eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
548 دنبال‌کننده
424 عکس
194 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دو خوانش غزل ۲۳۱ حافظ.mp3
3.74M
غزل شمارهٔ ۲۳۱     گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا ز ماهرویان این کار کمتر آید گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شبرو است او از راه دیگر آید گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید گفتم خوشا هوایی کز باغ حسن خیزد گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۳۱ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۲۳۲ حافظ.mp3
3.19M
غزل شمارهٔ ۲۳۲     بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید منظر دل ،نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید بر در ارباب بی‌مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید ترک گدایی مکن که گنج بیابی از نظر رهروی که در گذر آید صالح و طالح متاع خویش نمودند تا که قبول افتد و که در نظر آید بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۳۲ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۲۳۳ حافظ.mp3
2.58M
غزل شمارهٔ ۲۳۳     دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان هر جا که نام حافظ در انجمن برآید https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۳۳ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۲۳۴ حافظ.mp3
3.55M
غزل شمارهٔ ۲۳۴     چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست که شمه‌ای ز بیانش به صد رساله برآید ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود خیال باشد کاین کار بی حواله برآید گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان بلا بگردد و کام هزارساله برآید نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ ز خاک کالبدش صد هزار ناله برآید https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۳۴ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۲۳۵ حافظ.mp3
3.59M
غزل شمارهٔ ۲۳۵     زهی خجسته زمانی که یار بازآید به کام غمزدگان غمگسار بازآید به پیش شاه خیالش کشیدم ابلق چشم بدان امید که آن شهسوار بازآید اگر نه در خم چوگان او رود سر من ز سر چه گویم و سر خود چه کار بازآید مقیم بر سر راهش نشسته‌ام چون گرد بدان هوس که بدین رهگذار بازآید دلی که با سر زلفین او قراری کرد گمان مبر که در آن دل قرار بازآید چه جورها که کشیدند بلبلان از دی به بوی آن که دگر نوبهار بازآید سرشک من نزند موج بر کنار چو بحر اگر میان ویم در کنار باز آید در انتظار خدنگش همی پرد دل صید به رسم آنکه به عزم شکار باز آید ز نقش بند قضا هست امید آن، حافظ همچو نقش به دست، آن نگار بازآید https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۳۵ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۲۳۶ حافظ.mp3
3.75M
غزل شمارهٔ ۲۳۶     اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید دارم امید بر این اشک چو باران که دگر برق دولت که برفت از نظرم بازآید آن که تاج سر من خاک کف پایش بود پادشاهی بکنم گر به سرم باز آید خواهم اندر پی او رفت به یاران عزیز شخصم ار باز نیاید خبرم بازآید گر نثار قدم یار گرامی نکنم گوهر جان به چه کار دگرم بازآید کوس نو دولتی از بام سعادت بزنم گر ببینم که مه نوسفرم بازآید مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوح ور نه گر بشنود آه سحرم بازآید آرزومند رخ شاه چو ماهم حافظ همتی تا به سلامت ز درم بازآید https://eitaa.com/hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۳۶ حافظ ❇️
با سلام به اعضای محترم کانال و ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم ، در این دو ماه محرم و صفر فایل های مربوط به اشعار حافظ در کانال قرار داده نمی شود ولی ان شاء الله اشعاری مربوط به ماه محرم را به جای آن در کانال قرار می دهیم
گفتم ‌شکست خورده تر از من‌ به دهر نیست دستی به زلف برد که این را ندیده ای محمد سهرابی. 
ديوان_سوخته.PDF
1.72M
دیوان سوخته حاج مرشد چلویی "من غم و مهر با شیر از مادر گرفتم ..."
