eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
528 دنبال‌کننده
397 عکس
88 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شکر و سپاس.mp3
1.37M
شکر و سپاس و منت و عزت خدای را پروردگار خلق و خداوند کبریا دادار غیب دان و نگهدار آسمان رزاق بنده‌پرور و خلاق رهنما ارباب شوق در طلبت بی‌دلند و هوش اصحاب فهم در صفتت بی‌سرند و پا یاد تو روح‌پرور و وصف تو دلفریب نام تو غم‌زدای و کلام تو دلربا شاهان بر آستان جلالت نهاده سر گردنکشان مطاوع و کیخسروان گدا خواهندگان درگه بخشایش تواند سلطان در سرادق و درویش در عبا آن دست بر تضرع و این روی بر زمین آن چشم بر اشارت و این گوش بر ندا یارب به دست او که قمر زآن دو نیم شد تسبیح گفت در کف میمون او حصا یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه یارب به خون پاک شهیدان کربلا یارب به صدق سینهٔ پیران راستگوی یارب به آب دیدهٔ مردان آشنا دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست ای نام اعظمت در گنجینهٔ شفا سبحان من یمیت و یحیی و لا اله الا هوالذی خلق الارض والسماء انشاتنا بلطفک یا صانعَ الوجود فاغفرلنا بفضلک یا سامعَ الدعا یارب خلاف امر تو بسیار کرده‌ایم و امید بسته بر کرمت عفو مامضی @hafez_adabiyat
بیاتابرآریم دستی زدل.mp3
655.1K
بیا تا برآریم دستی ز دل که نتوان برآورد فردا ز گل همه طاعت آرند و مسکین نیاز بیا تا به درگاه مسکین نواز چو شاخ برهنه برآریم دست که بی برگ از این بیش نتوان نشست خداوندگارا نظر کن به جود که جرم آمد از بندگان در وجود گناه آید از بندهٔ خاکسار به امید عفو خداوندگار کریما به رزق تو پرورده‌ایم به انعام و لطف تو خو کرده‌ایم خدایا به عزت که خوارم مکن به ذل گنه شرمسارم مکن @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۸۹ حافظ.mp3
4.38M
غزل شمارهٔ ۲۸۹     مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش من همان به که از او نیک نگه دارم دل که بد و نیک ندیده‌ست و ندارد نگهش بوی شیر از لب همچون شکرش می‌آید گر چه خون می‌چکد از شیوه چشم سیهش چارده ساله بتی چابک وشیرین دارم که به جان حلقه به گوش است مه چاردهش در پی آن گل نورسته دل ما یا رب خود کجا شد که ندیدیم در این چند گهش یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند ببرد زود به جانداری خود پادشهش جان به شکرانه کنم صرف گر آن دانه در صدف سینه حافظ شود آرامگهش   @hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۸۹ حافظ❇️
🌱مرحوم آقای واعظ ‏زاده خوانساری که از علما و بزرگان و اهل منبر بود با امام خیلی مأنوس بود یک روز به من فرمود آقای برهانی امروز بیا به زیارت حاج آقا روح ‏الله برویم. به محضر امام رفتیم؛با توجه به سوابق رفاقتی که این دو با هم داشتند امام به او فرمودند آقای واعظ‏ زاده ما به خاطر رفاقت با شما همیشه بهره ‏ای را هم می‏ بردیم چه از مباحث علمی و چه از اشعار ادبی، تا امام این را فرمود مرحوم واعظ ‏زاده شروع کرد به خواندن رباعی: گیرند همه روزه و من گیسویت   جویند همه هلال و من ابرویت در دایره دوازده برج تمام      یک ماه مبارک است آن هم رویت امام هم فی البداهه این رباعی را در پاسخ او فرمودند: گشود چشم نگارم زخواب ناز از هم نظر کنید در فتنه گشت باز از هم تو در نماز جماعت نرو که می ‏ترسم  کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم! بعد مرحوم واعظ ‏زاده شعر معروف مولوی را خواند که: بشنو از نی چون حکایت می‏ کند  وز جداییها شکایت می ‏کند امام در پاسخ فرمودند: نشنو از نی کآن نوای بینواست بشنو از دل کآن حریم کبریاست نی بسوزد تل خاکستر شود  دل بسوزد خانه دلبر شود منبع: برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج2، ص 175 و 176 @hafez_adabiyat
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کلیپ کوتاهی که در شبکه های مجازی عربی بسیار پربازدید شده است. 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸 قشنگه😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوالقاصم . بگو اگر به تن من ردای مرگ کند دوباره صبح و شبم را پر از تگرگ کند... بگو به مرگ زبان تفنگ را بلدم که خط به خط ادبیّات جنگ را بلدم قشون نیاید، با پای لنگ خواهم رفت اگرچه تنها، امّا به جنگ خواهم رفت اگرچه زخمی ام و برنگشته منجی من گمان مکن از خونم گذشته منجی من! گمان مکن در خون مانده را سپاهی نیست که گفته است دل خسته را پناهی نیست؟ به دست خسته تفنگ است، یا علی مددی «زمانه بر سر جنگ است، یا علی مددی مدد ز غير تو ننگ است، یا علی مددی» به دست خسته تفنگ است، یا علی مددی . از شعر ۲ . حمله موشکی و پهپادی ایران الهی به رژیم شیطانی اسرائیل آغاز شد. اللّه اکبر اللّه اکبر اللّه اکبر لباس رزمم را آماده کرده ام. @hasankhosravivaghar
