قسمت آخر:
«نذر مزار تو»
🔹🔹🔹یک روز سکینه شریفی از هممحلهایهایمان برایم تعریف کرد وقتی میخواستند بروند تهران، توی جاده، چیزی نمانده بود تصادف کنند. همانجا یاد برادرم حسن میافتد و نیت میکند اگر به سلامت رسیدند، یک گلدان بخرد و ببرد سر مزارش.
گلدان را آورد و تا مدتها سر مزارش بود. مزار برادر شهیدم؛ حسن🔹🔹🔹
پایان
#شهید_حسن_رمضانی
#گلزار_شهدای_ماهونک
#رفسنجان
https://eitaa.com/haer1400
«تصویری از نامهی شهید حسن رمضانی خطاب به پسرعمو و شوهرخواهرشان، حاج غلامرضا رمضانی»
#شهید_حسن_رمضانی
#رفسنجان
https://eitaa.com/haer1400