eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
#مادران_شهدا همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور مے‌شود، بے‌تاب مے‌شود⁉️ گله‌ای... حرفے... 💥اما #مادر مصطفے چیزی نگفت و محڪم ایستاده بود. پرسیدند: حالا شما چه مے‌ڪنید؟ به #علیرضا نوه اش اشاره کرد و گفت: 👈" #مصطفایےدیگر تربیت خواهم ڪرد.." #شهید_مصطفی_احمدی_روشن @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
📌 میگفت بیـن دوابـروے دیواری هست بیـن آتـش جهنـم اینڪارخیلے سعـادت میخواد هرروز یڪبارهم شده پیشـونی مـادرتـو ببـوس! •|♡|• @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
💚🍃❤ 🔴 رشته های به شدت نازک کودک را فقط سرانگشت و می تواند از هم جدا کند که عقده و گره بوجود نیاید . مقام معظم رهبری مشاورخانواده وتربیتی 🌷🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#رسـم_خـوبان انسانی بود 👌که برای #خدا کار می کرد و اخلاق در عمل از ویژگیهای بارزشان بود.💯 هرگز #نماز را ترک نمی کرد و نمازش را سر وقت می خواند و یکبار هم نشد که حرمت موی سفید پدر👴 و مادر را بشکند. کمک حال پدر و #مادر بود و به هر سفری که می رفت سوغاتی🎁 برای خواهر و برادر و دیگر اقوام و فامیل می آورد حتی بین #آشنایان هم کسانی بودند که اظهار می داشتند شهید 😇به آنها #کمک های زیادی کرده بود. #شهید_حمید_حمیدی‌منش🌷 #سالروز_شهادت @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#لاله‌های_آسمونی ایشان ماه 📅آخری که می خواستند بروند ماه #رمضان بود و پدرش کوه بود، به من گفت مادرم کیفم 💼را آماده کن می خواهم بروم #حمام و فردا می خواهم به جبهه بروم و من مخالفت کردم ⚠️و ایشان گفت:« مگر این همه بچه که می آیند جبهه #مادر ندارند ؟چرا جلویم را می گیری»⁉️ یک بار من مخالفت کردم و او بدون #اجازه من به جبهه رفت و من خیلی ناراحت و دل نگران💞 او بودم دیگر با خودم عهد کردم که جلوی او را نگیرم بخاطر همین #بار آخر مانع نشدم و کیفش را آماده کردم😇 و صبح فردا او را از زیر #قرآن رد کردم و زمانی که می خواستم بدرقه اش کنم نگذاشت و بعد از #خداحافظی رفت..برادرش از سربازی معاف شده بود شب ها🌙 برایشان #رختخواب میگذاشتم ؛ ایشان روی رختخواب نمیخوابید و روی زمین میخوابید 😴و می گفت:« در جبهه #رزمنده ها روی خاک می خوابند من هم باید از الان عادت کنم 💯که روی #خاک بخوابم.» ✍ به روایت مادر بزرگوار شهید #شهید_مسلم_محمدی_شاهاندشتی🌷 #سالروز_شهادت @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
⚘﷽⚘ یاد شهیده به خیر؛ سکینه به دلیل احساس وظیفه، به همراه همسرش و فرزندانش به یکی از نقاط مرزی رفت تا کودکان محروم مهرانی را از نعمت بهرمند سازد. تا جایی که به همراه شوهرش برای دختر دانش آموز مهرانی که با پدر نابینایش زندگی می‌کرد، . زندگی در مهران برایشان شیرین بود اما به دلیل شرایط کاری همسرش و شرایط بد آب و هوای مهران به ناچار به تهران بازگشتند.  سکینه که شور و شعور وصف ناشدنی‌اش، او را شیفته امام(ره) و انقلاب اسلامی کرده بود؛ با در خانواده و مدرسه به یاری نائب امام زمانش شتافت. پس از به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی و بازگشایی مدارس به سنگر تعلیم بازگشت و راهنمایی ترکمان را به عهده گرفت؛ در کنارش تعلم را هم رها نکرد و در مقطع مشغول به تحصیل شد.   با شروع جنگ تحمیلی، در مدرسه به می‌پرداخت و سعی می‌کرد همزمان دانش‌آموزان را با آرمان‌ها و آشنا سازد. تلاش‌های سکینه به قدری به ثمر نشسته بود که برخی دانش‌آموزان او را صدا می‌زدند... شادی روحش @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
جای شهیده خالی سکینه به دلیل احساس وظیفه، به همراه همسرش و فرزندانش به یکی از نقاط مرزی رفت تا کودکان محروم مهرانی را از نعمت بهرمند سازد. تا جایی که به همراه شوهرش برای دختر دانش آموز مهرانی که با پدر نابینایش زندگی می‌کرد، . زندگی در مهران برایشان شیرین بود اما به دلیل شرایط کاری همسرش و شرایط بد آب و هوای مهران به ناچار به تهران بازگشتند.  سکینه که شور و شعور وصف ناشدنی‌اش، او را شیفته امام(ره) و انقلاب اسلامی کرده بود؛ با در خانواده و مدرسه به یاری نائب امام زمانش شتافت. پس از به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی و بازگشایی مدارس به سنگر تعلیم بازگشت و راهنمایی ترکمان را به عهده گرفت؛ در کنارش تعلم را هم رها نکرد و در مقطع مشغول به تحصیل شد.   با شروع جنگ تحمیلی، در مدرسه به می‌پرداخت و سعی می‌کرد همزمان دانش‌آموزان را با آرمان‌ها و آشنا سازد. تلاش‌های سکینه به قدری به ثمر نشسته بود که برخی دانش‌آموزان او را صدا می‌زدند... •┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈• @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
