eitaa logo
ستادمرکزی زیارت جامعه کبیره
6.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
12 فایل
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ زیارت جامعه کبیره،شناسنامه اهلبیت زیارت جامعه کبیره حفظ کن هدیه بگیر ادمین ابراهیمی https://eitaa.com/Sajjad1358 آرشیو https://eitaa.com/hafezankol/4280 چراجامعه بخوانم https://eitaa.com/hafezankol/2031
مشاهده در ایتا
دانلود
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و یکم(بخش اول) 4⃣1⃣واُمَناءَالرَّحْمنِ ✅معنای امناء امناء جمع امین است.امین یعنی امانتدار،کسی که مورد اعتماد و اطمینان است و انسان می تواند با کمال آسودگی خاطر،متاع خود را به او بسپارد.اهل بیت نبوّت(ع)امناءالله هستند و خداوند آن ها را امین خود دانسته و عالی ترین متاع خود را،که تدبیر امور تشریع و تکوین است،به دست آن ها سپرده است؛و لذا منصب(امناءالرحمن)از عالی ترین و پرافتخارترین مناصب الهی است که حضرت رحمان به خاندان وحی عنایت فرموده است.🌺 ✅اصالت اسامی و القاب الهی البته،می دانیم اسامی و القابی که خدا به برخی از بندگان خاصّ خود می دهد،ازقبیل القابی نیست که ما به یکدیگر می دهیم؛مانند امین الدّوله و امین السّلطنه که شاهان سابق به افراد می دادند و واقعیتی هم نداشت و امانتی درکارنبود و همچنین القاب حجت الاسلام و آیةالله و...که غالباً جنبه ی تعارف و تجلیل و تکریم دارد،نه حکایت از واقعیت.اما القابی که خدا به اولیایش داده است،همه کاشف از واقعیات هاست.مثلاً لقب «خلیل الرّحمن» به حضرت ابراهیم(ع)داده شده است که واقعا خلیل خدا بوده؛یعنی،محبت خدا در خلال و زوایای قلبش جاگرفته بود،آن چنان که وقتی در خواب می ببیند که خدا امر به بریدن سرفرزند با دست خودش کرده است،بدون هیچ گونه شکّ و تردید دست به کار می شود که خدا می فرماید:"هردوتسلیم شدند و پدر صورت پسر را برای سربریدن روی خاک نهاد."1🌺
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و یکم(بخش دوم ) 4⃣1⃣واُمَناءَالرَّحْمنِ ✅القاب الهی تشریفاتی نیست حضرت موسی(کلیم الله)است؛یعنی واقعا در وادی سینا و کوه طور با خدا به گفتگو نشسته و سؤال کرده و جواب شنیده است.رسول الله اعظم(ص)لقبش حبیب الله است؛یعنی واقعا محبوب خداست تا آنجا که خدا به جان او قسم خورده و فرموده است:"(ای محمد)،به جان تو قسم که(این مردم دنیا همیشه)مست(شهوات نفسانی) و در گمراهی و غفلت خواهند بود."2 🌹حضرت صدّیقه ی کبری(س)دارای القاب فراوان ازجمله:فاطمه،زهرا،بتول،عذرا،مبارکه،حورای انسیّه و...است.این ها لقب های تشریفاتی نیست که تنها به منظور تجلیل و تکریم باشد،بلکه کاشف از واقعیت هاست؛یعنی هر کدام از این اسم ها و لقب های بعدی از ابعاد وجودی آن ودیعه ی الهی را نشان می دهد. 🌺فاطمه است؛یعنی هم خودش منقطع از هرگونه پلیدی و ناپاکی است،هم جداکننده ی انسان های محب از عذاب جهنم است. 🌼زهراست؛یعنی درخشنده ای است که به نور او آسمان ها روشن گشته و بهشت از نور او خلق شده است. 🌹پدر گرامی ایشان رسول خدا(ص) که"جز از مجرای وحی سخن نمی گوید و ..."3،فرموده است:من هروقت اشتیاق به بهشت پیدا می کنم،زهرا را می بویم. 🌺لقب اُمناءالرَّحْمن نیز از جانب خدا به اهل بیت(ع)داده شده است.🌺 📚1-سوره صافّات آیه 103 📚2-سوره حجر آیه 72 📚3-سوره نجم آیات 3و4
