eitaa logo
آموزش مداحی(حاج عباس واعظی)
802 دنبال‌کننده
388 عکس
250 ویدیو
24 فایل
آموزش مداحی توسط حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @RezaTaghavi1366 @rezaAmini82
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 ﷽ 🍃 ❤️‍🔥 این حسین کیست که شعری که در رثای او سروده شده، هیچ‌گاه رنگ کهنگی به خود نمی‌گیرد و هر بار خوانده می‌شود دل‌ها را شعله‌ور می‌کند! 💫 خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانۀ طاقت خراب شد 🔰@hajabasvaezi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5801075935725752863.mp3
17.57M
🏴 روز سوم محرم الحرام _ ١٤٠٣ 🥀 دخترتم هنوز این دم آخر اما از تو و مادر پیر ترو پیر تر 🔰@hajabasvaezii
4_5801075935725752860.mp3
9.77M
🏴 روز سوم محرم الحرام _ ١٤٠٣ 🥀دست خودم نبود یه دفه پیر شدم از خواب که پا شدم دیدم اسیر شدم 🔰@hajabasvaezii
4_5801075935725752869.mp3
9.67M
🏴 روز سوم محرم الحرام _ ١٤٠٣ 🥀 نفس بریده بودم با تو نفس گرفتم هر جوری بود آخرش سرت رو پس گرفتم 🔰@hajabasvaezii
📜 إعتَنَقَهُ و جَعَلا یَبْکِیانِ حَتّی غُشِیَ عَلَیْهِما. ▪️ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه دستان مبارکش را به گردن قاسم علیه‌السلام انداخت و آن قدر هر دو گریستند که بیهوش شدند. 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۴ 🩸ای‌کاش هزار قاسمِ من فدا بشود اما خاری به پای برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» نرود … در نقلی آمده است: 🥀 لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام بود که دائم از هوش می‌رفتند و سپس به هوش می‌آمدند. یک‌بار به هوش آمدند، با صدای بی‌رمقی فرمودند: برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» کجاست؟ 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: به روضه منوّره رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفته تا برای شما دعا کند! 🥀 پس امام حسن علیه‌السلام آهی کشید و فرمود: چه نعمت خوبی‌ست که شخصی در حال جان دادن باشد و برادرش بالای سرش باشد! ای‌خواهرم زینب! در دنیا مصیبتی بزرگ‌تر از مصیبت برادر نیست! 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: آری …برای خواهر، داغ برادر، بزرگ است اما برای مرد، داغ پسر سخت‌تر است. 🥀 در این هنگام امام حسن علیه‌السلام فرمودند: کاش هزار نفر مثل پسرم قاسم علیه‌السلام شهید شوند ولی خاری به پای برادرم حسین صلوات‌الله‌علیه نرود! 🥀 ... پس امام حسن علیه‌السلام به زن و مرد بنی‌هاشم، مصیبت‌های کربلا را خبر داد و همه بسیار گریه کردند. تا اینکه امام حسن علیه‌السلام فرمود: 📜 خدایا! شکرت که مُردم و ندیدم روزی که سر خونین برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» را به نیزه زده‌اند و در هر ولایت و مجلسی می‌گردانند! 📚 سحاب الدموع، نخجوانی، ص۱۳۶ (بازنویسی شده) 🩸مانند ماه‌ْپاره‌ای از دل خیمه به سوی میدان شتافت و رجز می‌خوانْد … در نقل‌ها آمده است: 📋 فَخَرَجَ و دُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ وهُوَ يَقولُ: ▪️او به ميدان آمد و در حالى كه اشك هايش بر گونه هايش روان بود، چنين رجز مى‌خواند: 📋 إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ / سِبطُ النَّبِيِّ المُصطَفى وَالمُؤتَمَنْ ▪️اگر مرا نمى‌شناسيد، من شاخه حسنم. نواده پيامبرِ برگزيده و امين. 