eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
115 دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
11.2هزار ویدیو
279 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
    🌷امروز روز است ، روزی است که گروهی اندک به ندای مولایشان لبیک می گویند و گروهی کثیر به بهانه های مختلف نه تنها لبیک می گویند ، بلکه در مقابل امام و مولای خود موضع می گیرند و امام را فردی عادی می دانند و من زمانی که شنیدم رهبر و امامم فرمود : سوریه  باید حفظ شود  وظیفه خود دانستم ، به عنوان در این شرکت کرده و حرف امامم را زمین نگذارم . ان شاء الله که مورد رضایت و (عج) و رهبرم قرار بگیرد . و توصیه می کنم به افرادی که دستی در سفره دارند و داعیه ی خدمت به اسلام ، بدانند که فقط و فقط باید از امامشان ، (ع) و ( مد ظله) پیروی کنند و در پایان از تمامی عزیزان تقاضامندم که این بنده حقیر را مورد عفو قرار دهند.🌷 « خدایا به محمد و آل محمد و را از این کشور مگیر»  احمد رضایی : ۹۴/۱۰/۱۴شب قبل عملیات آزادسازی نبل والزهرا : برخورد خمپاره بر روی تانک وازناحیه سر شهید مدافع حرم احمد رضایی اوندری  : ۹۴/۱۱/۱۴ https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
🌷خیلی بر بیت المال حساس بود و قبل از اینکه ساکن شود ، گاهی در پایگاه درس می خواند و هنگامی که می خواست درس بخواند ، از پایگاه خارج می شد و در راهرو می رفت . در راهرو لامپ هایی داریم که شب نیز روشن است و انجا در سرما می نشست و درس می خواند و وقتی به ایشان می گفتیم که چرا اینجا درس می خوانی می گفت : من این درس را برای خودم می خوانم و درست نیست که از نوری که هزینه آن از طریق پرداخت می شود استفاده کنم.🌷 ❤️
این وصیت 30 روز پیش از نگاشته است.) 🌷امروز روز است، روزی است که گروهی اندک به ندای مولایشان لبیک می‌گویند و گروهی کثیر به بهانه‌های مختلف نه تنها لبیک نمی‌گویند بلکه در مقابل و موضع می‌گیرند و امام را مردی عادی می‌دانند و من زمانی که شنیدم رهبرم و امامم فرمود "سوریه باید حفظ شود" وظیفه خود دانستم بعنوان در این شرکت کرده و حرف امامم را زمین نگذارم. انشاالله که مورد رضایت حضرت تعالی و امام زمان(عج) و رهبرم قرار بگیرد و توصیه میکنم به افرادی که دستی در سفره دارند و داعیه‌ی خدمت به اسلام، بدانند که فقط و فقط باید از امامشان، (ع) و (مدظله) پیروی کنند و در پایان از تمامی عزیزانم تقاضامندم که این بنده حقیر را مورد عفو قرار دهند. " خدایا به محمد و آل محمد(ص)، برکت و نعمت ولایت را ازاین کشور مگیر"🌷 آمین یا رب العالمین
او از دوران کودکی، از مادیات در کمترین حد استفاده می کرد. همیشه لوازم ارزان قیمت خریداری می کرد و بقیه پولش را در راه خدا انفاق می کرد. محسن در استفاده از بسیار حساس بود، بطوریکه برای نامه هایش همیشه از کاغذهای باطله استفاده می کرد و با این وجود از خدا طلب مغفرت می نمود. در یکی از نامه هایش نوشته است: زیاد صحبت نمی کنم که قلم و کاغذ است و از خدا می خواهم مرا ببخشد، از اینکه از ورق و کاغذ در جهت منافع شخصی استفاده کردم . ❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