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و دوم(بخش اول ) 4⃣1⃣واُمَناءَالرَّحْمنِ ✅لقب اُمناءالَّحْمن نیز از جانب خدا به اهل بیت(ع)داده شده است. مخصوصا تعبیر به صفت رحمان نکته ی بسیار لطیف و عمیقی را نشان می دهد؛چون مقام رحمانیّت مقام ایجاد است و خداوند از آن جهت که تمام کائنات را ایجاد کرده و لباس هستی به قامت مخلوقات پوشانده است،رحمان است و وهّاب و رحمت عامّه اش شامل حال تمام موجودات است.اهل بیت رسول(ص)نیز آن چنان نزد خدا منزلت دارند که مقام رحمانیّت خود را به امانت دست آن ها سپرده است. ✔️وقتی گفته می شود فلان آدم امین السّلطان است،یعنی سلطان از آن جهت که سلطنت دارد و او را امین خود دانسته و امر تدبیر مملکت را به دست او سپرده است؛وگرنه به آدم نالایق یا غیر معتمد در نزد سلطان نمی گویند امین السّلطان.حضرت رحمان نیز خاندان رسول(ع) را امین خود دانسته و مقام رحمانیّت خود را تکویناً و تشریعاً واگذار به آن ها کرده است(البته،بعدا توضیح داده خواهد شد که این نه به گونه ی تفویض باطل است که عقلاً محال است).یعنی آن ها مظهر رحمانیّت خدا هستند.تجلیّات رحمت حضرت حق از آینه ی وجود آن ها درعالم بارز می شود. ✔️درتفسیر برهان،ذیل آیه ی:"وَ ما تَشاءوُنَ إلّا أنْ یَشاءَاللهُ....و آن ها(اولیای حق)چیزی جز آنچه خدا بخواهد نمی خواهند..."1 از امام هادی(ع) آمده است که:"خداوند قلب امامان را مورد مشیّت خودش قرار داده است.قلب امام فرودگاه مشیّت خداست؛او که چیزی را بخواهد،امام همان چیز را می خواهد."🌺 📚1-سوره انسان آیه 30 📚2-اصول کافی،جلد4،صفحه ی 577 📚3-سوره انبیاء آیه 73 📚4-سوره یس آیه 82
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و دوم(بخش دوم) 4⃣1⃣واُمَناءَالرَّحْمنِ ✅امام عصر(عج)فرمانده فرشتگان مدبّرعالم در زیارت اوّل از زیارات مطلقه ی امام حسین(ع) این جمله آمده است:"اراده و خواست خدا در تقدیراتش برشما فرود می آید و آنگاه از خانه ی شما به عالم صادر می گردد."2 ✔️هم اکنون خانه ی امام عصر-عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریفَ-اتاق فرمان است.از آنجا فرمان به فرشتگان که مدبّران امورند صادر می شود و آن ها به تدبیر و اجرای تقدیرات خدا در عالم می پردازند و آجال و ارزاق،یعنی عمرها و روزی ها،را در میان عالمیان،از جمادات و نباتات و حیوانات و انسان ها،توزیع می کنند.البته خانه،نه خانه ی خِشت و گل،بلکه خانه ی امامت و ولایت است که خالقشان در اختیارشان قرار داده و فرموده است:" وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا..."3 ما به آن ها منصب امامت داده ایم که به امر و فرمان ما کار می کنند و همه ی موجودات را هدایت می کنند و به مقصد می رسانند و این امر و این فرمان همان است که می فرماید:" إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ "4 ✔️امر و فرمان خدا اراده ی ایجاد است و خواسته اش خواسته آفرین است.هرچیزی به محض اراده ی او موجود می شود.آری،او این قدرت ایجاد و مالکیّت (کن فیکون)را در اراده ی امام،که امین او و از امناءالرّحمن است،قرار داده است.🌺 📚1-سوره انسان آیه 30 📚2-اصول کافی،جلد4،صفحه ی 577 📚3-سوره انبیاء آیه 73 📚4-سوره یس آیه 82
