eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.8هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 از شهدا آموختم:✌ نمازشب را پهلوانی را...💪 اخلاص را...😌 گمنامی را...🌺 امر به معروف را...😊 فداکاری را...😍 توسل را...🙏 سادگی را..🌷 جوانمردی و خوشرویی را...☺ خسته نشدن و تواضع را...😇 دوری از گناه را...👌 نماز اول وقت را...👏 از شهدا عشق و ایمان را آموختم... بااین همه نمیدانم چرا، موقع عمل که میرسد، وامانده ام !!! بجای شرمندگی و تنبلی باید بلند شوم و کاری کنم...🌷🌷 در اردوگاه سربازان مهدی (عج) بی حوصلگی و نا امیدی راه ندارد... خدایا همانند شهدا مارا بخواه...🌺🌺 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ' ص ' بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت پیشـــانی شهـــدا را ببـــوســد !☺️😊 وقـتــی خــودش شهیــد شــد بچـــه هــا تصمیــم گرفتنـــد بـــه تلافــیِ آن همــه محبـت❤️🌷 پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه کننـــد . ☺️🍃 پارچـــه را کـــه کنـــار زدنـــد ، جنـــازه ی بـــی ســـر او😔😭😭 دل همـــه شان را آتـــش زد . .😭 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
دفترچه کوچکی داشت📝 که در آن چیزهای مختلفی نوشته بود🍃 یک قسمت این دفتر، مخصوص نام دوستان شهید او بود💔 اسم شخص را نوشته بود و در مقابلش هم، منطقه عملیاتی که در آن شهید💔 شده بود یکی، دو ماه قبل از شهادتش، در اسلام‌آباد این دفترچه را دیدم🙂 نام سیزده نفر در آن ثبت شده بود و جای نفر چهاردهم، یک خط تیره کشیده شده بود🙁 پرسیدم «این چهاردهمی ‌کیه؟😕 چرا ننوشته‌ای؟» گفت «این را دیگر تو باید دعا کنی »☺️😞 راوے:همسرشهید ❤️ •|♡|• @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
حسین بهشتی؛ جانشین واحد مخابرات لشکر۲۷ ؛ که طی عملیات، بیسیمچی📞 همراه فرماندهی لشکر هم بوده است، در بیان روحیات در نبرد خیبر ، به خصوص در جزیرۀ جنوبی مجنون می گوید🍃 « یکی از وقایع منحصر به فردی که واقعاً تا آن موقع از جنگ اتفاق نیافتاده بود، جنگیدن داخل جزایر مجنون بود طی عملیات خیبر ، رزمنده هایی که وارد جزیره مجنون می شدند🍃، چون هیچ عقبه و پشتیبانی نداشتند، تنها اتکایشان به خداوند☝️ متعال بود این حالت جداافتادگی از پشتیبانی ها، حمایت ها، رفاقت ها و محرومیت از هر گونه امکانات مادی، بچه های داخل جزیره را به خدا نزدیک تر می کرد👌 احساس می کردیم وارد دنیای دیگری شده ایم که با دنیای بیرون از جزیره، زمین تا آسمان تفاوت دارد البته این حالت در بیشتر نمایان بود🙂 خُب؛ من به عنوان بی‌ سیم ‌چی فرماندهی لشکر، همه جا در کنار بودم با کمال شگفتی، می دیدم که از آن همه تنهایی و غُربت، واقعاً لذت می بَرَد😕 در ذهن امثال من، این توهمات خطور می کرد که هر آن نیروهای دشمن وارد جزیره می شوند و همه ما را یا می کشند و یا به اسارت می برند🙁؛ اما ، اصلاً چنین فکری در ذهنش نبود این را ما از حرکات و تصمیم های او می فهمیدیم🙂 تصمیم هایی که واقعاً بوی خون می دادند و از همان تفکر عاشورایی این مرد سرچشمه می گرفتند با توجه به آن که نیرویی دور و برش نمانده بود، اما به همان چند نفر از مسئولین لشکر که در اطرافش مانده بودند، خیلی وابستگی پیدا کرده بود☺️ به عباس کریمی ، رضا دستواره ، اکبر زجاجی ، سعید سلیمانی و از همۀ این ها بیشتر به سعید مهتدی یادم هست یک روز، چند ساعتی بود که صدای مهتدی از پشت بیسیم📞 ما شنیده نمی شد😞 که دستپاچه شده بود، به من گفت «سریع سعید را به گوش کن، ببین او کجاست؟ چرا با من حرف نمی زند😒؟ وقتی سعید پشت بی سیم آمد، با لحنی پر از دلواپسی به او گفت «کجایی برادر سعید😒 ؟ چرا اذیتمان می کنی؟