برزخ شده، سرزمین اشغالی‌تان با گنبد آهنین پوشالی‌تان دوران بزن در رو به سر آمده است این جمله به عینه می‌شود حالیِ‌تان @asharahmadrafiei
دو خوانش غزل ۲۹۰ حافظ.mp3
4.39M
غزل شمارهٔ ۲۹۰     دلم رمیده شد و غافلم من درویش که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش خیالِ حوصله بحر می‌پزد هیهات چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش بنازم آن مژه شوخ عافیت کش را که موج می‌زندش آب نوش در سر نیش ز آستین طبیبان هزار خون بچکد گرم به تجربه دستی نهند بر دل ریش به کوی میکده گریان و سرفکنده روم چرا که شرم همی‌آیدم ز حاصل خویش نه عمر خضر بماند ، نه ملک اسکندر نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ خزانه‌ای به کف آور ز گنج قارون بیش @hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۹۰ حافظ❇️
هدایت شده از ادبخانه
@adabkhane🇮🇷
هدایت شده از کانال شعر علوی
💚🍃 🤛سوره فتح طوفان خروش و خشم ما در راه است سوگند به آه، عمرتان کوتاه است ما سوره‌ی فتحیم که برمی‌گردیم این تازه فقط اول بسم‌الله است عرفان پور
ترسم که اشک درغم ماپرده درشود.mp3
4.17M
غزل شمارهٔ ۲۲۶     ترسم که اشک بر غم ما پرده‌در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان باشد کز آن میانه یکی کارگر شود ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو لیکن چنان مگو که صبا پرده در شود از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب یا رب مباد آن که گدا معتبر شود بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی مقبول طبع مردم صاحب نظر شود این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست سرها بر آستانه او خاک در شود حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست دم درکش ار نه باد صبا با خبر شود @hafez_adabiyat
Alireza_Ghorbani-Abooatta_Daramad-SONG95IR.mp3
5.45M
آواز ابوعطا ترسم که اشک در غم ما پرده در شود علیرضا قربانی @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۹۱ حافظ.mp3
3.95M
غزل شمارهٔ ۲۹۱     ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می‌سرود گل پهن کرده گوش ز شاخ درخت خویش کای دل صبور باش که آن یار تندخو بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خویش وقت است کز فراق تو و سوز اندرون آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش حافظ اگر مراد میسر شدی مدام جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش   @hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۹۱ حافظ❇️
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست.mp3
3.87M
آن سیه‌چرده که شیرینیِ عالم با اوست چشمِ میگون لبِ خندان دلِ خرم با اوست گرچه شیرین‌ دهنان پادشهانند ولی او سلیمانِ زمان است که خاتم با اوست رویِ خوب است و کمالِ هنر و دامنِ پاک لاجرم همتِ پاکان دو عالم با اوست خال مُشکین که بدان عارض گندمگون است سِرِّ آن دانه که شد رهزنِ آدم با اوست دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست با که این نکته توان گفت که آن سنگین‌ دل کُشت ما را و دمِ عیسیِ مریم با اوست حافظ از معتقدان است گرامی دارش زان که بخشایشِ بس روحِ مکرم با اوست @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۹۲ حافظ.mp3
4.05M
غزل شمارهٔ ۲۹۲     قسم به حشمت جاه و جلال شاه شجاع که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع شراب خانگیم بس می مغانه بیار حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع خدای را به می‌ام شست و شوی خرقه کنید که من نمی‌شنوم بوی خیر از این اوضاع ببین که رقص کنان می‌رود به ناله چنگ کسی که اذن نفرمودی استماع سماع به عاشقان نظری کن به شکر این نعمت که من غلام مطیعم تو پادشاه مطاع به فیض جرعه جام تو تشنه‌ایم ولی نمی‌کنیم دلیری نمی‌دهیم صُداع هنر نمی خرد ایام و غیر از اینم نیست کجا روم به تجارت بدین کساد متاع جبین و چهره حافظ خدا جدا مکناد ز خاک بارگه کبریای شاه شجاع @hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۹۲ حافظ❇️
خوشتر زعیش وصحبت باغ وبهارچیست.mp3
5M
ِغزل شماره ۶۵ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟ هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست پیوندِ عمر بسته به موییست هوش دار غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟ معنیِ آبِ زندگی و روضهٔ ارم جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست؟ مستور و مست هر دو چو از یک قبیله‌اند ما دل به عشوهٔ که دهیم اختیار چیست؟ راز درونِ پرده چه داند فلک، خموش ای مدعی نزاعِ تو با پرده دار چیست؟ سهو و خطایِ بنده گَرَش اعتبار نیست معنیِ عفو و رحمتِ آمُرزگار چیست؟ زاهد شرابِ کوثر و حافظ پیاله خواست تا در میانه خواستهٔ کردگار چیست @hafez_adabiyat