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و سوم(بخش اول ) 4⃣1⃣واُمَناءَالرَّحْمنِ ✅معیارهای دیانت حقیقی "این روایت را مرحوم کلینی(ره)درکتاب شریف کافی آورده است که راوی گفت:من خدمت حضرت امام جواد(ع)بودم؛سخن از اختلافی که درعقاید شیعه و غیرشیعه هست به میان آمد و امام خطاب به من فرمودند:یا محمد(اسم راوی):"خداوند تنها بود و جز او کسی نبود؛سپس محمّد و علی و فاطمه(ع)را آفرید...سپس ده هزار دهر گذشت که تنها خدا بود و این سه نور مقدّس(حالا ما نمی فهمیم مقصود از دهر چیست و مراد از هزار کدام است؟)...آنگاه خدا اشیاء دیگر را آفرید...و این انوار مقدّس را شاهد خلق عالم قرار داد(و احاطه ی علمی به تمام زوایای آفرینش را به آن ها عنایت فرمود)...و تکویناً همه چیز را مطیع فرمان آن ها گردانید و تدبیر کل امور عالم را به آن ها تفویض فرمود(یعنی اراده و مشیّت آن ها در مجرای اراده و مشیّت خودش قرار داد،نه این که خود منعزل* از کار شد)...پس آن ها آنچه را بخواهند،درعالم تکوین و تشریع انجام می دهند و هرگز جز آنجه را خدا می خواهد نمی خواهند. ✔️آنگاه امام جواد(ع)درپایان کلامشان فرمودند:...ای محمد(خطاب به راوی)این است آن دیانتی که هر که از آن جلو بیفتد،از مسیر حق بیرون رفته است و هرکه از آن عقب بماند،به هلاکت افتاده است و هرکه ملازم آن باشد،به حقیقت رسیده است.بگیر آن را و نگه دار،ای محمد."1🌺 ✔️البته از آن نظر که چهاده معصوم(ع) کُلُّهُم نورٌ واحد هستند و در عالم انوار اتّحاد دارند،آنچه از فضیلت در این حدیث آمده است از آنِ همه خواهد بود.🌺 *معتزل:یعنی عزل شده،سلب قدرت شده 📚1-اصول کافی،جلد1،صفحه 441 📚2-بحارالانوار،جلد18،صفحه 314
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و سوم(بخش دوم ) 4⃣1⃣واُمَناءَالرَّحْمنِ ✅چرا رسول اکرم(ص)ابوالقاسم نامیده شد؟ علّامه مجلسی(ره)دربحث معراج حدیثی نقل کرده و ضمن آن حدیث آمده که رسول اکرم(ص)فرموده اند:درشب معراج،پس از مناجات و مکالماتم با خدا،موقع بازگشت،حضرت حق این جمله را فرمود:"ای ابوالقاسم،برو درحالی که راهنما و راه یافته ای،خوش آمدی و خوش رفتی و خوشا برتو و خوشا بر کسی که برتو ایمان بیاورد و تصدیقت کند."رسول خدا(ص)بازمی گردند تا در سدرةالمنتهی به جبرئیل که درانتظار آن حضرت بوده می رسند؛جبرئیل از رسول اکرم(ص)ماجرای مکالمات عرشی را می پرسد که چه گفتید و و چه شنیدید؟رسول اکرم(ص)پس از نقل ماجرا می فرمایند:آخرین کلامی که خدایم به من فرمود،این بود: (یا اَباالْقاسم اِمْضِ...) جبرئیل گفت:از خدا نپرسیدید که چرا شما را اباالقاسم نامید؟فرمودند:نپرسیدم. ✔️دراین موقع خطاب رسید:"ای احمد،تو را بدین سبب ابالقاسم نامیدم،که در روز قیامت،تو رحمت مرا بین بندگانم تقسیم خواهی کرد."2🌺 *معتزل:یعنی عزل شده،سلب قدرت شده 📚1-اصول کافی،جلد1،صفحه 441 📚2-بحارالانوار،جلد18،صفحه 314
