eitaa logo
هیولای زیر تخت من
2.3هزار دنبال‌کننده
706 عکس
69 ویدیو
1 فایل
[سلسله هیولایان سابق] درون حفره تاریک وجود من کنفرانس خبری با حضور وجه های خوفناکِ من با موضوع تظاهرِ بی‌نقصِ من، برپاست! Ad: @ho3einsha Unknown: https://harfeto.timefriend.net/17183597330541
مشاهده در ایتا
دانلود
من از خودم مطمعنم که نمیتونم بدون تو زندگی کنم. مطمعنم این مسیری که باتو شروع کردم نمیتونم بدون تو تمومش کنم. مطمعنم اگه ی روز نباشی تنها ترین میشم نمیتونم دنبال‌ کسی برم تا جای‌ تورو بگیره. مطمعنم این شبایی که کنارمی رو نمیتونم بدون تو به صبح برسونم. من از خودم مطمعنم که نمیتونم... تو چی؟ مطمعنی بی من نمیتونی ؟
بدترین کور، کوری بود که نمی‌خواست ببیند! -ژوزه ساراماگو
‏می‌دانم چرا هیچ‌گاه یاد من نیستی. من زخمی بر روحت به یادگار نگذاشتم که با هر تلنگری یادم بیفتی. انسان به زخم‌ها بیشتر می‌اندیشد تا مرهم‌ها. -ایوان کلیما
4_6048377519814481532.mp3
10.29M
اینکه ازت خبر ندارم دیوونم میکنه ولی دیشب خیلی اتفاقی به جای فکر کردن به تو به خودم فکر کردم فکر کردم که شاید حق داشتی ازم زده شی شاید همون آدم مغرور و سرد اول رابطه دلتو برده بود و وقتی دست دلم پیشت رو شد ازم زده شدی چرا آدما اینجورین؟ نمیدونم.. ولی دیشب فکر میکردم خیلی دلم واسه من قبل تو تنگ شده دروغ چرا من ، من قبلی رو میپرستیدم انقدر قوی بود که کوه تکونش نمیداد تو ولی قاعده بازیشو بهم زدی.. هیچوقت بین منطق و قلبم دعوام نمیشد قبل تو من زندونی بودم تو زندان منطقم تو که اومدی نمیدونم چیشد همیشه منطقم باخت میداد من باخت دادم بهت..هم خودمو باختم هم تورو.. همه چیرو خراب کردی رفتی..به چی فروختی منو؟چجوری بهت فکر نکنم؟ فکر رفتنت دیوونم میکنه..
برای همه ‌می‌نویسم که فقط یک نفر بخواند..
‏هیچوقت از یک رابطه ی دو نفره هر دو نفر هم زمان خارج نمی شوند همیشه یک نفر می‌رود و نفرِ دیگر مدت ها می ماند برای مرتب کردنِ خاطرات.
دلم میخواد یکی از ته دلش حواسش بهم باشه. از ته دلش یادآوری کنه خیلی دوسم داره. از ته دلش بخواد همیشه باهاش بمونم. از ته دلش درک کنه حرفا و دردام رو. از ته دلش برای حسمون بجنگه.
بعضی وقتا تو طول روز اینقدر مشغله و دردسر داریم که حواسمون به حال خودمون هم نیست شب که میشه تو تاریکی و سکوت و تنهایی خودمونو پیدا میکنیم و میفهمیم چقدر حالمون خرابه چقدر تنهاییم و چقدر به هم ریخته چقدر روزا برامون یکنواخت شدن چقدر همه دردا تو دلمون جمع شدن و چقدر نیازه که بریزیمشون بیرون
واژگان عشق بسیارند، و لطیفترین آنها «نگاه» است... -محمود درویش
آسوده‌تر بخواب ، عزیز دلی هنوز. _حسنا محمدزاده
من برایِ تو مینویسم با فکرِ تو خوابم میگیره به یادِ تو آهنگ گوش میدم برایِ دیدنِ تو خیابونارو قدم میزنم و تو نه منو میبینی‌ نه منو میشنوی‌ نه حتی بهم فکر میکنی‌ اینا برای کم آوردنِ من دلیلِ خوبی نیستن؟