📚‌برشی از کتاب 📖بین این ده روز استراحت مطلقی که دکتر برای نوشته بود، تولد حضرت زهرا(س)🎉 و بود. به خاطر شرایط جسمی حمید، اصلا به فکر هدیه🎁 گرفتن از جانب او نبودم. ‌ 📖سپاه برای برنامه گرفته بود. به اصرار حمید در این جشن🎊 شرکت کردم. اول صبح رفتم تا زود برگردم. در طول تمام هوش و حواسم در خانه، پیش حمید♥️ مانده بود. ‌ 📖وقتی برگشتم دود از کله ام بلند شد🤯 حمید با همان حال رفته بود بیرون و برای من دسته گل💐 و روز زن خریده بود. قشنگترین هدیه روز زنی بود که گرفتم😍 نه به خاطر ارزش مادی، به این خاطر که شدم. 📖اصلا فکر نمی کردم حمید با آن شرایط جسمی و کمر از پله ها پایین برود و برایم در شلوغی بازار👥 هدیه تهیه کند و این شکلی من را کند. ‌ 📖همان روز به من گفت: "کمرم خیلی درد می کرد. نتونستم برای خودم و مادر تو چیزی بخرم. خودت زحمتش رو بکش🙏" ‌ ❤️ @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
این دستمال بسته به پیشانی تو چیست ؟ معلوم می شود که سرت درد می کند دیدم خودم به چشم خودم بارهای بار جارو که می کشی کمرت درد می کند ✨🖤 🖤✨ 😔 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
هر کاری کند بچه ها یاد می‌گیرند مثلا اگر شهید شود...💔✨ صلی‌الله علیکِ یا ایتها الصدیقة الطاهرین @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
‍ ‍ ‍ ● مستقیم! 🚕 وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟ ○ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....😕 ● میدونم .....ولی عزادارم! ○ "شرمنده" 😟 و ضبط رو خاموش کرد. ○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟ ● بله .... ○ واقعا تسلیت میگم. خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 😔 ● خدا رحمتش کنه ○ خدا مادر شمارم بیامرزه... بعد پرسید ○ مادر شما هم مریض بودن؟ ● نه.مجروح بود.... ○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟😳 ● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد زدنش. ○ جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟ ● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم..... ○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ 😳 ● آره... مادرم بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 😭 ○ حاجی ببخشیدا...عجب بی‌ناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم؛ گاهیم عرق میخورم ولی پای که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ....😡 😢 بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون عرق‌خور مثل تو بودن اون روز..... نمیذاشتن به جسارت بشه......😭 سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....😕 ● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه باشه... ○ آخ آخ... جوون بودن؟؟ ● آره فقط_هجده_سالش_بود...💔 ○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟ شما خودت بیشتر از هیجده سالته😒 حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله همه‌ی ما شیعه ها .....🥀 یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....😶 ○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچ‌وقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...😔 ■ لحظاتی به سکوت گذشت ○ یه سی‌دی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه.... و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛ جواب ندادم... خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط. چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد. یاحسین_غریب_مادر🎶 من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... 😭😭 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
یکی میگفت↓✨ _بچه ها! نگید حرم نداره... یِه بَرگِه بِگیرین روش بِنِویسین بِیت الزَهرا(س) بِزنین سَر دَر اُتاق یا خونَتون! بگید من میخوام🙃🌱 ازاین به بعد اینجا باشه اونوقت هرکاری میکنید نیت کنید... ظرف هم می شورید به نیت ظرفای حرمش،هیئتش بشورید.. شما هم بسازید🕌😉 دیگہ ناخودآگاه مراقب رفتارمونیم مبادا تو حرم هر ... ...!😌❌ ┄┅═✼🍃🖤🍃✼═┅┄ @Shahadat_dahe_haftad ❣شهادت + دهه هفتاد❣