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و چهارم 5⃣1⃣و أَبْوَابَ الْإِيمَانِ 🔔نکاتی کاربردی جهت خودسازی در زندگی جمعی و فردی 🌺حضرت محمد(ص) به طورمطلق رحمة للعالمین است و اهل بیت او همه امناءالرّحمانند(صلوات الله علیهم اجمعین)🌺 ✔️راه رشد و سقوط ملت پیامبر اکرم(ص)فرموده اند:"هرگاه خداوند بخواهد رشد و ترقّی در ملّتی ایجاد کند،دوخصلت به آن ها می دهد؛یکی سماحت(روح جوانمردی و بزرگواری است که لازمه اش سخاوت است و ایثار و صداقت و امانت) و دیگری عفّت و عفاف(که لازمه اش پرهیز از دروغ است و خیانت) و اگر بخواهد ملّتی را به سقوط و ذلّت و بدبختی مبتلا سازد،درِ خیانت به روی آن ها می گشاید(که مانند بیماری سرطان درپیکر آن ملّت ریشه می دواند و راه هرگونه عزّت و شرف به روی او بسته می شود."1🔔 ✅معنا و مفهوم ابواب الایمان ابواب جمع باب است و باب یعنی در.آن دری که از آن باید به فضای مقدّس ایمان وارد شد،امام(ع)است.ایمان در لغت به معنای امان دادن و امنیّت دادن است و در اصطلاح،اعتقاد به اصول و ارکان دین داشتن است. ✔️کسی که واقعاً به اصول دین،اعمّ از توحید و نبوّت و امامت و معاد،اعتقاد داشته باشد و برطبق اعتقادش عمل کند،به طور مسلّم در امن و امان خواهد بود.هم دنیا بر اثر اعتقاد به مقدّرات حکیمانه ی خدا زندگی توأم با رضا و خالی از نگرانی ها خواهد داشت،هم در آخرت از عذاب خدا در امان خواهد بود.آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان اندوهگین می شوند"2"کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده اند،ایمنند و..."3 ✔️انسان مؤمن آرامش و اطمینان خاطر دارد و هرگز نگرانی و اضطراب از تصوّر این که مبادا فردا چنین شود و چنان شود ندارد.در تمام شؤون زندگی اش تفویض*به امر خدا می کند و تسلیم مقدّرات خداست و چون عملاً نیز از مرز شریعت تجاوز نمی کند،از شقاوت ها و بدبختی ها در امان است و در عالم پس از مرگ نیز از عذاب جهنّم مصون و مأمون است. 🌹 *تفویض:واگذاری،سپردن 📚1-نهج الفصاحه،مجموعه ی کامل کلمات قصار حضرت رسول اکرم(ص)،ابوالقاسم پاینده،صفحه ی 28،شماره 149 📚2-سوره یونس آیه 62 📚3-سوره انعام آیه 82
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و پنجم 5⃣1⃣و أَبْوَابَ الْإِيمَانِ ✅تعریف دقیق ایمان بحثی است در این که آیا ایمان همان اعتقاد قلبی است یا مجموعه ی مرکّبی است از اعتقاد قلب و اقرار لسانی و عمل جوارحی؟ بعضی می گویند:ایمان عبارت از اعتقاد قلبی است و اقرار با زبان و عمل به ارکان شرط ایمان است و بعضی دیگر می گویند:ایمان مرکب از سه چیز است و اگر کسی یکی از آن ها را نداشته باشد،ایمان ندارد.این قول را اهل تحقیق مقبول تر می دانند و می گویند:اگر باور قلبی نباشد،ایمان نیست؛اگرچه به زبان اظهار ایمان کند و شهادت به وحدانیّت خدا و رسالت پیغمبر اکرم(ص)و دیگر مبانی دین بدهد.شاهدش قرآن کریم است که می فرماید:"بیابان نشینان گفتند:ایمان آوردیم؛بگو:نه،ایمان نیاورده اید؛اظهار اسلام کرده اید ولی ایمان هنوز درقلبتان داخل نشده است..."1 ✔️پس،از این آیه می فهمیم گه اگر باور قلبی نباشد،اظهار لسانی ایمان نیست؛حال،اگر باور قلبی باشد اما اظهار زبانی نباشد،آیا ایمان هست؟می گوییم:بازهم نیست.در آیه می خوانیم:"جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أنْفُسُهُمْ"2؛در عین حال که قلباً یقین به آیات الهی داشتند،به زبان انکار می کردند.