْلُهَا فِي دَارِ عَلِيٍّ
▪️فَرَفَعَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَأْسَهُ فَقَالَ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ دَارِي وَ دَارَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ حُجْرَتِي وَ حُجْرَةَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ قَصْرِي وَ قَصْرَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ بَيْتِي وَ بَيْتَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ دَرَجَتِي وَ دَرَجَةَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ وَ سَتْرِي وَ سَتْرَ عَلِيٍّ وَاحِدٌ...
📚بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۸، ص ۱۴۸
🆔 @hadithedoost