eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
100 دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
8.4هزار ویدیو
253 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: ۱۳۷_۱۳۸ 🔻قسمت: ۷۳ همرزم شهید: مرتضی حاج باقری این حسین، با حسینی که از قبل می شناختم، فرق می کرد. بیشتر دوست داشت تنها باشد. حوصله نداشت. گوشه گیر شده بود. خیلی شب ها حسین را می دیدم جای خلوتی پیدا کرده، دور از چشم بچه ها نماز شب می خواند. با سوز دل با خدا حرف می زد. زار زار با صدای بلند گریه می کرد. از دلش خبر داشتم. هنوز توی فکر شهید یوسف الهی بود. هر وقت می رفتم کنارش، از شهید نشدنش حرف می زد؛ از جدایی محمدرضا و مهدی که تنهایش گذاشته بودند؛ از این که مادرش برایش دعای شهادت نمی کند. خیلی بی تابی می کرد. بهش دلداری می دادم. می گفتم نگران نباش! یه روز، قسمت ماهم میشه. حسادت نکن. من و تو با این چند تا ترکش یه اجری داریم.... اشک می‌ریخت و می‌گفت: من لیاقت شهادت رو ندارم. یوسف الهی رفت؛ من موندم! محمدرضا رفت؛ من موندم! مهدی رفت؛ من موندم! آخه تا کی باید منتظر بمونم؟ تا کی باید این همه داغ رو تحمل کنم؟! تا کی باید با رفیق هام خداحافظی کنم؟ غم از دست دادن بچه ها، نه تنها برای حسین، بلکه بر شانه های تک تک مان سنگینی می کرد. کاملا از پا افتاده بودیم. حسین، با گریه می گفت مرتضی، برام دعا کن. با این که درد خودم کمتر از حسین نبود، برای این که حال و هوایش را عوض کنم، به شوخی می گفتم ناراحت نباش! سفارشت رو به خدا می کنم! کم کم بچه ها خود را برای عملیات بعدی آماده می‌کردند. شاید این تنها موضوعی بود که حسین را خوشحال می کرد. فعالیتش، بیشتر از قبل شده بود. عملیات کربلای ۵ شد. عملیات با رمز یا زهرا شروع شد. در این عملیات، من و حسین مجروح شدیم. ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رابطه عجیب شهید علی زنجانی را ببینید با خانم فاطمه الزهرا ☝️ . ┄❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
📌 شهیدی که داعشی ها جگرش را بیرون کشیدند 🔹️ از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم؟! ◇ گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی می‌زنے؟؟ ◇ گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم. ◇ می‌گفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم حضـرت عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود. با قمر بنی‌هاشم (ع) عهـد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. ◇ مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم، عاجزانه خواستم. در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. 🔹️ تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد. ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🔹 شورای ده برای تحويل يخچال و تلويزيون و... اسم می نوشتند و قرعه كشی می كردند اسم مادر حاج یونس در آمده بود. حاج یونس گفت: تا وقتی تمام مردم يخچال نداشه باشند مادر من يخچال نمی خواهد. ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 🔻استاد دانشمند 🔻آیا نمازمون به درد قیامت می‌خوره؟! ┅═✾🍃 ⃟ ⃟🌸 ⃟ ⃟🍃✾═┅ ‎‎  ‎‌‌‎‌‌‎اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ🍃🌸 ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
پیامی که برای پدر و مادرم دارم این است که اگر خداوند من را قبول کرد و فوز عظیم شهادت را نصیبم کرد هیچ نگرانی نداشته باشند و خیلی هم خوشحال و خونسرد باشند که چنین کسی در خانواده انها بوده و چنین لیاقتی را پيدا کرده که در راه اسلام و امام شهید شود. ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 بسم الرب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
✳️دستوراتی برای انفجار ✳️ 🔶دستورات زیر برای ازدیاد رزق و روزی را به دقت انجام دهید: 🔵به تعداد 100مرتبه ذکر یا رزاق هر روز اول صبح (ترجیحا بعد از نماز صبح) 🔴 مداومت در ذکر یا واسع بدون عدد ( به هر تعداد که می توانید) 🔵آیه 2و3سوره طلاق هر روز بعد از هر نماز سه مرتبه 🔴 در یک چله روزی 27 مرتبه سوره ذاریات آیه 58 (إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُوالْقُوَّةِ الْمَتِینُ) 🔵 روزی 2358 مرتبه "یا کافی یا غَنی یا فَتّاح یا رَزّاق" 🔴مداومت در صلوات و استغفار ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
19.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️به‌ وقتِ ۱۶ اردیبهشت... سالروز عملیات و عباس‌های‌ این عملیات زنده باد!🥀
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: 139-140 🔻 ادامه قسمت: 74 تا این که بعد از عملیات والفجر8 قرار بود در جادّه ی البحار و بعد از کارخانه ی نمک عملیاتی بکنیم. فاو، خط مقدّم ما بود. این منطقه، حدود20کیلومتر از فاو جلوتر بود. حسین با دو نفر از بچّه ها،قبل از عملیات، چند روزی برای شناسایی رفتند.روزی، بعد از شناسایی های مکرر،پیش حاج قاسم آمدند و گفتند《به احتمال خیلی زیاد، عملیات لو رفته.》آقای علی نجیب زاده،مسئول اطلاعات بود؛ من هم جانشین او.حاج قاسم از علی نجیب زاده خواست چند نفر از بچّه ها را دوباره برای شناسایی به محور بفرستد. آقای نجیب زاده تصمیم گرفت رسول جمشیدی و بچّه های محورش را برای شناسایی اعزام کند. یکی از بچّه های محور رسول به نام علی قاصدی، حالش خوب نبود. گفت《من امشب نمی تونم برم.》حسین گفت《علی آقا، بهتره به جای آقای قاصدی، یعقوب مهدی آبادی رو بفرستین.》آقای نجیب زاده قبول کرد.یعقوب وقتی شنید که قرار است با رسول برود شناسایی، خیلی خوشحال شد. زمان خداحافظی آمد کنار من و حسین. گفت《بچّه ها، من امشب به آرزوم می رسم!》با رسول جمشیدی رفتند. من و حسین، روی خاکریز منتظر بودیم تا بچّه ها برگردند و به یعقوب تبریک بگوییم و نظرش را درباره ی اوّلین تجربه اش بپرسیم. بازگشت شان خیلی طول کشید. کم کم داشتیم نگران می شدیم... ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
وقتی حاج حسین در میدان جنگ نماز را اقامه می کرد بچه ها می گفتند حاجی خطر داره ولی حاج حسین می گفت وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ... حاج حسین بادپا غرق در وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّه ... و تمام کارهایش را به خدا سپرده بود. وقتی از او می پرسیدیم حاجی دوست داری شهید شوی؟ می گفت وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ، می گفتیم دوست نداری شهید شوی؟ می گفت وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ. سید ابراهیم گفت: حاج حسین بادپا خود را کامل به خدا سپرده بود. ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