این ها مؤمن نیستند.قرآن درباره ی شناخت کفّار از پیغمبر اکرم(ص)می فرماید:"پیغمبر را می شناسند،آن طور که پسران خو را می شناسند."3یعنی می دانستند که او همان پیامبر موعود در تورات و انجیل است و تمام علائم و نشانه های نبوّت در او هست،امّا اقرار به نبوّت او نمی کنند. 🔴می دانیم که ابوجهل دشمن سرسخت پیامبر اکرم(ص)بود و همیشه برخورد تند و خشن و هتّاکانه با آن حضرت داشت.یک روز او را دیدند که برخلاف همیشه،باگشاده رویی جلو آمد و با پیغمبر اکرم(ص)دست داد و رفت؛این رفتار او،هم مایه ی تعجّب کفّار شد هم مایه تعجّب مسلمان ها.کفّار وحشت کردند که نکند او مسلمان شده و سبب تقویت مسلمین شود؛مسلمانان هم تعجّب کردند که چطور شده او رو به اسلام آورده است؟هم کیشانش از او پرسیدند:مگر تو به محمّد گرویده ای؟گفت:به خدا قسم،من می دانم او در گفتار خود صادق است(و واقعاً از جانب خدا مبعوث به نبوّت است)اما،کِی بوده که ما تابع اولاد عبد مناف شده باشیم؟ 🔴🔴🔴این همان روح استکبار است که مانع خضوع درمقابل حق است.با این که قلباً باور کرده،تن زیر بار نمی دهد.پس تنها باور قلبی بدون اقرار زبانی ایمان نیست. 📚1-سوره حجرات آیه 14 📚2-سوره نمل آیه 14 📚3-سوره ی بقره آیه 146
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و ششم 5⃣1⃣و أَبْوَابَ الْإِيمَانِ ✅ تحقّق ایمان بسته به تحقّق هر سه بعد است؛بعد قلبی و زبانی و عملی تنها باور قلبی بدون اقرار زبانی ایمان نیست؛حال اگر کسی باور قلبی دارد،اقرار زبانی هم دارد،امّا عملاً خاضع و تسلیم نیست،او هم ایمان ندارد. 🔔 کفر ابلیس از جهت فقدان بعد عملی است🔔 او باور قلبی دارد و خدا را به خالقیّت و ربوبیّت می شناسد و می گوید:"...مرا از آتش خلق کردی..."1من مخلوق تو و مربوب تو هستم. حتی آن چنان با احترام با خدا رو به رو می شود که قسم به عزّت او یاد می کند و می گوید:"به عزّت تو سوگند که همگی را از راه به در می کنم."2 ایمان به روز قیامت هم دارد که می گوید:"به من مهلت بده تا روزی که برانگیخته می شوند."3 حتی انبیاء را هم می شناسد و از آن ها به 'عباد مُخْلَصین' تعبیر می کند و می گوید:"مگر بندگان خاصّ تو از میان آنان را."4من در همه ی ابناء بشر نفوذ می کنم امّا در عباد مخلَصینت نمی توانم نفوذ کنم. ✔️پس،ابلیس درباره ی توحید ونبوّت و معاد،هم باور قلبی داشت،هم اقرار زبانی؛آنچه نداشت تسلیم عملی بود که:"...أبَی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ.در مقام عمل،گردن کشی کرد و کافر شد."5"به فرشتگان گفتیم،مقابل آدم سجده کنید..."6"...همه سجده کردند و تنها ابلیس ابا و استکبار کرد و کافر شد..."7🔴 ✔️البته در مقام عمل هم بسیار جدّی بود.قریب شش هزار سال در آسمان عبادت کرد(سجده های طولانی و چندهزارساله)امّا عملش مخلصانه و تسلیمانه نبود و ناگهان در یک نقطه ی حساس،🔴ریاکاری و خود برتربینی اش🔴بارز شد و رسوایی اش برملا گشت؛گفتند:بعد از این چندهزارسال که بندگی کردی،بیا این یکی را نیز انجام بده؛بر آدم سجده کن.گفت:نمی کنم."...من هرگز بر بشری که او را از گِل آفریده ای سجده نمی کنم..."8 " أبَی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ"🔴 📚1-سوره اعراف آیه 12 📚2-سوره ص آیه 82 📚3-سوره حجر آیه 36 📚4-همان آیه 40 📚5-سوره بقره آیه 34 📚6-همان 📚7-سوره بقره آیه 34 📚8-سوره حجر آیه 33
