هیولای زیر تخت من
~تهران امروز ✨
همه تو مترو حقانی حواسشون به این بود که دارن میرن باغ کتاب
تا یهو وایسادم
همه دورم جمع شدن ببینن چی شده
یک کلام گفتم
مهسا.......
و همونجا سیگار ها روشن شد و کف زمین جلوی مترو نشستیم
شبایی که هیچکس کنارت نبود، اون آدم کنارت مونده، گریه هاتو تحمل کرده درداتو تک به تک به جون خریده، هرجا کم آوردی با قدرت دستتو گرفته و بلندت کرده و ازت خواهش کرده قوی باشی و ادامه بدی،
شرایط خوب، شرایط بد، خنده، گریه خوشحالی، غم، استرس و غصه هیچی باعث نشده که تنهات بذاره! پس قدرشو بدون و زیاد اذیتش نکن
من اسمی نبردم که منظورم،کیه ولی تو فقط یه اسم اومد تو ذهنت:«خودت»!
اگه دوسش داری بهش بگو،بگو که واست از هرچیز دیگه ای تو این دنیا قشنگتره و اینکه وقتی میخنده دنیای خاکستریت رنگیرنگی میشه،بگو بهش وقتی که صدات میزنه قند تو دلت آب میشه و عاشقِ اسمت میشی،اینکه کارت شده شبانه روز بهش فکر کردن،کاش بهش بگی چقد میخوایش،نکنه به خودت بیای و دیر شده باشه؟
وقتی کسی میگه «نباشی میمیرم»
منظورش این نیست که واقعا میمیره،
یعنی دیگه اون آدم سابق نمیشه مثل
قبل نمیخنده شبا به سختی خوابش میبره و صبحا با امید بیدار نمیشه.