من قلبم خیلی درد میکنه دستام خیلی میلرزه مردم خیلی دارن زخم میزنن همه‌ بدنم جای زخمه. میدونی چیه؟ من همه اینارو میتونم تحمل کنم اما تا وقتی که تو باهام بد نشدی ، تو پیشمی ، تو منو میخوای ، تو بهم میگی دوست دارم ؛ این تویی که منو زنده نگه داشتی.

چاره‌ای نیست عزیز من! سهم ما از میلیارد‌ها سالْ حیات و حرکت ذرّه‌ی بسیار ناچیزی‌ست. - نادر ابراهیمی

مغز و قلب باهم در تضاد بودند. قلب، بودن را می‌خواست و مغز جدایی بُرد با فرمانده بود، جدایی شکل گرفت. اما اندکی بعد ورق برگشت زخم عمیق بود؛ قلب توانست آرام‌بگیرد اما مغز تا ابد با خاطرات درگیر ماند. -مهدی

تو مسئولی برای کسی که به خودت وابسته کردی. مسئولی برای غمی که داره، برای خوشحالیش برای اشکاش، برای ذوق هاش، برای تنهاییش برای بودنش باتو  و برای بودنتون کنارِ هم. مطمعن باش که کارمایی وجود داره و هیچ چیز بی حساب نمیمونه. اگر روزی فراموش کردی که مسئولی طبیعت به یادت میاره. -مهدی

بیا بهم قول بده که وقتی ناراحتی خودتو، قایم و گم و گور نکنی، خیلی بی انصافیه که ما باهم خندیدیم اما تو تنهایی گریه کنی.

یه روزِ خوب میاد؟

تو ناامیدی دارم دستو پا میزنم و کسیم نیست دستمو بگیره

چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی. - هوشنگ ابتهاج

آنچه را که یک عمر برای خودم میخواستم فدای بودنِ یک لحظه باتو کردم و آنچه نصیبم شد؛ تنهایی بود. -مهدی

من؟ نمیدونم راستش. راجب خودم چیز زیادی نمیدونم جز اینکه واقعا خستم و فکرم خیلی درگیره تموم روز تلاشم رو میکنم تا ذهنم فکرای مزخرف نکنه ولی وقتی که شب میشه وقتی که رو تختم دراز میکشم اون سیاهی میاد سراغم میوفته به جونم و تا خود صبح من هزار بار میمیرم و وقتی که هوا روشن شد دوباره لبخند میزنم تا کسی چیزی نفهمه.

"بابام گفت یا من یا رپ گفتم یارپ مددی"

اونا تورو میشناسن؛ ولی من بلدمت. اونا لبخند به لبات میارن؛ ولی من میخندونمت. اونا اذیتت میکنن؛ ولی من مرهم میشم رو زخمات. اونا بهت بدی میکنن؛ ولی من بغلت میکنم. اونا اسمتو میدونن؛ ولی من بوی تنتو میشناسم

به نظرم قشنگترین شکلی که میشه به کسی دوست داشتنمون رو نشون بدیم اینه که بهش ثابت کنیم اون آدم کافیه. ‏برای خوشحالی، برای عشق، برای آرامش، برای تکیه کردن، برای پا به پای هم تلاش کردن. برای همه ی اینا کافیه.

گذشته‌ای که حالمان را گرفته است آینده‌ای که حالی برای رسیدنش نداریم و حالی که حالمان را به هم می‌زند. چه زندگی خوبی! - صادق هدایت.

‏شده ی موقعی که داری فکر میکنی به گذشتت، دقت کنی که تو آدمِ تنهای رابطه بودی، تنها تو سماجت برای بودن و نگه داشتنش داشتی؟ توجه کردی وقتی دست از تلاش کردن برمی‌داری یه رابطه یا رفاقت به تهش می‌رسه، می‌دونی چرا؟ چون هيچ‌وقت دوطرفه نبوده، فقط خودت بودی و خودت؛ تنها .

