eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
548 دنبال‌کننده
424 عکس
194 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ترکیب بندحجت الاسلام نیرتبریزی.mp3
1.86M
عنقای قاف را هوس آشیانه بود غوغای نینوا همه در ره بهانه بود جایی که خورده بود می، آنجا نهاد سر دردی کشی که مست شراب شبانه بود یکباره سوخت زآتش غیرت، هوای عشق موهوم پرده ای اگر اندر میانه بود در یک طبق به جلوهء جانان نثار کرد هر در شاهوار کش اندر خزانه بود نامد به جز نوای حسینی، به پرده راست روزی که در حریم الست این ترانه بود بالله! که جا نداشت به جز بی نشان در او  آن سینه ای که تیر بلا را نشانه بود کوری نظاره کن که شکستند کوفیان آیینه ای که مظهر حسن یگانه بود نی نی، که وجه باقی حق را هلاک نیست صورت به جاست ،آیینه گر رفت، باک نیست ای در غم تو ارض و سما خون گریسته ماهی در آب و وحش به هامون گریسته‏ وی روز و شب به یاد لبت چشم روزگار نیل و فرات و دجله و جیحون گریسته‏ از تابشِ سرت به سنان, چشم آفتاب اشک شفق به دامن گردون گریسته‏ در آسمان ز دود خِیامِ عفاف تو چشم مسیح, اشکِ جگرگون گریسته‏ با درد اشتیاق تو در وادی جنون لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته‏ تنها نه چشم دوست به حال تو اشکبار خنجر به دست قاتل تو, خون گریسته‏ آدم پیِ عزای تو از روضه‎ی بهشت خرگاه درد و غم زده بیرون گریسته گر از ازل تورا سرِ این داستان نبود اندر جهان ز آدم و حوا نشان نبود @hafez_adabiyat
ترکیب بندعلامه شیخ محمدحسین غروی اصفهانی.mp3
1.9M
"گلگون قباي عرصه ي ميدان كربلا زينت فزاي مسند ايوان كربلا لب تشنه فرات روان بخش كائنات خضر زلال چشمه حيوان كربلا سر مست جام ذوق و جگر سوز نار شوق غواص بحر وحدت و عطشان كربلا سرباز كوي دوست كه در عشق روي دوست افكنده سر چو گوي به چوگان كربلا ركن يمان كعبه ايمان كه از صفا در سعي شد ز مكه به عنوان كربلا لبيك بر زبان به سر دست نقد جان روي رضا به سوي بيابان كربلا چون نقطه در محيط بلا ثابت القدم گردن نهاد بر خط فرمان كربلا بر ما سواي دوست سر آستين فشاند آسوده سر نهاد به‌ دامان كربلا سر بر زمين گذاشت كه تا سر بلند شد وز خود گذشت تا ز خدا بهره مند شد" "سهم قدر ز قوس قضا دلنشين رسيد در مركز محيط رضا تير كين رسيد كرد آن سه شعبه نقطه ي توحيد را دو نيم وز شش جهت فغان به سپهر برين رسيد سر مصون ز مكمن غيب آشكار شد زان ناوكي كه بر دل حق مبين رسيد بازوي كفر و طعنه ي كفار شد قوي زان طعن نيزه ای كه به پهلوي دين رسيد از تاب رفت شاهد سلطان معرفت زان سوز و سازها كه به شمع يقين رسيد آمد به قصد كعبه ي توحيد پيل مست ديو لعين به مهبط روح الامين رسيد آن نفس مطمئنه حياتي ز سر گرفت زان نفخه ي كه در نفس آخرين رسيد مسغرق جمال ازل گشت لايزال نوشيد از زلال لقا شربت وصال " @hafez_adabiyat
ترکیب بندامیری فیروزکوهی.mp3
1.6M
"اي كفر و دين فريفته ي حق گزاريت وي عقل و عشق شيفته ي جان سپاريت آموخت دستگيري افتادگان راه دست بريده از كرم دستياريت دشمن به خواري تو كمر بسته بود ليك با دست خود به عزت حق كرد ياريت خورشيد خون گريست به دامان صبح و شام خون شد دل سپهر هم از داغداريت چون قلب بيقرار كه جان برقرار ازوست حق را قرار، تازه شد از بيقراريت نشنيد گوش هيچكسي زاري تو را ما زان سبب به جاي تو داريم زاريت زان رو زحد گذشت غم بيشمار تو تا هر دلي كند به غمي غمگساريت غافل كه ساخت كار خود از زخم جان خويش آن سنگدل كه زد به جگر زخم كاريت هم پاي مرگ رفت ز جاي از صلابتت هم چشم صبر خيره شد از بردباريت ز آن در كنار نعش جگر گوشه ماندنت و آن از ميان خون جگران بر كناريت ز آن در كمال حلم و سكون كارسازيت و آن بالهيب سوز درون سازگاريت هم اختيار زندگيت دور از اضطرار هم اضطرار مرگ و حيات اختياريت وجه اميد ما به تو اين بس كه حق فزود با نااميدي از همه، اميدواريت اي دل فداي مهر تو از مهربانيت وي جان نثار جان تو از جان نثاريت مظلوم حق شهيد فتوت، قتيل عدل ميزان دين، صراط هدايت، دليل عدل" @hafez_adabiyat