eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
105 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.5هزار ویدیو
253 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─┅🌸┅─ 👈 بیدار کردن خانواده برای نماز صبح 👤 دکتر رفیعی ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
﷽ 💢 شرح دعای روز هفدهم ♻️آیت اللہ مجتهدی تهرانی.ره ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 【💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ ٱهْـدِنـیٖ فـیٖـهِ لِـصـٰالِـحِ ٱلْـاَعْـمـٰالِ 】 ♥️خـدایا در ماہ رمضان مرا به اعمال صالح راهنمائی کن نه اینکه فقط بخورم و بخوابم،طوری باشم که  🟥 اهل سحر باشم ⬜ دعای افتتاح بخوانم 🟦 دعای سحر بخوانم 🟨این طور نباشد که دعاها را از رادیو و تلویزیون گوش کنیم بلکه باید خودمان دعاها را بخوانیم ↫◄ واعظی در قم به نام 🔰میرزا محمد تقی اشراقی بود ایشان از قول والدشان نقل می‌کرد: که سحر در نجف اشرف هفتاد تن از علما را دیدم که دعای ابوحمزہ ثمالی را از حفظ در قنوت نماز وتر می‌خواندند، آن هم با حالت گریه لذا سعی کنید دعاها را خودتان بخوانید و سعی کنیم اهل عمل باشیم در قدیم حرف با عمل توأم بود اما الآن فقط حرف است و شنیدن ♥️خـدایا در ماہ رمضان به اتیان اعمال صالح یاریم کن ◽️توفیق بدہ اهل قرائت قرآن باشم که یکی از اعمال صالح تلاوت قرآن است بهترین چیزها تلاوت قرآن است که زنگار دل را از بین می‌برد مخصوصاً در سحرها مقید باشید دو سه صفحه قرآن بخوانید ◽️استغفار هم زنگ دل را می‌برد ◽️دست بر سر یتیم بکشی هم زنگار دل را از بین می‌برد 【 وَٱقْـضِ لـیٖ فـیٖـهِ ٱلْـحَـوٰائِـجَ وَٱلْـآمـٰالِ 】 ♥️خـدایا احتیاجات مرا برآوردہ کن و هـر آرزوی شرعی که دارم برای من مستجاب کن ⤵️ شرط قبولـی دعا و برآوردہ شدن آرزوهای تو این است که امیدت فقط به خـدا باشد و اگر دلت به جای دیگر گرم باشد و امیدت به دیگری بود بدان که حاجتت برآوردہ نمی‌شود دعای تو زمانـی مستجاب می‌شود که از همه ناامید بشوی و آن وقت زمان استجابت دعای توست ⬅️ برای برآوردہ شدن حاجاتتان توسل به اهل بیت علیه‌السّلام داشته باشید مخصوصاً به حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها مادر امام زمان عج ↫◄ حدود سی الی چهل سال قبل یکی از اولیاء الهـی این مطلب را به من آموختند و به هـر کسی که گفته‌ام از توسل به حضرت نرجس خاتون سلام اللہ نتیجه گرفته‌اند شخصی بود که اهل فرزند نمی‌شد من به او گفتم که 🎁یک ختم قرآن هـدیه به روح نرجس خاتون داشته باشد که ایشان هم عمل کردند و خواندند و صاحب اولاد شد و ایشان مادر ولی وقت است اگـر شما به ایشان متوسل شوید و مادر با امام زمان عج در میان بگذارد که فلانی بمن متوسل شده و حاجت خواسته حضرت هم درخواست مادر بزرگوارشان را رد نمی‌کند و این توسل بسیار راهگشا و مجرب است و سرعت در اجابت از خصوصیات توسل به حضرت می‌باشد 【 یـٰا مَـنْ لٰا یَـحْـتـٰاجُ اِلـَۍ ٱݪـتّـَفْـسـیٖـرِ وَٱݪـسّـُؤٰالِ 】 ای خـدایـی که احتیاج نداری که من حاجتم را برای تو تفسیر و شرح کنم چـرا که خـداوند عالم است به گرفتاری من نه تنها خـداوند نیاز به شرح و تفسیر حاجاتمان ندارد بلکه ائمه علیه‌السّلام هم همینطور هستند چرا که عالم به حاجات و دعاهای ما می‌باشند ♥️خـدایا برای برآوردہ کردن حاجات ما حتی احتیاج به شنیدن درخواست ما نداری کسانی که از تو درخواستـی هم ندارند تو کار آنها را راہ می‌اندازی 【 یـٰا عـٰالِـمـََٱ بِـمـٰا فـیٖ صُـدُورِ ٱلْـعـٰالَـمـیٖـنَ 】 چـرا تو احتیاج به تفسیر و توضیح حاجات بندگانت نداری برای اینکه تو عالم هستی به هـر امـری که در دل بندگانت است تو با خـدای خود باش تا خـدا کارت را درست بکند 【 صَـلِ‏ّ عَـلـیٰ مُـحَـمَّـدِِ وَ آلِـهِ ٱݪـطّـٰاهِـریٖـنَ. 】 ♥️خـدایا درود بفرست بر محمد و خاندان طاهر و پاک او ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
شرح دعای هفدهم .mp3
1.18M
احکام و شرح دعاى روز هفدهم ماه مبارک رمضان/ آیت الله مجتهدی تهرانی ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 دعـای روز هفدهم مـاه مبـارک رمضـان ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
دعای ابو حمزه ثمالی.pdf
2.85M
💠✨متن ( پی دی اف) ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
دعای ابوحمزه ثمالی فرهمند .mp3
7.92M
دعای ابوحمزه ثمالی با صدای "محسن فرهمند ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
dou-sahar.pdf
646.9K
PDF 🔶 متنِ رنگی و خوانا (پی دی اف) ‌‎‎‌‎‌‎‌‎‌❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖ أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعای سحر.mp3
1.74M
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿 🌥دعای سحر با صدای شادروان موسوی قهار ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید🌹 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄https://eitaa.com/joinchat/3769958609C2e07fe50bb شفا خانه حضرت ابوالفضل علیه السلام🌷
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت ششم _ روستای حریبه 🖌... دقایق به سرعت میگذرد و هیچ خبری از رزمندگان گردان نمی شود و در عوض تمام پشت بام های پایین دست روستا پر از نیروهای پیاده و کماندو عراقی می شود. کاملاً در دید و تیررس نیروهای دشمن بودیم و محل استقرارمان هم هیچگونه حفاظ و امنیتی نداشت . باید سریعاً چاره ای اندیشیده و از آن وضعیت بلاتکلیفی خارج میشدیم. دو راه بیشتر نداشتیم. یا باید راه رفته را برگشته و به دنبال نیروهای گردان می گشتیم و یا هم باید به راه خود ادامه داده و در انتهای روستا به رزمندگان درگیر در کنار اتوبان می پیوستیم. همگی راه دوم را برگزیده و یواش و با احتیاط به سمت پایین روستا حرکت کردیم. شمار عراقیها در پشت بام ها بطور مدام در حال افزایش بود و تند و سریع هم مشغول احداث سنگر و استقرار تسلیحات مختلف در پشت بام ها بودند. بعد از مدتی راهپیمایی در زیر باران موشک و تیر و ترکش به چهار راهی در آخر روستا رسیده و هر کدام در گوشه ای پناه گرفته و مشغول بررسی اوضاع شدیم. از کوچه دست راستی ، اتوبان خوب و قشنگ دیده می شد و فاصله آنچنانی هم باهاش نداشتیم. کوچه دست چپی به یک نخلستان بسیار وسیع و سرسبز منتهی می شد که هیچ شناختی ازش نداشتیم. در سمت مقابل هم کوچه تنگ و باریکی بود که به چند ساختمان بلند و دوطبقه ختم می شد که عراقیها در پشت بام شأن یک قبضه مسلسل دوشکا و یک قبضه آرپی جی ۱۱ مستقر کرده و یکسره هم در حال شلیک و تیراندازی بودند. هنوز هم خبری از‌ بقیه گردان نبود و همگی کاملاً نگران و مضطرب بودیم. چند دقیقه ایی در شکاف درب ها پنهان شده و چشم انتظار بقیه یاران شدیم. اما هر چقدر انتظار کشیدیم خبری از هیچکس نشد و تازه متوجه شدیم که در داخل روستا کاملاً تک و تنها هستیم. به ناچار قصد اتوبان کرده و از کوچه دست راستی شروع به پیشروی کردیم. هنوز چند متری داخل کوچه نشده بودیم که چند رزمنده خونین و مالین از سمت مقابل نزدیک و فریاد زدند که برگردید! برگردید! خط شکسته و عراقیها دارند بچه ها را قتل و عام می کنند. از سر و وضع کثیف و خاک آلوده و از زخم هایی که برداشته بودند. کاملاً معلوم بود که از رزمندگان نترس و جنگجو هستند و اصلأ هم حرف مفت و الکی نمی زنند. خلاصه رزمندگان زخمی رفتند و ما هم دوباره به سر چهار راه برگشته و گیج و سردرگم ماندیم که چه باید بکنیم. هراسان و بلاتکلیف پناه گرفته بودیم که ناگهان از هر طرفی مورد حمله قرار گرفته و برادر پاسدار پیرمحمدی از ناحیه هر دو پا به شدت زخمی شدند. پیکر زخم خورده برادر پیرمحمدی را به جایی امن کشیده و شروع به تبادل آتش با نیروهای دشمن کردیم. برادر پاسدار پیرمحمدی دیگر قادر به راه رفتن نبود و بقدری هم خونریزی داشت که حتماً باید به عقب منتقل می شد. قرار شد که برادران حیدری و کاظمی ، پیکر زخم خورده برادر پیرمحمدی را به عقب منتقل و سریعاً هم با نیروهای کمکی بازگردند. بهترین و کوتاه ترین مسیر کوچه دست چپی و نخلستان ناشناس بود. با برادر الماسی شروع به تیراندازی و رگبار های متوالی کرده و برادران حیدری و کاظمی هم زیر دوش های برادر پیرمحمدی رفته و شتابان به سمت نخلستان راه افتادند. بقدری گلوله و موشک آر پی جی و نارنجک تفنگی به داخل کوچه و دیواره های آن برخورد می کرد که زنده ماندن شأن کاملاً لطف و عنایت خداوند متعال بود. خلاصه مسیر حرکت شأن را تا انتهای کوچه پوشش دادیم تا اینکه در نهایت وارد نخلستان شده و از نظرها گم شدند. حالا فقط من و برادر محرمعلی الماسی مانده بودیم در یک روستای ناشناس و مقابل صدها نیروی پیاده و کماندو عراقی که دیگر مثال مور و ملخ تموم کوچه ها و پشت بام خانه های روستا را پر کرده و با انواع سلاح ها به سمت مان تیراندازی می کردند. دلگرم به برگشت یاران با نیروهای کمکی بودیم و با همان امید هم شروع به نبرد با عراقیها کرده و بی محابا با پرتاب نارنجک و رگبارهای متوالی از جلو آمدن شأن جلوگیری کردیم تا اینکه کم کم خشاب ها خالی و نارنجک ها رو به پایان گذاشت. مدت زمان زیادی از رفتن برادران حیدری و کاظمی می گذشت و هیچ خبری هم از بازگشت شأن نبود. کماندوهای عراقی از کوچه سمت راستی کاملاً جلو کشیده و آنطرف چهار راه در شکاف درب خانه ها پناه گرفته و به سوی مان تیراندازی و نارنجک پرتاب میکردند. فقط چند متری با نیروهای دشمن فاصله داشتیم و واقعاً در چند قدمی اسارت یا شهادت بودیم. باید سریعاً فکری کرده و از آن اوضاع خطرناک خارج می شدیم. تصمیم به عقب نشینی گرفته و رگبار زنان به سمت نخلستان ناشناس شروع به حرکت کردیم ... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید🌹 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