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و هفتم 5⃣1⃣و أَبْوَابَ الْإِيمَانِ ✅ابعاد ایمان پس معلوم شد که که ایمان دارای سه بعد است و مؤمن آن است که در هر سه بعد تسلیم باشد؛در قلب،زبان و عمل.🌺 از رسول اکرم(ص)منقول است:"ایمان شناخت است و گفتار است و رفتار."1🌺 امام صادق(ع)ضمن بیان مفصّلی در بحارالانوار می فرمایند: ایمان همه اش عمل است؛منتهی،عملی از قلب و عملی از زبان و عملی از بدن.عمل قلب اعتقاد است و عمل زبان اقرار و عمل بدن انجام دادن کار برطبق اعتقاد و اقرار.🌺 ✅تفاوت اسلام و ایمان و مراتب آن باید دانست که اسلامی داریم قبل از ایمان و اسلامی داریم بعد از ایمان؛یعنی اسلامی داریم که مرتبه اش پایین تر از ایمان است و اسلامی داریم که مرتبه اش بالاتر از ایمان است. ❓❓❓گاهی سوال می کنند،ما که در دعا می گوییم:"اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمین"آیا مقصود از مسلمین و مسلمات سنّی ها هستند؟ عرض می شود:خیر،مسلمین و مسلمات گروهی از مؤمنانند که درجه ی بالاتری از ایمان را به دست آورده اند و مقصود از اسلام در این دعا و نظایر آن،ایمان در درجه ی اعلاست و مقصود از مسلم در این جا،مؤمن در مرتبه ی بالاست.چون یک درجه ی اسلام،درجه ی نازله است؛یعنی پایین تر از ایمان ؛همان درجه ای است که با گفتن شهادتین تحقّق می یابد،چنان که می فرماید:"...بگو:ایمان نیاورده اید،بلکه اسلام دارید..."2؛مؤمن نیستید بلکه مسلم هستید؛یعنی تنها اظهار زبانی می کنید و این مرتبه ی نازل اسلام و پایین تر از ایمان است. ✔️وقتی آن اسلام زبانی در قلب نشست،می شود ایمان.آن ایمان قلبی که شدّت یافت و به مرحله ی تسلیم درمقابل خدا رسید،می شود اسلام،یعنی برترین درجه ی ایمان،دارنده ی آن می شود مسلم،یعنی مؤمن برتر،و مقصود ما در دعاها از مسلمین و مسلمات آن گروه از مؤمنان برترند،نه گروه سنیّان و لذا می بینیم که خداوند از ایمان در درجه ی اعلای ابراهیم و اسماعیل(ع)تعبیر به اسلام کرده و فرموده است:"پس وقتی هردو تسلیم شدند و پدر پسر را به پیشانی برخاک افکند."3؛ابراهیم و اسماعیل(ع)هردو اظهار اسلام کردند و مسلم شدند؛یعنی عالی ترین درجه ی ایمان را به منصّه*ی ظهور رسانیدند و تسلیم محض درمقابل امر خدا شدند و این نشان می دهد که اسلام به این معنا،از مرتبه ی نبوّت نیز بالاتر است. ✔️انبیاء و رسل با داشتن مقام نبوّت و رسالت،طالب این مرتبه از ایمان به نام اسلام بودند.حضرت یوسف صدّیق(ع)می گفت:"...خدایا،مرا مسلم بمیران و به صالحان ملحقم کن."4🌺 ✔️بنابراین گروهی تنها شهادتین می گویند و اظهار اسلام می کنند که این گروه همان گروه منافقند؛و گروهی که علاوه بر اظهار زبانی،باور قلبی هم دارند،(و تا آنجا که دستورهای دینی با شهواتشان سازگار است،مؤمنند؛وگر نه کافرند)،چنان که قرآن می فرماید:"اینان کافران حقیقی اند..."5🔴 منصّه:محّل ظهور چیزی 📚1-نهج البلاغه ی فیض،227 📚2-سوره حجرات آیه 14 📚3-سوره صافّات آیه 103 📚4-سوره یوسف آیه 101 📚5-سوره نساء آیات 150 و 151
