eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
576 دنبال‌کننده
437 عکس
196 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیوان امام خمینی(س) : غزلیات روز وصل غم مخور، ایّام هجران رو به‏ پایان می ‏رود این خمارى از سر ما میگساران مى رود پرده را از روى ماه خویش، بالا مى ‏زند غمزه را سر مى‏ دهد، غم از دل و جان مى ‏رود بلبل اندر شاخسار گل هویدا مى‏ شود زاغ با صد شرمسارى از گلستان مى ‏رود محفل از نور رخ او نورافشان مى‏ شود هر چه غیر از ذکر یار، از یاد رندان مى ‏رود ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند پرده از رخسار آن سرو خرامان مى‏ رود وعده دیدار نزدیک است، یاران مژده باد روز وصلش مى رسد، ایّام هجران مى ‏رود @hafez_adabiyat
چوبادعزم سرکوی یارخواهم کرد.mp3
4.1M
غزل شمارهٔ ۱۳۵     چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد بطالتم بس است امروز کار خواهم کرد هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد چو شمع ، صبحدمم شد ز مهر او روشن که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۳۰۳.mp3
3.18M
غزل ۳۰۳ شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال اَحادیاً بجمالِ الحبیبِ قِف وانزِل که نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمال حکایت شب هجران فروگذاشته به به شکر آن که برافکند پرده روز وصال بیا که پردهٔ گلریز هفت کاری چشم کشیده‌ایم به تحریر کارگاه خیال چو یار بر سر صلح است و عذر می‌طلبد توان گذشت ز جور رقیب در هر حال به جز خیال دهان تو نیست در دل تنگ که کس مباد چو من در پی خیال مُحال قتیل عشق تو شد حافظ غریب ولی به خاک ما گذری کن که خون ماست حلال @hafez_adabiyat
شرح غزل ۳۰۳❇️
شگفت شعری در حال و هوای دردهای انقلاب و رنج های امثال از استاد دوست داشتنی ام، که ماه هاست در رگ های من جریان دارد... بیت بیتش را گریه کرده ام، زیسته ام و آموخته ام. خدای، ایشان را همیشه در کنف عنایت خویش، حافظ باد و دل مهربان و طبع روانشان را از گزند آفات دهر، در امان نگاه داراد. . . . . مرا مبین که چنین آب رفته لبخندم هنوز غرقه ی امواج سرد اروندم در این شبانه که غوّاص درد موّاجم به دستگیری یاران رفته محتاجم کسی نگفته و مانده ست ناشنیده کسی منم شبیه کسی، آنکه خواب دیده کسی منم شمایل داغی که شرقیان دیدند گلی که در شب آشوب، غربیان چیدند منم شبیه به خوابی که این و آن دیدند برای این همه مه پیکر جوان دیدند منم که با سند زخم اعتبار خودم منم که چهره ی تاریخی تبار خودم شبیه سوختن ایل داغدار خودم منم که با سند زخم اعتبار خودم پری نموده و بر پرده‌ها فریب شده فریب غرب مخور کاینچنین غریب شده! ستاره‌ها و پری‌های سینما منگر به چشم غارنشینان چنین به ما منگر! دروغ این همه رنگش تو را ز ره نبرد شلوغ شهر فرنگش دل تو را نخرد! سخن مگو که چنین و چنان به زاویه‌ها مرو به خیمه تاریک این معاویه‌ها مبر حکایت خانه به کوی بیگانه مگو به راز به دیوان حکایت خانه! اگرچه درد زیاد است و حرف‌ها تلخ است بهل که بگذرم از شکوه، ماجرا تلخ است اگرچه حرف زیاد است و حرف شیرین است ببین به چهره ی من، "برد-برد" شان این است! اگر نبود به کف تیغ من که تیزتر است کجا ز طفل یمن طفل من عزیزتر است؟! مگر نه طفل من است این گلی که در یمن است؟ چرا فشردن دستی که بر گلوی من است؟! بهشت مردم شرقم، به غرب کی نگرم؟ دخیل کرب و بلایم، کجا به ری نگرم؟ چرا که مشق کنم خطّ تیغ حرمله را؟ چرا به گندم ری بازم این معامله را؟ ببین به من که برای جهان چه می‌خواهند برای این همه پیر و جوان چه می‌خواهند برای پیری این کودکان چه می‌خواهند منم بلاغت تصویر آنچه می‌خواهند! گمان مبر که منِ سوخته ز مرّیخم خلاصه همه بغض‌های تاریخم بگو به دشمن تا گفت‌وگو به من آرد پی مذاکره بگذار رو به من آرد بایست! قوّت زانوی دیگران مطلب! به غیر بازوی خویش از کسی امان مطلب! به ضربه ی سُم اسبان، به روز جنگ قسم به لحن داغ‌ترین خطبه تفنگ قسم که جز به تابش شمشیر، صبح ایمن نیست چراغ‌های توهّم همیشه روشن نیست! کجا به برّه دمی گرگ‌ها امان دادند؟ کجا که راهزنان گل به کاروان دادند؟ مگر نه شیوه ی فرعون شان رجیم‌تر است در این مناظره موسای تو کلیم‌تر است؟ مکن هراس ز من، نامه ی امان توام چراغ شعله‌ور عیش جاودان توام به دیدگان وصالی در این فراق نگر به کودکان ستمدیده ی عراق نگر نه کدخدا به تو این قریه رایگان داده به خطّ خون من این مرز را امان داده نه چشم مست تو شرط ادامه ی صلح است دهان سوخته‌ام قطعنامه ی صلح است به یُمن صاعقه و رعد، باغ من سبز است ز خون سرخ شهیدان چراغ من سبز است به ورطه ای که سکون جز هلاک، چیزی نیست به غیر سجده نصیبم ز خاک، چیزی نیست جهان ز موج تو پر شد، خودت جزیره مباش یمن اویس شد اکنون، تو بوهریره مباش! چه گویمت؟ که از این بیشتر نباید گفت! به گوش بتکده غیر از تبر نباید گفت به گوش بتکده غیر از تبر نباید گفت چه گویمت؟ که از این بیشتر نباید گفت. . https://eitaa.com/hasankhosravivaghar @hafez_adabiyat