🙁» 📄 🌸 منبع کپشن کتاب خواندنی و باشکوه شراره های خورشید ، نوشته آقایان «گلعلی بابایی و حسین بهزاد» صفحات ۷۱۸ و ۷۱۹ 🔶 🍃 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌹‌چہ آرزوهاے قشنگے مےڪردند و چقد زیبا اجابت مےشد ... 🌸 آرزو ڪرده بود : بدست شقےترین انسانهاے روے زمین یعنے ڪشتہ بشم و حالا دست اونهاست ... 🌸 از خدا خواستہ بود : مثل مولایم بدون سر وارد بهشت بشم 🌱 ترڪش خمپاره سرش رو برد ... 🌸 همیشہ مےگفت : دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم سالها پیڪرش مفقود بود ... 🌸 مےگفت از خدا خواستم : بدنم حتے یڪ وجب از خاڪ زمین رو اشغال نڪنہ آب دجلہ او رو براے همیشہ با خودش برد ... 🌸 در مسیر پیاده روے مشهد مےگفت آرزو دارم : در جاده عشق (مشهد) از دنیا برم تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضا در جوار دفن شد ... 👇👇👇👇👇👇👇 🔰 حاج حسین یڪتا : میخواستن ؛ میشد ... میخوایم ! نمیشہ ... چہ ڪار ڪردیم با این دل ها ... 🌺 از خداوند بخوایم ! را براے امام زمان عج ، شش دانگ سند بزنہ ... و براے این ڪار یاریمون ڪنہ... ڪہ دست و پا و گوش و چشم و زبان جز براے رضاے حضرت حجت عج بہ حرڪت در نیاد !✨ 🌺 ڪہ اگہ خداوند باشہ ... ما میشہ ... و ان شاءاللہ عاقبتمون ❤️ @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
⭕️روایت #سردار_سلیمانی از آخرین دیدار با #شهید_همت ‌ 💢جزیره مجنون تحویل لشكر ۲۷ محمد رسول‌ا...(ص) بوده و حالا بعد از دو هفته هر چه زده بود به در بسته خورده و چند گردانش هم منهدم شده بودند.😞 💢همین هم باعث شد بنشیند پشت موتور🏍 و برود مقر لشكر ۴۱ ثارالله(ع) و صحبت با فرمانده‌شان #قاسم_سلیمانی. روایت حاج قاسم از این جلسه جالب است:👇 ‌ 💢«بعدازظهر ۱۷ اسفند بود كه دیدم #حاج_همت با سر و وضعی كاملا خاك‌آلود و ژولیده به سنگر آمد🙁. از من درخواست تعدادی نیرو كرد تا بتواند خط خودش را نگه دارد! گویا بیشتر نیروهایش #شهید و مجروح شده بودند💔. یك گردان در انتهای جنوبی جزیره مجنون داشتیم. به مسؤول اطلاعات عملیات لشكر گفتم با #همت برود و یك گروهان را در اختیار #همت قرار دهد.» و این آخرین دیدار #همت بوده.🕊 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
😍👇 همیشه به نیروها طوری تذکر می داد که کسی ناراحت نشود.سعی می کرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند.😇 یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت.ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم،یکی یکی آنها را سوراخ می کردیم،آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم.😐در همین حین، با شهید_رضا_چراغی داشتند عبور می کردند.پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی📷 هم به گردنش انداخته بود.وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت:" برادر، می شود یک با هم بیندازیم!📸 گفتم:" اختیار دارید حاج آقا، ما افتخار می کنیم".کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم. بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت:" خسته نباشید، فقط یک سئوال داشتم گفتم:" بفرمایید حاج آقا". گفت:"چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟"😕گفتم:" آخر حاج آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم."در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت:" برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری".😃 بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم. بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند😊☝️ ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش کشیده بود....🌹 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