📋 هذا حُسَينٌ كَالأَسيرِ المُرتَهَنْ / بَينَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَنْ ▪️اين، مولایم حسين علیه‌السلام است، بسان اسيرى در بند ميان مردمى (تشنه مانده) كه خدا کُنَد آن مردمان هیچ‌گاه از آب باران ننوشند! 📋 و حَمَلَ وكَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ، ▪️سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى‌مانْد. جنگيد و با وجود كمىِ سنّش، ۳۵ حرامی را به درک واصل کرد 🔖 حُمَيد بن مسلم، گوید: 🥀 من در لشكر ابن سعد بودم و به آن نوجوان، مى‌نگريستم. او پيراهنى و بالاپوش و كفش هايى داشت كه بندِ يك لنگه‌اش پاره بود، و از ياد نبرده‌ام كه لنگه چپ آن بود. 📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۳۴ 📚المناقب، ج۴ ص۱۰۶ 🩸فهرست لینک دار مصائب و مقاتل حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام ➖ عمو به فدایت شود! تو را بعد از آنکه به «بلای‌عظیم» گرفتار شدی، به قتل می‌رسانند … ➖ روضه‌خوانی جگرسوز حضرت قاسم علیه‌السلام درمیانه میدان | اسب‌هایتان را آب داده‌اید اما ... ➖ ای عموجان! من چگونه شما را یکّه و تنها بین دشمنان ببینم؟! ➖ از هوش‌رفتن سیدالشهداء و حضرت قاسم علیهماالسلام به وقت وداع | إمام حسین علیه‌السلام با چه وضعی قاسم علیه‌السلام را روانه میدان نمود... ➖ مبارزه جانانه حضرت قاسم علیه‌السلام با ازرق شامی ملعون... ➖ وداع حضرت قاسم با حضرت زینب کبری علیهماالسلام... ➖ سلام امام هادی «علیه‌السلام» در زیارت شهدای کربلا ،به حضرت قاسم علیه‌السلام... ➖ مانند ماه‌پاره‌ای از دل خیمه به سوی میدان شتافت و رجز می‌خوانْد … ➖ گوشه‌ای از شجاعت جگرگوشه سردار جمل در میانه میدان ... ➖ سیدالشهداء علیه‌السلام بدن مطهر حضرت قاسم علیه‌السلام را کشان کشان به سمت خیمه می‌برَد... ➖ نحوه شهادت جانسوز حضرت قاسم بن حسن علیهمالسلام‌ | بر بدن مطهر قاسم علیه‌السلام در حالی که زنده بود، اسب تاختند... ➖ به خدا سخت است بر عمویت که او را صدا بزنی اما نتواند کاری برایت کند… ➖ قاسم علیه‌السلام را سنگ‌باران کردند تا که او را از پای انداختند... ➖ بابایت حسن علیه‌السلام کجاست تا که حال و روز تو را ببیند؟! ➖ شرح جگرسوز اجازه طلبیدن حضرت قاسم از عمویش سیدالشهداء عَلَيْهِماالسّلام | خواندن عقد قاسم علیه‌السلام با دختر امام حسین علیه‌السلام … ➖ وقتی‌که قاسم علیه‌السلام چشمان بی‌رمقش را باز می‌کند و سیدالشهداء علیه‌السلام با صدای بلند بر بالین او گریه می‌کنند... ➖ مادر قاسم علیه‌السلام از فراق او به حالت احتضار در آمده بود... ➖ نوعروسان شامی، جمع شدند و سر مطهر قاسم علیه‌السلام را سنگ‌باران کردند … @hajabasvaezii
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع) شب جمعه ست و هوایت به دلم افتاده ای رفیق ابدی حضرت ارباب سلام 🔰@hajabasvaezii
