eitaa logo
حاج عمار
682 دنبال‌کننده
844 عکس
138 ویدیو
30 فایل
کانال شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا (ع) تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴ محل شهادت : حلب سوریه مزار : بهشت زهرا(س) قطعه۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
از همه دل بریده امـ جزتو چه آرزو کنمـ به چه مشغول کنمـ دیده و دل را که مدامـ.... دل تو را می طلبد و دیده تو را می جوید.... #شهید_محمد_حسین_محمدخانی #میم_ح_میم_خ #عمار_حلب #نظری_به_حال_مــا_کن @shahidmohammadkhani
گفتم: بذار هر وقت به سن حبیب رسیدی، الان برای شهادت زوده، بمون و خدمت کن. جواب داد: اما لذتی که علی اکبر برد هیچوقت حبیب بن مظاهر نبرد.... . ولادت حضرت علیِّ اکبر (ع) و روز جوان مبارک باد . @shahidmohammadkhani
کتاب های و را از غرفه واقع در راهروی 11/1 شبستان اصلی نمایشگاه کتاب تهران تهیه فرمایید . @shahidmohammadkhani
#شهید_محمدحسین_محمدخانی #حاج_عمار #عمار_حلب #قصه_دلبری @shahidmohammadkhani
11.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹 . . نه تیراست مبارک سحری آمده است ز سما سوی زمین گل پسری آمده است هم محمد زرسول و زحسین نام گرفت درهمین چند صباح، از دم شه جام گرفت شد فدایی ره تشنه لب کرب و بلا غرق خون گشت مدافع به عزیز زهرا داعشی وخصم یهودی به درک واصل کرد عقل خود را به ره دخت علی علیه السلام کامل کرد ای که شد لقبت جان به فدات دست من گیر، دهم جان، به بر نهر فرات نزد ارباب سفارش نکنی باخته ایم قصه ی دلبری‌ات خوانده و دل باخته ایم مرد گفتار و عمل، هادی دین،غرق شعور تنگ شد سینه من از ره دین گشتم دور خیمه صدق بپاکن ثو دمی روضه بخوان روضه پراشک هوس کرده دلم همچو تنور از حرم تا که قدم زد به سوی دشت عراق همه ی دخترکان روی لبان، وای رباب . . و انگار این بشر به دنیا آمد تا دست خیلی ها را بگیرد بنشاند پای سفره امام حسین (ع) ؛ از هم دانشگاهی لات و عرق خورش گرفته تا مجاهد مسیحی سوری و خیلی از افراد دیگری که بعد از شهادتش او را شناختند... . . . و تولد سرآغاز زندگی معنوي من است منی که بار دیگر با طُ شدم...! پس ... مبارک... ❤️ . . . اینجا تا چشم کار می‌کند جای خالیست...! . گاهی نگاهی... @shahidmohammadkhani
#عمار_حلب روایت زندگی #شهید_محمدحسین_محمدخانی ✏️ به قلم محمد علی جعفری 📚 انتشارات روایت فتح @shahidmohammadkhani
﷽ سالگرد شهادت شهید مـــحمد حســـین محـمدخـانی سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دیانی (جانباز مدافع حرم) از قم مــــداح: برادر حمید ابراهیمیان پنجشنبه ۹ آبان ماه ساعـت ۱۹ مقبره شهدای گمنام ترک آباد اردکان #شهید_محمدحسین_محمدخانی #حاج‌_عمار #عمار_حلب
هدایت شده از گرافیست الشهدا🎨
🍃در دریای وابستگی‌های اگر شناگر خوبی نباشی غرق می‌شوی. اما گاهی اوقات هم، خدا فرشته نجاتی را می‌فرستد، مثل که این روزها دست‌های خسته از گناه را گرفته و به سوی خدا برده است. . 🍃کمتر کسی است که اسم را بشنود و یاد محمد حسین نباشد. . 🍃زندگی‌اش درسی است برای آنان که راه عشق را می‌جویند، حتی برای آنان که راه را اشتباه رفته‌اند و منتظر راهنمایی هستند. . ▪️سر که زد چوبه محمل دل ما خورد ترک ▪️ریخت بر قلب و دل جمله عشاق نمک . ▪️آنقدر داغ عظیم است که بر دل شده حک ▪️سر زینب به سلامت سر نوکر به درک . 