کمتر کسی پیدا میشه که این روزا سریع دل ببنده، بتونه به کسی تکیه کنه بتونه راحت اعتماد کنه. ی مشت آدم کم اعتماد دور هم جمع شدیم؛ عامل این بی اعتمادی هم انتخاب های اشتباهمونه. اعتماد مثل يه پاكُنـه؛ بعد از هر اشتباه كوچيكتر ميشه.

کاش یاد میگرفتید بعد اتمام یه رابطه حالا چه رابطه دوستی چه رابطی پارتنری چه رابطه فامیلی هر چی!! یاد بگیرید حتی اگه تو‌بدترین حالت ممکن تموم شده احترام بعد رابطه رو حفظ کنید. شما یه زمانی تو زندگی همدیگه بودید، یسری خنده ها، یسری خاطرات قشنگ! چرا بعد اتمامش هیچ احترامی نمیذارید باقی بمونه؟ هیچ ارزشی… اوکی کلا قطع ارتباط کنید ولی اینکه ، پشت سر هم حرف بزنید، خیلی زشته، توهین به شخصیت خودتونه!

زمان،بی رحم ترین و صبورترین معلم ماست. طوری بهت یاد میده گذر و گذشت کردن از آدمارو، که چطوری باید از کنار خودشون،حرفاشون و حتی احساسات و خاطرات خودت بگذری، جوری که کمتر و کمتر ذهن و روانت رو مشغول چیزی یا کسی کنی.

تو هر رابطه ای باید دو طرف وابسته به شرایط علاوه بر پارتنر، نقش های مختلفی برای هم ایفا کنند ب وقتش مثل ی پدر تکیه گاه، مثل مادر دلسوز، مثل خواهر و برادر پشتیبان، مثل رفیق پایه ی هر مسخره بازی و شوخی و مثل یک پارتنر عاشق معشوق خود باشن. در این صورت هیچوقت از حضور همدیگه خسته نمیشن.

از داستان سرایی خسته شدم و نمیدونم چند وقته همچی انقد بی رنگ شده، تنها چیزی که به یادم مونده اینه که من خوشحالیمو بخاطر اهمیت دادن به ادما بیشتر از خودم، توی جوون ترین دوره زندگیم کشتم.

یه روز این گریه های آخر شب ، جونمو می‌گیره

ماریان جهان یه تیکه از زخم غروبه هیچی زشت نیست ماریان تو دنیایی که "عشق" نیست.

اگه گربه داشتم حالم بهتر بود. ‏اگه گربه داشتم حالم بهتر بود. ‏اگه گربه داشتم حالم بهتر بود. ‏اگه گربه داشتم حالم بهتر بود.

اینم بگم من وقتی حالم بده توقع ندارم کسی کنارم باشه چون تو اون زمان خودم حتی کنار خودم نیستم چه برسه به بقیه.

اگه تا اخر عمرمون دلتنگ بمونیم چی؟

نگاه می‌کنی: کسی که تا دیروز بیش از دیگران قابل اعتماد بود به نفع رقیب تو شهادت می‌دهد و این نکته حالا هم از مرگ و هم از ترس مرگ دردناک‌تر است - جمال ثریا

کاش بفهمید قرار نیست تا ابد و یک روز فرصت جبران اشتباهات داشته باشید، آدما فکر میکنن همیشه وقت هست برای برگشتن، جبران کردن، توضیح دادن. اما هرچیزی زمان خاص خودشو داره، از بودنتون کنار هم لذت ببرید از فرصتا ب درستی استفاده کنید چون اگه از زمانش بگذره؛ دیگه‌ بود و نبود فرقی نداره کاش بفهمید.

تو مثل بچه‌هایی، محبوبِ من! که دوستشان داریم،هرقدر بد باشند قهر کن! حتی وقتی که می خروشی هم خواستنی هستی خشمگین شو اگر موج نبود، دریا هم نبود مثل رگبار، توفانی شو قلب من همیشه تورا می بخشد - نزار قبانی|قهر کن