🩸شاخ شمشاد حرم بین میدان قاسم است یا ماه تابان آمده؟ سیزده ساله‌ترین پیر جوانان آمده بس که با هیبت رسیده، من نفهمیدم دگر یک تنه او آمده یا کل گردان آمده @hajabasvaezii
باران بریز، بر دلِ باران نخورده‌ام بی‌گریه بر تو مثل زمین‌های مرده‌ام حالا مُحرم است و بهار است و زندگی خود را به دست زندگیِ تو سپرده‌ام گریه برای تو بخدا یک وظیفه است آن را از انبیاء خدا ارث برده‌ام آن مَشکِ گریه بود که سقّا به دوش داشت حالا گذاشته است خدا روی گُرده‌ام در روضه‌ها هوای دلم صافِ صاف شد از بس‌که اَبرهای دلم را فشرده‌ام @hajabasvaezii
ای سینه شکسته دلان نینوای تو لبریز نینوای وجود از نوای تو جان حسین و نجل حسن عشق زینبین آغوشِ گرم حضرت عبّاس، جای تو قرآن پاره پاره پاشیده بر زمین! گلبوسه عمو به همه آیه های تو سر تا سر وجود تو مثل حَسن، حَسن خُلق تو، خوی تو، سخن تو، صدای تو تو قاسمی که شخص حسن خوانده قاسمت قسمت شود جحیم و جنان، در رضای تو یک باغ لاله و نفس سیزده بهار ای ماه چارده شده محو لقای تو تو بر حسین مثل علی اکبر، او حسن تو سوختی به پای وی و او به پای تو ریحانه رسول که جان جهان فداش! رو کرد بر تو گفت که جانم فدای تو! شب بود و عشقبازی تو با نماز شب می بُرد دل زیوسف زهرا، دعای تو قبر تو در قبور بنی هاشم است لیک در قلب ما، بنا شده، صحن و سرای تو پیراهن تو بود زره، سینه ات سپر جوشن شدند بر تن تو، زخم های تو بر روی دست های عمو دست و پا زدی انگار بود، دست عمو، کربلای تو در نینوا صدای تو خاموش شد ولی در هر دلی است، ناله ای از نینوای تو «میثم» چنین نگاشت که ای غرق در حسین مثل حسین گشت خدا، خون بهای تو حاج غلامرضا سازگار @hajabasvaezii
چه کنم مویِ بهم ریخته را از تو هر سویِ بهم ریخته را آمدم تا نگذارم بِکشد چنگ، گیسویِ بهم ریخته را نامه بر دستِ تو بود و تا کرد تیغ بازوی بهم ریخته را نعل ها پشت به پشت هم خورد بُرد اَبرویِ بهم ریخته را دو سه اَبرو دو سه تا لب داری چه کنم رویِ بهم ریخته را پلکِ تو کاش که پنهان می کرد چشم بی سویِ بهم ریخته را مادرم بر سرت اُفتاده ببین حال بانویِ بهم ریخته را پیشِ زهرا همه جا با خود بُرد نیزه پهلوی بهم ریخته را @hajabasvaezii
افتادم از پشت فرس عمو به فريادم برس ديگر فتادم از نفس عمو به فريادم برس عمو حسين عمو حسين مگرنگفتي اي عمو هستي به جاي پدرم ببين زسم اسبها آخرچه آمد به سرم عمو حسين عمو حسين جزسنگ ونيزه كس نميگيرد نشانم اي عمو مثل دلم ببين شكسته استخوانم اي عمو عمو حسين عمو حسين عموبيا ببين زخون جاي حنا رنگم زدند ديدند ندارم من زره از هرطرف سنگم زدند عمو حسين عمو حسين ✍ حسین میرزایی @hajabasvaezii
رسیدم من کنار تو تا از مرکب تو افتادی یه جوری تو صدام کردی که گفتم دیگه جون دادی بگو که جای دست کی نشسته روی این گونه عمو جونم نقابت کو چرا موهات پریشونه عجب رویی عجب مویی کی زلفت رو کشید قاسم چه پهلویی کدوم نیزه نفس هاتو برید قاسم چه زخمایی کدوم مرکب روی جسمت دویید قاسم داری جون میکنی پیشم برات راه نفس تنگه چی کار کردن باهات قاسم لای زخمات پر از سنگه نمیتونه دیگه پاشه تنی که نیمه جون باشه با این زخمای تو سینت محاله استخون باشه عزیز من داره کم کم نفس هات بی صدا میشه چجوری این همه نیزه توی جسم تو جا میشه میبینم که همه اعضات داره از هم جدا میشه @hajabasvaezii
آه عمو بیا ببین غرق بلاست جان من به زیر سم اسب‌ها شکسته استخوان من عموحسین عموحسین به خاک خفته‌ام ولی باغ بهار من بود دگر یتیم نیستم پدر کنار من بود عموحسین عموحسین بیا که مادرت دوا به قلب بی‌تبم زند عسل به دست او بود به خشکی لبم زند عموحسین عموحسین پدر کنار مادرش نشسته روبروی او گهی به من نظر کند گهی نظر به روی او عموحسین عموحسین حاج احمد واعظی @hajabasvaezii
عمو بیا عمو بیا تو به بالین من ببین عدو چه کرده با دل خونین من ببین که پاره پاره شد همه اعضای من نشسته در میان خون قد و بالای من شکسته زیر سم اسب استخوان‌های من که این ز ابتدا بود عهد دیرین من من آن گلم که چیده شد ز گلستان تو فسرده شمع محفلم به شبستان تو عمو تمام هستیم شده قربان تو که این ز ابتدا بود عهد دیرین من دوباره همنشین شدم با علی اکبرت نشسته در کنار من فاطمه مادرت فدا شدم ز جان و دل به ره داورت که این ز ابتدا بود عهد دیرین من حاج احمد واعظی @hajabasvaezii
به نام نامی شیر جمل به نام حسن قیام کرده شجاعت به احترام حسن رسیده پرتو نوری ز اوج بام حسن کشیده باده خود را به سمت جام حسن در این پیاله شرافت بجوش می آید صدای غیرت قاسم به گوش می آید زره به پیکر ابن الکرم عبایش شد طنین سبز حسن جان نوای نایش شد خروش رزم علی بانگ ربنایش شد بلای ازرق شامی و بچه هایش شد دوباره زنده نموده است یاد حیدر را به هفت ضربه بهم ریخت هفت پیکر را ز هُرم غرش قاسم گلو به وجد آمد ز آب چشم ترِ او وضو به وجد آمد ز شربت عسل او سبو به وجد آمد ز رزم بی مَثَل او عمو به وجد آمد همان دمی که دم تیغ او به لشکر خورد حسین وقت تماشای او چه حَظی بُرد خیال کن که قناری به در خورد سخت است بلند مرتبه طفلی نظر خورد سخت است هزار نیزه فقط یک نفر خورد سخت است تنی که بی زره باشد تبر خورد سخت است حروف حلقی او را به آه بندش کرد رسید نیزه و از روی زین بلندش کرد امان ز سنگ مهیبی که خورد بر دهنش گرفت تیغ حرامی به بال پر زدنش ز بس که مرکب دشمن گذاشت پا به تنش شبیه موم عسل حفره حفره شد بدنش فرات کوچک این دشت قد دریا شد به زیر سُم عدو قد کشید رعنا شد حساب کن که سر نیزه ای قطور شود نفس نفس زدن راحتت به زور شود تنی که هر طرفش فرش صد عبور شود گمان نمی کنم آن جسم جمع و جور شود چگونه در بغلش جسم را مهار کند حسین با بدن له شده چکار کند @hajabasvaezii
تنها یار منی و، دلبری و، رفیق من قاسم سایهٔ رو سری و، سروری و، پور حسن قاسم مثل بابا میدرخشی همچو عباس، پهلوانی همچو اکبر، بی‌نظیر و همچو حیدر، قهرمانی نائب سردارِ جمل فقط قاسم معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم تویی سردار بی‌مثل فقط قاسم قاسم یا قاسم شیوهٔ رزم تو هم، مو نزده، حیدر کراری اسدالله علی و، تو اسدِ، حیدر کراری مثل بابا، میدرخشی همچو عباس، پهلوانی همچو اکبر، بی‌نظیر و همچو حیدر، قهرمانی نائب سردارِ جمل فقط قاسم معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم تویی سردار بی‌مثل فقط قاسم قاسم یا قاسم @hajabasvaezii