eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام🦋
2.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
857 ویدیو
6 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋 ارسال مطالب👇 @Ahmadiatoui
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 حسین شعبان زاده ( ) ۱۵ #شهادت ۷ ۱۳۶۵ اسلام آباد غرب : . خواهر شهید : هر وقت به خانه ی ما می آمد می گفت برایم ماکارونی درست کن خیلی ماکارونی دوست داشت بعد از شهادت او من تا یکسال ماکارونی درست نکردم و بعد از یکسال که درست کردم به نیت او خیرات کردم . آخرین باری که می خواست به جبهه برود با مادرم خداحافظی کرد و به خانه ما آمد و از من هم خداحافظی کرد و گفت دعا کنید این بار شهید شوم گفتم حسین جان اگر مصلحت باشد شهید می شوی گفت به هر حال شما دعا کنید من دوست دارم شهید شوم وقتی از درب خانه رفت بیرون رویش را برگرداند و برایم دست تکان داد و خداحافظی کرد و گفت:« این آخرین خداحافظی من با شماست . » . 💠 @hafttapeh
💢 یوسف علی بابایی (( )) ۸ آذر ۱۳۶۳ _ دزلی _ ۱۹ سال : . ▪️خواهر شهید : روزی ما به مزرعه رفتیم به او گفتیم بیا، جواب داد که من در اتاقم کاری دارم، شما بروید. کارم تمام شد، می‌آیم. من کارهای خود را انجام دادم. دیدم ضبط صوت آورد و دارد سوره شمس را می خواند. گفتم چه کار می کنی. جواب داد: فرصتی ندارم. دارم برای روز مبادا ضبط می‌کنم. برادرم هفت الی هشت ماه بعد هم شهید شد و آن صوت شهید هنوز برای ما زنده است. . 💠 @hafttapeh
💢 مهدی فرجی کله بستی(بابلسر)_ ۱۱ آذر ۱۳۶۲_ _ ۱۹ سال : . ▪️ گلتاج فرجی- خواهر شهید : وقتی برادرم برای آخرین بار داشت اعزام می شد، به من گفت: این 36 تا عکس را بگیر، من شهید می شوم ولی سر ندارم تو به مادر چیزی نگو، خودت برای شناسایی من بیا و از زخمی که روی بازویم است مرا شناسایی کن و بعد به خانواده بگو که من شهید شدم. انگار به او الهام شده بود که این بار به شهادت می رسد.( شادی روحش صلوات) . 💠 @hafttapeh
💢 حجت اله حیدری ( آمل) هفده سال_ ۴ دی ۱۳۶۵ ام الرصاص: . ▪️پدر شهید : زمانی که مدرسه تعطیل شد حجت با برادرش علی رضا نزد من می آمدند توی باغ و کار می کردند و من هفته ای 10 تومان به آن ها می دادم زمانی که من به نماز جمعه می رفتم این دو برادر همیشه همراه من بودند و می گفتند این پول هایی را که شما به مادادی را می خواهیم برای رزمندگان جبهه بفرستیم من به آن ها 20 تومان دادم . این های نامه ای به حضرت علامه حسن زاده آملی نوشتند که ما هفته پیش پیش پدرم کار کردیم و این مزد را به مادادند و ناقابل است می خواهیم برای رزمندگان جبهه بفرستیم حضرت علامه در آن زمان امام جمعه بودند . ایشان بسیار شهید و برادرش را تشویق کردند  و آقا در نماز جمعه اعلام کردند که آقایان پول حجت ها و علیرضا ها  هست که این جبهه را نگه می دارد . . 💠 @hafttapeh
💢 صفر هدایتی ( از شهرستان ) هفده ، ۴ ۱۳۶۵ ام الرصاص ، سال ۱۳۷۵ : . ▪️( خانواده شهید) : یک روز شهید کف پایش رامی سوزاند و یا می دوخت اینکار راهمیشه تکرار می کرد...ماهر وقت به اومی گفتیم مگردیوانه ای این چه کارهایی است که می کنی ؟ صفر می گفت: «اینکارهارامی کنم که وقتی درجبهه اسیر شدم ومرا شکنجه کردند طاقت بیاورم وخدای ناکرده توهینی به رهبر و نظام اسلامی نکنم و متحمل شکنجه های آنها باشم» . 💠 @hafttapeh
💢 سردار مرتضی شریفی نیا ( ) ۲۶ سال دارای دو و از فرماندهان در لشکر ویژه ۲۵ ، دی ماه ۱۳۶۵ : . ▪️همیشه می گفت:« اگر در جبهه شهید شدم مثل حضرت زهرا مفقود باشم که قبر مفقودین همیشه در قلب مردم باشد. » ده سال پیکرش تو شلمچه موند و سال ۱۳۷۵ استخون های پاکش برگشت. . 💠 @hafttapeh
📩 قسمتی نامه جعفر بخشیان #سن هجده سال_ ۵ ۱۳۶۷_ : . ▪️منافق! خوب گوش کن؛ تو منافقی فقط همین. ببین چگونه دشنه زهرآلودت از دست زهرآگین و نجس صدام و حیله های صدگانه‌اش و ریگان مغز الکلی و سادات متعفن قصه گو بر پشت یاوران امام، سرداران امام زمان ، بندگان مخلص خدا فرود می آید. ببین چگونه یاوران امام انقلاب و بیچارگان و مسلمانان این سرزمین زجر کشیده و مظلوم را مظلومانه شهید می‌کنی و ظالمانه خنجر می زنی و منافقانه جای خود را پاک می‌کنی. . ▪️رجوی بیچاره و خائن و پرمدعا که شمشیرتان از پاریس کشسده شد و بر فرق ملت مظلوم ایران فرود آمد. تو چه بدبخت هستی که بر لبه این شمشیر سفر می کنی و راه می روی و در آخر با یک حرکت آهسته آنها به نیم می شوی. . 💠 @hafttapeh
💢 محمد عبدالله پور آهنگر کلایی ( قائم شهر) ۱۹ _ : ۲۶ ۱۳۶۳ . ▪️ // برادر شهید : یادم می آید که برادر شهیدم محمد چند جفت کبوتر در منزل نگهداری می کرد و خیلی به آن ها می رسید . بعد از این که ایشان برای آخرین بار به جبهه رفتند مادرم یک هفته قبل از خبر شهادت ایشان، آن ها را آزاد نمود و به هوا انداخت . در روز تشییع جنازه دور میدان طالقانی من دو تا از آن کبوتران را دیدم که در بالای جنازه شهید فرود آمدند و تا مزار او همراهی کردند و تا هنگام دفن تا ساعت ها در بالای قبر او به پرواز در آمدند و رفتند . این دو کبوتر تا مراسم هفتم شهید در بالای منزل ما بودند و سپس رفتند . . 💠 @hafttapeh