eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.8هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
فک کن بری ...... به همه بگی فردا پیش بی بی...... بری تو ....... پرچم یا ............ سربند کلنا یا زینب....... بری تو رو به روی ضریح.... .. تو بزاری رو با زبون بی زبونی بگی.. خانوم جات اینجاست اونجا میکنین... بگی خانوم اجازه برم دفاع کنم از ...... بعد............ یه .............. یه ................ یه ............... یه ................ یه ............ یه ............... بیابون ن ............... پشتت يه ........... انگار داره نگات میکنه...... خانوم میکنه........... حس میکنی ............... بهت :افتخار میکنه بهت میزنه...... یه نگاه به سرت به پرچم یا میندازی میگی تا اسم شما رو گنبد هست....... مگه کسی به چپ نگاه کنه.. خم شی بند پوتینتو سفت میکنی.... میکنی... سفت ... میگیری میگی یا عباس....... بعد از اینکه چندتا حرومی رو به رسوندی ببینی یه خورده به قلبت........... شروع میکنه به سوختن..... از خون دستت میفهمی شدی.... میگی بی بی ببخشید شرمندم...... توان ندارم........ دوستات جمع شن دورت به شمارش میوفته چشمات تار ميبینه.......... بی بی بیاد بالا سرت برا ........ خون زیادی ازت رفته....... . دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به برسه... اما ميگی پاهامو بذارین سرمو بلند کنین... بی بی اومده میخوام بهش بدم...... چند دقیقه بعد چشماتو ببندی....... چند روز بعد به خبر بدن شهید شدی....... عجب رویایی....... اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک بحق بی بی زینب @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
🎋🎋 👇 💠 در عملیات شهید زین‌الدین دستور داد گردان سیدالشهدا برن رو ارتفاعات لری. وقتی ما رسیدیم روز بعد بالاسر بچه‌هایی که شب عملیات تو درگیری به شهادت🌷 رسیده بودند. بعضی‌هاشون شده بودند تو این ارتفاعات؛ همدیگر رو بغل کرده بودن که خیلی سردشون نشه🚫. در حین اینکه خونریزی ادامه پیدا کرده بود، تو بغل هم به رسیده بودن😔. تو بغل هم شده بودند. وقتی آقا مهدی رسید، نمیشد اینها رو از هم جداکرد.💞 دوتاییشون رو بلند کردن و گذاشتن رو قاطر، بستند که ببرند عقب ؛ شروع کرد به گریه کردن😭😭... 🎤روایتگــر @shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت+دهه هفتاد❣
🌹🌷🌹🌷 😇 آرزو » 😇 در گرما گرم 😥عملیات 8 ⚔در کانالی که در روی دژ ورودی شهر قرار داشت نشسته بودیم.😪 با اینکه اطرافمان را با می زدند، اما هیچکس دوست نداشت را از بی نصیب بگذارد.😉 سه نفری انتهای قرار داشتیم.🙂 هرکدام 😇 می کرد و می گفت : اینهم سفارشی من به ...☺️ 👤 گفت : دوست دارم با گلوله مستقیم به برسم😍، چون مستقیم تانک زدن، خوردن و مردنش یکی است و چیزی متوجه نمی شوی.😌 👤 هم که در چندین بارها مجروح شده بود گفت: من از خدا می خواهم این دفعه نشوم بلکه به برسم ...😋 😌آنروز یادم نیست چه آرزویی کردم ولی فردای آنروز، نزدیک ظهر، 🌷 با مستقیم تانک به همراه و به رسیدند.🙂 و در عملیات ، بدون اینکه سرو کارش به بیافتد، مستقیم به سوی پرواز کرد🌸 علی عمیره @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شـ‌هدا 🔰عملیات شده بود. خیلی نگران بودم، 😰چون ازابراهیم خبری نداشتم. شب، مادرم گفت: ابراهیم #مجروح شده استو ماه رمضان بود. افطاری را خوردم و تا سحر آرام و قرار نداشتم. ❌با خودم فکر می کردم حتی اگر دست و پا نداشته باشد، فقط می خواهم کنارم باشد، من هم تا آخر #عمر کنارش می مانم و از او پرستاری می کنم.😇 🔰حال #عجیبی داشتم. بعد از سحر، مادرم صدایم زد و گفت: بیا دایی های آقا ابراهیم آمده اند کارت دارند.‼️ وقتی وارد اتاق شدم، دیدم همه مردهای فامیل نششته اند، #دلم ریخت. مطمئن بودم برای مجروحیت ابراهیم اینجا جمع نشده بودند. ⚠️وقتی خبر شهادت ابراهیم را دادند، سرم گیج رفت. انگار آب جوش روی سرم ریختند. صدای هیچ کس را نمی شنیدم.😔 خودم را نگه داشتم و سوره #والعصر را خواندم. آرام شدم، دلم داشت از بغض💔 می ترکید. 🔰کارهایشان را کرده بودند. قاب عکس حاضر بود 🖼و اعلامیه ها را هم چاپ کرده بودند. عکس را که دیدم باور کردم #شهید شده است. عکسش را به بغل گرفتم و بلند بلند گریه کردم، با ابراهیم حرف می زدم.😭 به یاد اولین روزهای زندگی مشترکمان افتادم. همیشه از #شهادت حرف می زد و از من رضایت می طلبید.😢 حالا فقط #عکسش پیش من بود و نگاهم می کرد ✍به روایت همسر شهید #شهید_ابراهیم_امیرعباسی🌷 📎سالروز شهادت @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#لالہ‌های_آسمونے زندگی خود را #سراسر در جهاد در راه خدا گذرانید 😇و در #عملیات های زیادی شركت كرد و شجاعانه 💪برای حفظ نظام اسلامی و حفظ ارزشهای والای اسلامی جنگید و بارها نیز #مجروح گردید و كم كم دنیای🌏 فانی برایش كوچك می نمود و آهنگ رفتن می كرد. در #آخرین حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل،👹 در عملیات کربلای یک در منطقه قلاویزان شرکت کرد و سرانجام در تاریخ 16/4/1365 سرود #شهادت سرود و در هوای تفدیده مهران به جوار دوستان شهیدش پر كشید. این جمله از اوست : آنقدر به #جبهه می روم تا مرحمت خدا شامل حالم شود 😍و شهید شوم. #شهید_حسین_اجاقی🌷 #سالروز_شهادت @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