4_852427609550618679_5929037953664812947.mp3
9.76M
و این هم قطعه ی "خلاصه ی همه ی بغض های تاریخم" با شعر و دکلمه ی استاد جانم و آهنگسازی https://eitaa.com/hasankhosravivaghar @hafez_adabiyat
سالهادل طلب جام جم ازمامی کرد.mp3
3.9M
غزل شمارهٔ ۱۴۳ سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است طلب از گمشدگان ره دریا می‌کرد بیدلی در همه احوال خدا با او بود او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش کو به تأیید نظر حل معما می‌کرد دیدمش خرم و خوشدل قدح باده به دست و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد گفت : آن یار کزو گشت سر دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد آنکه چون غنچه لبش راز حقیقت بنهفت ورق خاطر از این نکته محشّا می کرد گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد آن همه شعبده ها عقل که می‌کرد آنجا ساحری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می کرد @hafez_adabiyat
هدایت شده از سیمرغ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی دیدنی استاد شهریار در محضر آقا؛ یا رب این شاخه گل از شش جهتش دار نگاه این دعا کردم و از شش جهت آمین آمد @simorgh1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شعر زبان آشتی جهان است 💠 ، محفلی صمیمی با شاعران ، اساتید ، نوسرایان و علاقمندان به شعر خوانش اشعار ، نقد و بررسی نوسروده ها 📆شنبه ها ⏰۵تا۷عصر 🏢پردیسان ، بلوار ۲۲ بهمن ، خیابان شهیدان رضی ۱، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ❇لینک دعوت باافتخار و امتنان : https://eitaa.com/joinchat/4167041496Cbc50b4da4e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اطلاعیه برگزاری « ارک شعر»👆 این هفته دوشنبه ۴ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۸ تا ۲۰ خانه تاریخی ارک با حضور شما اهالی شعر و ادب 🏡آدرس خانه تاریخی ارک🏡 خیابان معلم، کوچه ۲۱(کوچه ارک)، کوچه ۴، فرعی سمت چپ، پلاک ۵۵ تلفن: ۰۹۳۶۴۹۴۰۲۹۰ https://eitaa.com/joinchat/2018837270Cc0eb8b99c3
آشنایی با سعدی.mp3
11.78M
آشنایی با سعدی کارشناس دکتر بهرام پروین گنابادی @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۳۰۴ حافظ.mp3
3.45M
غزل شمارهٔ ۳۰۴     دارای جهان نصرت دین خسرو کامل یحیای مظفر ملک عالم عادل ای درگه اسلام پناه تو گشاده بر روی جهان روزنه جان و در دل تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازم انعام تو بر کون و مکان فایض و شامل روز ازل از کلک تو یک نقطه سیاهی بر روی مه افتاد که شد حل مسائل خورشید چو آن خال سیه دید به دل گفت ای کاش که من بودمی آن هندوی مقبل شاها فلک از بزم تو در رقص و سماع است دست طرب از دامن این زمزمه مگسل می نوش و جهان بخش که از خَمّ کمندت شد گردن بدخواه گرفتار سلاسل دور فلکی یک سره بر منهج عدل است خوش باش که ظالم نبرد بار به منزل حافظ قلم شاه جهان مِقْسَم رزق است از بهر معیشت مکن اندیشه باطل @hafez_adabiyat
شرح غزل ۳۰۴ حافظ❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدای کیست.mp3
1.66M
صدای کیست چنین دلپذیر می‌آید؟ کدام چشمه به این گرمسیر می‌آید؟ صدای کیست که این گونه روشن و گیراست؟ که بود و کیست که از این مسیر می‌آید؟ چه گفته است مگر جبرئیل با احمد؟ صدای کاتب و کلک دبیر می‌آید خبر به روشنی روز در فضا پیچید خبر دهید:‌ کسی دستگیر می‌آید کسی بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست به دست‌گیریِ طفلِ صغیر می‌آید علی به جای محمد به انتخابِ خدا خبر دهید: بشیری نذیر می‌آید کسی به سختیِ سوهان، به سختیِ صخره کسی به نرمیِ موجِ حریر می‌آید شبیه چشمه کسی جاری و تپنده کسی شبیه آینه روشن ضمیر می آید کسی که مثل کسی نیست، مثل هیچ کسی کسی شبیه خودش، بی‌نظیر می‌آید خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت خبر دهید به یاران: غدیر می‌آید به سالکان طریقِ شرافت و شمشیر خبر دهید که از راه، پیر می‌آید خبر دهید به یاران:‌ دوباره از بیشه صدای زنده‏ یِ یک شرزه شیر می‌آید خمِ غدیر به دوش از کرانه‌ها، مردی به آبیاریِ خاکِ کویر می‌آید کسی دوباره به پای یتیم می‌سوزد کسی دوباره سراغ فقیر می‌آید کسی حماسه‌ ی خلقت ، کسی حقیقت روح کسی که مرگ به چشمش حقیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیر عشق ، همیشه امیر می آید بیا که منکرِ مولا اگر چه آزاد است به عرصه گاهِ قیامت اسیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیر عشق همیشه امیر می‌آید @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا