eitaa logo
حدیثنا
678 دنبال‌کننده
4 عکس
5 ویدیو
1 فایل
احادیث کمترشنیده‌شده از کتب معتبر ارتباط با ادمین: @Rah_Bar
مشاهده در ایتا
دانلود
💠آیا نام «رضا» را مأمون برای امام هشتم برگزید؟ 🌿شیخ صدوق، در کتاب «عیون‌أخبارالرضا» از «بزنطی» نقل می‌کند که گفت: 🔹به امام جواد (علیه‌السلام) عرض کردم: عده‌ای از مخالفین شما گمان می‌کنند که «مأمون» پدرتان را، به‌این‌خاطر که برای ولایت‌عهدی خود پسندید، «رضا»1⃣ نامید. 🔸امام جواد (علیه‌السلام) فرمودند: «به خدا قسم، دروغ گفته‌اند و گناه عظیمی مرتکب شده‌اند. درحالی‌که خداوند تبارک‌وتعالی ایشان را رضا نامیده‌است. چراکه او در آسمان، مورد رضایت و پسندِ خداوند (عزّوجلّ) و در زمین، نیز مورد پسند رسول خدا و امامان بعد از ایشان (صلوات‌الله‌علیهم) بود.» 🔹بزنطی می‌گوید عرض کردم: مگر هریک از پدران بزرگوارتان چنین نبودند که مورد رضایت و پسندِ خدا و رسولش و ائمه (علیهم‌السلام) بوده‌باشند؟ 🔸حضرت فرمودند: «بله» (چنین بودند.) 🔹عرض کردم: پس چرا از میان ایشان، (تنها) پدرتان، «رضا» نامیده‌شد؟ 🔸جوادالائمه (علیه‌السلام) فرمودند: «زیرا او همان‌گونه که مورد پسندِ موافقان و دوستانش بود، مورد پسندِ مخالفان و دشمنانش نیز بود،2⃣ درحالی‌که هیچ‌یک از پدرانش چنین نبودند. به همین خاطر از میان آن‌ها، (تنها) او «رضا» نامیده‌شد.» 📚عیون‌أخبارالرضا، ج۱، ص۱۳ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌿شیخ صدوق، هم‌چنین برای اثبات این‌که مأمون امام را «رضا» نام‌گذاری نکرده‌است و ایشان از قبل به این صفت ملقّب بوده‌اند، حدیث دیگری نقل می‌کند؛ از سلیمان بن حفص مروزی، نقل شده‌است که گفت: 🔸امام کاظم (علیه‌السلام) همواره فرزندش، علی را «رضا» می‌نامیدند و (مثلاً) می‌فرمودند: «پسرم، رضا را صدا کنید تا نزد من بیاید»، «به فرزندم رضا گفتم...»، «فرزندم رضا به من گفت...» 🔸و هرگاه او را خطاب می‌نمودند، (برای احترام، با کنیه صدا می‌زدند و) می‌فرمودند: «ای ابوالحسن!...» 📚عیون‌أخبارالرضا، ج۱، ص۱۴ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣«رضا»: مورد رضایت، مورد پسند. 2⃣حضرت رضا (علیه‌السلام) به‌این‌دلیل‌که ولی‌عهد خلیفه و در آستانه‌ی خلافت مسلمین قرار داشتند، در کانون توجهات اهل علم و سیاست و نیز عموم مردم قرار گرفتند و گوشه‌ای از فضائل‌شان کشف و منتشر گردید. به‌همین‌خاطر، از دیرباز، میان دوست و دشمن دارای مقبولیت بوده‌اند. اهل سنت نیز همواره برای ایشان احترام و اعتبار خاصی قائل بوده و هستند. @hadithona
🌧در تدبیر بارش باران دخالت نکنیم، سنگین‌تریم! 🌿...عَنْ سَدِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: «إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَتَوْا مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَسَأَلُوهُ أَنْ يَسْأَلَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُمْطِرَ اَلسَّمَاءَ عَلَيْهِمْ إِذَا أَرَادُوا وَ يَحْبِسَهَا إِذَا أَرَادُوا فَسَأَلَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ لَهُمْ فَقَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «ذَلِكَ لَهُمْ يَا مُوسَى» فَأَخْبَرَهُمْ مُوسَى فَحَرَثُوا وَ لَمْ يَتْرُكُوا شَيْئاً إِلاَّ زَرَعُوهُ ثُمَّ اِسْتَنْزَلُوا اَلْمَطَرَ عَلَى إِرَادَتِهِمْ وَ حَبَسُوهُ عَلَى