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و هشتم 5⃣1⃣و أَبْوَابَ الْإِيمَانِ ✅امام صادق(ع)عالم الغیب است و حجّت حق است مردی از شیعه خدمت امام صادق(ع)آمد.امام از حال برادرش جویا شد؛او خودش شیعه ی امامی و برادرش زیدی مسلک بود.گفت:برادر من آدم بسیار خوبی است،مردی مقدّس و زاهد و عابد و خداترس و ازهمه جهت خوب است.تنها نقصی که از نظر من در او هست این است که اعتقاد به امامت شما ندارد.فرمودند:چرا اعتقاد به امامت ما ندارد؟عرض کرد:این اعتقاد نداشتنش به شما نیز از شدّت تقوا و ورع و احتیاط اوست؛می گوید:می ترسم این اعتقاد به امامت،خلاف شرع باشد و خدا راضی نباشد.فرمودند:بگو این ورع و تقوای تو کنار نهر بلخ کجا بود❓❓❓ 🍀راوی می گوید:من نفهمیدم مراد امام از کنار نهر بلخ چیست و هیبت امام مانع از این شد که بپرسم مقصود از کنار نهر بلخ چیست؟وقتی پیش برادرم برگشتم و ماجرا را گفتم،دیدم به محض این که عبارت،کنار نهر بلخ،از زبانم به گوشش خورد،رنگ از رخش پرید و سخت دگرگون شد و مانند آدم شرمنده و خجالت زده سرش را پایین انداخت و بعد گفت:آیا راست می گویی؟آیا واقعاً حضرت صادق(ع)این جمله را گفتند؟گفتم:به خدا قسم،حال تو را پرسیدند و من گفتم آدمی خوب و نمازخوان است،اما به شما اعتقاد ندارد.فرمودند:چرا؟گفتم:چون خیلی محتاط است.فرمودند:پس چرا آن احتیاط را کنار نهر بلخ نداشت؟ولی من منظور آن حضرت را نفهمیدم؛حالا تو بگو که ماجرای کنار نهر بلخ چه بوده است؟ ☘گفت:واقع این که،بین من و خدا سرّی بود و اَحَدی از آن خبر نداشت؛حالا که حضرت صادق(ع)فرموده اند،من هم برای تو می گویم تا ایمان تو به آن حضرت محکم شود و من هم فهمیدم که او حجّت خدا و امام برحق است و راه تو حق بوده.🌺 ☘بعد گفت:من سفری برای تجارت به ماوراءالنّهر رفتم.وقتی که برمی گشتم،بین راه با مرد و زنی همسفر شدم؛رسیدیم کنار نهر بلخ و آن جا برای استراحت فرو آمدیم.آن مرد گفت:یا تو بمان پیش اثاث و من بروم برای تهیه ی غذا،یا تو برو و من بمانم.گفتم:تو برو،من خیلی خسته ام،می خواهم استراحت کنم.او رفت و من ماندم و آن زن.🔴شیطان به سراغم آمد و شهوت نفس برمن غالب شد و کاری زشت و خلاف عفاف ازمن صادرشد که احدیی جز خدا از این ماجرا باخبر نبود.🔴اینک که حضرت صادق(ع)از آن واقعه خبر داده است،فهمیدم که به اذن خدا او عالم الغیب است و از نهان عالم مطّلع است و اعتقاد به امامت که شما دارید،اعتقاد حق و تنها راه نجات است. 🔔البته امام(ع)منزّه از این است که عیب کسی را فاش کند و پرده ی کسی را بدرد؛اما آن حضرت تشخیص دادند که تنها راه نجات دادن این آدم از هلاک ابدی این است و راه دیگری ندارد.حال،اگر پرده ی او اندکی کنار رود و عیب او پیش برادرش فاش شود،مسلماً بهتر ازاین است که براثر اعتقاد نداشتن به امامت،درمیان جهنّم محکوم به عذاب ابدی گردد و به علاوه امام(ع)از گناه پنهانی او سخنی به میان نیاوردند و بلکه به طور سربسته فرمودند:این آدم محتاط،احتیاطش در کنار نهر بلخ کجا بود؟و اگر نمی خواست سرّش را فاش کند،می توانست این گفتار امام(ع)را طوری توجیه کند؛ولی می بینیم خودش تمام ماجرا را بیان کرده است. 🌺در نتیجه،مذهب حق را شناخته و به سعادت ابدی رسیده است؛وگرنه امام(ع)افشای سرّی نکرده اند.
(آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه سی و نهم 5⃣1⃣و أَبْوَابَ الْإِيمَانِ ✅اول شناخت ارزش ایمان،بعد درک ابواب الایمان حال،ما در این زیارت،اهل بیت نبوّت(ع)را به عنوان"ابواب الایمان"می ستاییم و آن ها را درهای ورود به خانه ی ایمان می شناسیم و بدیهی است که انسان اول باید به عظمت و شرافت و جلالت خانه ای پی ببرد و آنگاه دنبال در ورودی آن خانه بگردد.در آن صورت است که عظمت و شرافت آن در را هم می شناسد و بااشتیاق تمام به سوی او می رود.این جا هم اول باید ارزش ایمان را بشناسیم و سپس به ارزش ابواب الایمان پی ببریم و به سوی آن ها بشتابیم تا به وسیله ی آن ها به حیات ابدی که محصول ایمان است نایل شویم. ❓❓❓طرح یک پرسش❓❓❓ ☑️و یاللاسف که ما آن چنان که باید به ارزش ایمان پی نبرده ایم و طبعاً ابواب الایمان را نیز آن چنان که باید نمی شناسیم و در زیارتشان اکتفا به یک سلسله الفاظ و اعمال بی روح می کنیم و باکمال تأسّف باید گفت،دین و ایمان از زندگی ما خارج شده و در حاشیه قرار گرفته است؛یعنی زندگی ما حقّا تحت سیطره ی دین نیست و دین حاکم بر زندگی ما نیست.گویی،این حقیقت ازذهن ما بیرون رفته و جدّاً فراموشمان شده که ما برای این به دنیا آمده ایم که احکام خدا و دستورهای آسمانی دین را در شؤون زندگی خویش به جریان بیندازیم،نه برای این که خانه های عالی بسازیم و سفره های رنگین بگسترانیم و لباس های فاخر بپوشیم و برمرکب های رهوار سوار بشویم و ابداً به یاد خدا و آخرت نباشیم.بنابراین ماچگونه می توانیم از روی صدق و صفا دنبال ابواب الایمان و درهای احکام دین خدا بگردیم و بگوییم:"اَلسَّلامُ عَلَیْکُم یا اَبوابَ الْایمان" شماکه ایمان را از متن زندگی خود بیرون کرده اید،حالا دنبال درهایش می گردید و اَلسَّلامُ عَلَیْکُم یا اَبوابَ الْایمان می گویید؟آیا این کار عقلانی است؟ ✔️✔️✔️راهکار✔️✔️✔️ ✅از امام امیرالمؤمنین علی(ع)منقول است:"انسان خردمند چشمی در دل دارد که پایان کار را می بیند.نشیب و فراز زندگی را تشخیص می دهد.دعوت کننده ای(پیامبر)دعوت کرده و نگهبانی(امام)حفظ(اساس و شریعت)کرده است.پس دعوت دعوت کننده را بپذیرید و از نگهبان تبعیّت کنید. مردم از حق دور شده و در دریاهای فتنه ها فرو رفته اند؛از سنّت ها چشم پوشیده و بدعت ها را گرفته اند.مؤمنان صالح زبان در کام کشیده و(در انزوا خزیده اند)و گمراهان دروغگو به سخن درآمده اند(و خود را پیشوای مردم معرّفی کرده اند.) ماهستیم پیراهن چسبیده برتن پیغمبر(که از همه کس به او نزدیک تریم).ما هستیم خزانه داران و درهای ورود(به علوم و معارف او).به هر خانه ای از در آن باید وارد شد.پس کسی که از غیر در وارد خانه ای شود،دزد نامیده می شود.1 📚1-نهج البلاغه فیض،خطبه 153