🔹یک بار در شوش، از ساعت نه صبح تا یک بعد از ظهر تلاش کرد تا با تلفن عمومی با خانواده اش تماس بگیرد. گفتم: حاج آقا، سپاه که پنج خط تلفن دارد، از آن‌جا زنگ می‌زنیم، پولش را به حساب سپاه واریز می‌کنیم. گفت: نخیر، می‌خوام از به هیچ شکلی استفاده نکنم. اگر خودم کوچک‌ترین استفاده شخصی بکنم، دیگر به آن آقای نوعی نمی‌توانم بگویم از بیت المال استفاده نکن. حتی هر ماه مبلغی از حقوق خود را به حساب سپاه واریز می‌کرد، مبادا از تلفن استفاده کرده باشد و هزینه آن را بیت المال بپردازد 🌹خاطره ای بیاد روحانی شهید عبدالله میثمی 📚کتاب "عبدالله" نویسنده: سردار سید علی بنی لوحی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
💠 بیت المال 🌷خادم بودیم، هر دویمان دوکوهه بودیم. زائران را که می آوردند برای بازدید، تهیه دیده شده بود تا فاصله یادمان گردانتخریب را که 2 کیلومتر با ساختمانهای دوکوهه فاصله داشت ببرد و برگرداند. 🌷من قرار بود همراه زائران بروم و برگردم، وقتی رسیدم به جلوی ساختمان مقداد، متوجه شدم را در حسینیه یادمان تخریب جا گذاشته ام. بعدازظهر بود، هوا نسبتا گرم بود. راه افتادم به سمت یادمان ... 🌷کسانی که این راه را رفته اند به خوبی میدادند که هیچ ساختمان و چادری وجود ندارد. است و بیابان.... اواسط راه بودم که دیدم جلوی پایم ایستاد. بود. گفت خانم این وقت روز تنها کجا داری میری وسط این بیابون؟ جریان را برایش تعریف کردم. 🌷گفت الان باید برود یادمان تخریب و کار فوری دارد و کار من هم محسوب میشه و شما رو نمیتونم با ماشین ببرم. سوار ماشین شد و گاز داد به سمت یادمان.... من 2 کیلومتر که راه رفتم رسیدم به یادمان...تازه کارش تمام شده بود آمد و لبخند زد و گفت مسیر را برمیگردیم. 🌷تویوتا را داد به سرباز و گفت ماشین را ببر جلوی ساختمان مرکزی.برای اینکه از استفاده شخصی نکنیم. 2 کیلومتر راه رفته را باهم برگشتیم. 🌷پاهایم نداشت.ولی آقا حمیدبرای اینکه ذهنم را مشغول کند از کوچک زرد رنگ کنار جاده میچید و به من میداد تا بقول خودش مسافت را متوجه نشوم و پا به پایش بیایم...... جانش میرفت حرف اول را میزد❤️ ‎‎❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
بیت المال خادم بودیم، هر دویمان دوکوهه بودیم. زائران را که می آوردند برای بازدید، تهیه دیده شده بود تا فاصله یادمان گردانتخریب را که 2 کیلومتر با ساختمانهای دوکوهه فاصله داشت ببرد و برگرداند. من قرار بود همراه زائران بروم و برگردم، وقتی رسیدم به جلوی ساختمان مقداد، متوجه شدم را در حسینیه یادمان تخریب جا گذاشته ام. بعدازظهر بود، هوا نسبتا گرم بود. راه افتادم به سمت یادمان ... کسانی که این راه را رفته اند به خوبی میدادند که هیچ ساختمان و چادری وجود ندارد. است و بیابان.... اواسط راه بودم که دیدم جلوی پایم ایستاد. بود. گفت خانم این وقت روز تنها کجا داری میری وسط این بیابون؟ جریان را برایش تعریف کردم. گفت الان باید برود یادمان تخریب و کار فوری دارد و کار من هم محسوب میشه و شما رو نمیتونم با ماشین ببرم. سوار ماشین شد و گاز داد به سمت یادمان.... من 2 کیلومتر که راه رفتم رسیدم به یادمان...تازه کارش تمام شده بود آمد و لبخند زد و گفت مسیر را برمیگردیم. تویوتا را داد به سرباز و گفت ماشین را ببر جلوی ساختمان مرکزی.برای اینکه از استفاده شخصی نکنیم. 2 کیلومتر راه رفته را باهم برگشتیم. پاهایم نداشت.ولی آقا حمیدبرای اینکه ذهنم را مشغول کند از کوچک زرد رنگ کنار جاده میچید و به من میداد تا بقول خودش مسافت را متوجه نشوم و پا به پایش بیایم...... جانش میرفت حرف اول را میزد    
در این دنیا هرچی مال خوردند، مال خوردند، خوردند...شک نکنید در آن دنیا به خواهند رسید... جهنم منتطر اجرای عدالت هستند. ‌┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