إِرَادَتِهِمْ فَصَارَتْ زُرُوعُهُمْ كَأَنَّهَا اَلْجِبَالُ وَ اَلْآجَامُ ثُمَّ حَصَدُوا وَ دَاسُوا وَ ذَرَّوْا فَلَمْ يَجِدُوا شَيْئاً فَضَجُّوا إِلَى مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَالُوا: إِنَّمَا سَأَلْنَاكَ أَنْ تَسْأَلَ اَللَّهَ أَنْ يُمْطِرَ اَلسَّمَاءَ عَلَيْنَا إِذَا أَرَدْنَا فَأَجَابَنَا ثُمَّ صَيَّرَهَا عَلَيْنَا ضَرَراً فَقَالَ: «يَا رَبِّ إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ ضَجُّوا مِمَّا صَنَعْتَ بِهِمْ.» فَقَالَ: «وَ مِمَّ ذَاكَ يَا مُوسَى؟» قَالَ: «سَأَلُونِي أَنْ أَسْأَلَكَ أَنْ تُمْطِرَ اَلسَّمَاءَ إِذَا أَرَادُوا وَ تَحْبِسَهَا إِذَا أَرَادُوا فَأَجَبْتَهُمْ ثُمَّ صَيَّرْتَهَا عَلَيْهِمْ ضَرَراً.» فَقَالَ: «يَا مُوسَى أَنَا كُنْتُ اَلْمُقَدِّرَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ فَلَمْ يَرْضَوْا بِتَقْدِيرِي فَأَجَبْتُهُمْ إِلَى إِرَادَتِهِمْ فَكَانَ مَا رَأَيْتَ.»» 📚الکافي، ج۵، ص۲۶۲ 🌿از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔷«قوم بنی‌اسرائیل نزد حضرت موسی (علیه‌السلام) رفتند و از او خواستند که از خداوند (عزّوجلّ) بخواهد که هرگاه آن‌ها خواستند آسمان را وادارد که بر آنان ببارد و هرگاه خواستند آسمان را از باریدن بازدارد. 🔶پس حضرت موسی این خواسته را از خداوند (عزّوجلّ) برای بنی‌اسرائیل درخواست نمود. 🔆خداوند (عزّوجلّ) فرمود: 🔅«ای موسی! این خواسته را برآورده کردم.» 🔶حضرت موسی پذیرفته شدنِ خواسته بنی‌اسرائیل را به آنان اطلاع داد. 🔷آنان (شروع کردند زمین‌هایشان را) شخم زدند (و آماده کردند) و هر بذری داشتند را کاشتند و بعد، با اراده‌شان خواستند که باران ببارد و با اراده‌شان خواستند که بازایستد. 🔷آن‌گاه کاشته‌هایشان مانند کوه (بلند) و مانند جنگل (انبوه) شد. بعد، درو کردند و (خرمن‌ها را) کوبیدند و (دانه‌هایشان را جدا کردند و دانه‌ها را برای کشت بعدی، مجدداً) بر زمین پاشیدند، اما چیزی از آن‌ها نرویید. 🔷پس ضجه‌زنان نزد حضرت موسی (علیه‌السلام) رفتند و عرض کردند: 🔹ما از تو خواستیم که از خداوند بخواهی که هرگاه خواستیم آسمان را به باریدن بر ما وادارد. خداوند خواسته‌ی ما را اجابت کرد، اما بعد، آن را به ضررمان گرداند. 🔶حضرت موسی (به خداوند) عرض کرد: 🔸«پروردگارا! بنی‌اسرائیل به‌خاطر کاری که با آنان کرده‌ای، ضجه می‌زنند.» 🔆خداوند فرمود: 🔅«به چه خاطر، ای موسی؟» 🔶عرض کرد: 🔸«از من خواستند که از تو بخواهم که هرگاه خواستند آسمان را به باریدن بر آنان واداری و هرگاه خواستند آسمان را از باریدن بازداری. تو خواسته‌شان را اجابت کردی، بعد، این خواسته را به ضررشان گرداندی.» 🔆خداوند فرمود: 🔅«ای موسی! من مقدار مشخصی (از باران) را برای بنی‌اسرائیل معین کرده بودم، اما آنان به تقدیر من راضی نبودند. پس پذیرفتم که (بارش باران) به اراده‌ی خودشان باشد، اما دیدی که چه شد!»» 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️این‌که چرا سال دوم دانه‌ها جوانه نزدند و نروییدند، باید دلیلی علمی و طبیعی داشته باشد؛ 🔺آیا فراوانی آب این بلا را بر سر خاک آورده؟ یا اتمام مواد مغذی خاک بر اثر رویش‌های غیرطبیعیِ سال پیش؟ یا... 🤔کارشناسان این امور، می‌توانند در این زمینه اظهار نظر کنند. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona