همینڪہنوࢪخدا✨
دࢪدلتدࢪخشیده😇
همینڪہحضرتمادࢪ❤️
توࢪاپسندیده🦋
چهچیزبهتࢪازاینڪہ🌱
توچادࢪےهستے🧕🏻
وچادࢪتبهحیااعتباࢪبخشیده🔐
#چادرانه
خـواهَرَم
بلاخـَرهیہروزمَجبورۍبـٰاحِجاببِشۍ
وازسَـرتـٰاناخنپـٰاترومۍپوشونَـن..
امـٰادیگہدیرشُـده
اینآخَرینحِجـابتخواهدبـود
پَسمَحجوببـٰاشونَزاراوَلینحِجـٰابِت،
کَفَنِـتبـٰاشِہ☝️🏻..
•
#چادرانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزارسهم من بشه اربعین((؛💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق علت داره ((:💔
از رقیه خانوم بخواین کربلاتون ؛ با دستای ِ کوچیکش گره وا میکنه ؛ خانومسهساله ( :
حسینجان !
از سوخته دلها نگیر آقا غمت را..
یک وقت از دستم نگیری پرچمت را (:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کلمه ها قیافه داشتن ....😍:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با ارفاق
شهادت ...💔:)
یهرفیقگیربیارید
کهباهاشخودسازیڪنید
تركگناھکنید
درسبخونیدومباحثہکنید(:
هرچندخیلۍڪمگیرمیاد
ولیاگهپیداکردید
ولشنکنیدتاشھادت❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخیییی ... :)💔
دختر شهید مصطفی صدر زاده ...💔:)
🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در مُحرم خلاصه می شود. قرار بی قرار را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود.
🍃حسرت هایش برای نبودن در کربلا، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر علمدار و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف حرم عمه سادات آرام گرفت.
🍃 نام جهادی #سیدابراهیم را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش.
🍃دلش در #سوریه گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده #شهدا و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود.
🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که سردار دلها از محبتش به او گفت و چه در #شهریار که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند.
🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، #شهادت می خواست. در روز #تاسوعا شهید شد، نگاهی کن به ما اسیران بلاتکلیف.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵
🥀مزار شهید : بهشت رضوان شهریار
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
به علمدارت بگو من از قلم افتاده ام
یک دل و یک حسرت و
یک کربلا یک اربعین...(:💔
#دلتنگی:)
همیشه لباس کهنه میپوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت.
مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت.
مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد.
گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش همکلاسی های نیازمندش اینها را بپوشد.
#شهیدانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
داداش بابک ...💔:)
خیلی هامون همیشہ میگیم کاشکی پسر میشدیم..💔
اون وقٺ میٺونستیم مدافع حرم بشیم🌱
میٺونستیم خیلی کارا رو انجام بدیم🔅
میٺونستیم بجنگیم..🔪
ولی یہ صحبٺی دارم باهاٺون پسر نشدیم کہ مدافع حرم بشیم🖐🏽
اما دخٺر شدیم کہ مدافع "چادر" بشیم☝️🏽
ما همین الانشم ٺو میدان نبردیم جنگیدن کہ
فقط با ٺیر و تفنگ نیسٺ...🖐🏽⚠️
همین کہ ٺوی این بازار دین فروشی و بد حجابی،
با حجاب باشی خودش جہاده..🦋
شہید شدن که فقط با خمپاره و مین و تیر که نیسٺ..❌‼️
زمانی کہ دلٺ از طعنہ و پوزخندهای بہ ظاهر روشن فکرها میشکنہ، شہید میشی..🌸
و خون همون اشڪیه کہ از چشماٺ جاری
میشہ..✌️🏽
پس هیچ وقٺ نگید دخٺرا نمیٺونن بجنگن
نمیٺونن شہید شن..❌
اگر پسر ها یک بار در میدان نبردن، ما دخٺرا هر روز در میدان نبردیم✨
اگر پسرا یہ بار شہید میشن ما چادری ها هر
روز داریم با حرفهای بقیہ شہید میشیم..🤞🏽
#شهیدانه