هدایت شده از مدیحه‌ سرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 شب جمعه است، شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و همه اسیران خاک صلوات 🎥 شعرخوانی مرحوم استاد حاج در محضر رهبر انقلاب هر زن زحجاب کسب تقوا کرده‌است گو پیروی از حضرت زهرا(س) کرده‌است خون شهدای مسجد گوهرشاد گل‌های حجاب را شکوفا کرده‌است@madihesara
هدایت شده از ادبخانه
۱۱ ۱ زان یارِ دلنوازم شُکریست با شکایت نکته دانِ عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و مِنَّت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدومِ بی عنایت رندانِ تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود زِنهار از این بیابان وین راهِ بی‌نهایت ای آفتابِ خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بِگُنجان در سایهٔ عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟ کِش صد هزار منزل بیش است در بِدایت هر چند بردی آبم، روی از دَرَت نَتابم جور از حبیب خوشتر کز مُدَّعی رعایت عشقت رِسَد به فریاد ار خود به سانِ حافظ قرآن ز بَر بخوانی در چاردَه روایت @adabkhane
هدایت شده از ادبخانه
3147.mp3
932.8K
🔴حافظ خوانی @adabkhane
💢امام حسین علیه السلام در شعر حافظ شیراز و تفسیر آن مريد پير مغانم زمن مرنج اى شيخ چرا كه وعده تو كردىّ و او بجا آورد  حافظ مرحوم آیت الله سید ضیاء الدین درّی استاد علوم منقول و معقول، یکی از وعّاظ وارسته و برجستة تهران بود، در شب های دهه آخر محرّم در یکی از مساجد تهران منبر می رفت. (مسلک حِکَمی و عرفانی در منبر داشت، بیانش جالب و منبرش محققانه بود). یک شب از دهه محرّم جوانی قبل از منبر ایشان پرسید: مراد از این شعر چیست؟: مريد پير مغانم زمن مرنج اى شيخ چرا كه وعده تو كردىّ و او بجا آورد مرحوم درّی پاسخ داد: جواب این سؤال را در بالای منبر می دهم تا برای همه قابل استفاده باشد. ایشان در فراز منبر داستان نهی آدم ابوالبشر علی نبینا و آله و علیه السلام از خوردن گندم، و قضیه نان جوین خوردن حضرت علی عیه السلام را در تمام مدت عمر شریفش بیان می کند. در ادامه گفت: مراد از «شیخ» در این بیت حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام است  که وعدة نخوردن از گندم را در بهشت داد ولی به وعدة خود وفا نکرد و از آن خورد و از بهشت رانده شد. و مراد از «پیر مغان» حضرت علی علیه السلام است که در تمام مدت عمر نان گندم نخورد، با این که خداوند او را از تناول گندم منع نکرده بود، و حضرت هم عهدی با خدا نبسته بود که از آن نخورد، با این حال وعدة عدم تناول را وی ادا کرده و به اتمام رسانید. یعنی: مرید امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستم، ای آدم از من مرنج، زیرا تو وعده نخوردن گندم را به خدا دادی ولی علی علیه السلام به آن وعده وفا کرد. این مجموع تفسیر این بیت بود که مرحوم درّی بر فراز منبر شرح داد. ایشان در همان سال فوت می کند و از دنیا فانی به دار باقی می رود. درست در سال بعد در همان شب از شب های دهه محرّم، همان جوان سؤال کننده، در عالم خواب مرحوم سید ضیاء الدین را می بیند، که نزد آن جوان آمد و گفت: ای جوان! تو در سال قبل در چنین شبی از من معنی این بیت را پرسیدی و من آن گونه پاسخ دادم. ولی وقتی که به عالم برزخ آمدم، معنی و شرح آن به گونه دیگری برایم کشف گردید و آن این که: مراد از «شیخ» حضرت ابراهیم علیه السلام است، و مراد از «پیر مغان» امام حسین علیه السلام است، و منظور از «وعده» ذبح اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم است، که حضرت ابراهیم وعده وفای قربانی کردن اسماعیل را به خدا داد، اما حقیقت وفا را امام حسین علیه السلام در کربلا با شهادت فرزندش حضرت علی اکبر علیه السلام در راه احیای دین خدا انجام داد. بنابراین، معنی شعر چنین است: مرید امام حسین هستم از مرنج ای ابراهیم، زیرا تو وعدة قربان دادی اما امام حسین علیه السلام به آن تحقق بخشید. آن جوان فردای آن شب، به مجلس روضة سیدالشهدا آمد و خوابش را برای مردم با لحن خاصی تعریف کرد، مردم منقلب شدند و شور و حال شدیدی در آن مجلس بوجود آمد.[1] البته مفهوم این بیت از شعر حافظ، عام است؛ یعنی مراد از شیخ همان عالمان ظاهرند که از باطن عالم خبری ندارند، و معنی پیر مغان عالِمان ربّانی و استاتید اخلاق است که رشتة تربیت نفسانی به دست آنهاست. «وفقکم الله»   [1]. اقتباس از کتاب روح مجرّد، نوشتة مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی،ص482-484. https://eitaa.com/hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش ای دستگیرِ در گنه افتاده‌ها حسین..💔
هدایت شده از شعر هیأت
او رفت که بی‌تاب کند لشکر را از شرم عطش آب کند لشکر را؟ او در پی تشنۀ حقیقت می‌گشت می‌رفت که سیراب کند لشکر را 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از حامد انتظام
4_424957245520871606.mp3
2.99M
اماما، آنان را که این لیاقت نیست رها کرده ام؛ مرادم آن کسانند که یالیتنا کنا معکم گفته اند پس بگذار مرا که در جمع اصحاب تو بنشینم و سر در گریبان گریه فرو کنم ... متن : سید مرتضی آوینی راوی : حامد.انتظام تنظیم : حامد جهانبخش @hamedentezam