🍃تمام زندگی‌اش همین دو بیت بود. شد و ، آن‌هم با اصابت ترکش بر سرش😞 اما دل ها را وقتی سوزاند که وصیت نامه‌اش حکایت از پیراهن مشکی هیئت و زیارت و سینه زنی بر پیکرش داشت. حتی شهادت را هم با روضه ارباب می‌خواست. . 🍃او فهمید... را... را... را... . 🍃و این روزها حواسش هست، به دلی که ارباب است، به دلی که غافل شده است، حتی آن‌ها که زخم ، روحشان را آزرده کرده است.😔 . 🍃ای شهید... مدت هاست گم شده‌ایم. پاهایمان خسته از رفتن های اشتباه و پراز التهاب گناه، پیچک شده در گلو، چشم هایمان پر از اشک ندامت، نَفسِمان پر از وصله‌های و از شکستن های دوباره. . 🍃با مسیحایی‌ات روضه شش ماهه بخوان بر دل های مرده ما، به یاد همان روز که کودک شش ماهه‌ات را به خاک سپردی و برای دل ارباب گریه کردی. . 🍃برایمان بغض کن، کن، دعا کن، تا نشویم؛ شرمنده نشویم در مقابل حضرت (س)، در مقابل (ع)، در مقابل (س)، در مقابل مدافعانش، در مقابل شهدا، در مقابل تو... . . . ✍نویسنده: .
حاج عمار
۲۴ام محرم الحرام سال ۱۴۳۷ لحظه‌های بین الطلوعین بود که دستور اومد بزنید. به عمار گفتم: عمار آفتاب
برشی از کتاب (زندگینامه‌ی سردار شهید محمدحسین محمدخانی) به مناسبت سالروز قمری شهادت حاج عمار: صبح بین ساعت شش و هفت بود که آن مکالمات پشت بیسیم را می‌شنیدیم. فرماندهی ایشان را صدا کرد و گفت که اتفاقی در محور کناری ما افتاده، الان مسلحین از نقطه‌ای می‌خواهند به این محور نفوذ کنند،اگر آنجا سقوط کند محور ماهم آسیب می‌بیند. . او با اینکه شناختی از آن زمین و منطقه و آن محور کنار دستی نداشت، قبول کرد. شب قبلش می‌گفت: متنفرم از اینکه توی زمینی که نمی‌شناسم، عملیات کنم. . این بار را به دوش کشید، بخاطر اینکه زحمت چندروز گذشته‌ی بچه ها هدر نرود و خط شکسته نشود. آنجا نقطه‌ی مسئولیت او نبود. چهار پنچ نفری راه افتادند. شبانه رفتند برای شناسایی؛ صبح عملیات درگیر شدید شدند. به روشنایی خورده بودیم. یک مقدار کار گره خورد. شش هفت صبح بود که حاج عمار شد. نیروهای غیر ایرانی پشت بی‌سیم میگفتند:حاج عمار اُستُشهِدَ... . سریع از اتاق عملیات گفتیم:حاج عمار شهید نشده،حالش خوبه، فقط کمی جراحت داره. . گفتیم مجروح شده که شیرازه‌ی کار از هم نپاشد. این نیروها دو سه سال بود که با حاج عمار کار می‌کردند، نمی‌خواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود. پشت بیسیم گفتیم: فلانی، نگو حاج عمار شهید شده، نگذار همه نیروها متوجه بشن و روحیه‌شون رو از دست بدن. از این طرف در اتاق عملیات غوغایی بود. یکی از دوستان از پشت میزش افتاد کف اتاق، از حال رفت. پاهایش را دراز کردیم. به هوشش آوردیم و آب و قند دادیم بهش. به فکر این بودیم که چه کسی را جایگزین حاج عمار کنیم. کسی که جنگنده، خستگی ناپذیر، شجاع و مدیر باشد و با نیرو ها بجوشد. واقعا کسی را نداشتیم. . بعد از شهادت حاج عمار گفت: کمرم شکست! . دوستانی که جنازه‌ی حاج عمار رو دیده بودند، میگفتند:مثل کسی بوده که روز ها و شب‌های متمادی عملیات کرده و حالا از فرط خستگی خیلی راحت خوابش برده... . . @shahidmohammadkhani
2.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار به مناسبت شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی تصاویر مربوط به دقایقی بعد از شهادت می باشد ... @haj_amar_abdi