ارّابہ های بهشتـے
چہ با سرعتـــــــــ
مردان خدا را با خود بردید
ڪاش برای ما هم جا داشتید
ما اسیران دنیا را دریابیــد
مےخواهیم مسافر شما باشیم
#شهید_احمد_مشلب
#سالروزشهادت🕊🕊🌹🌹
بعد از شهادت مصطفے از مادرشهید پرسیدن:
"حالا كه بچه ات شهید شده میخواے چیكار کنے؟"
ایشونم دست گذاشتن روے شونه ی نوه شون و گفتن:
"یہمصطفےدیگہتربیتمےڪنم🖐🏻"
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#سالروزشهادت 🕊🥀
.
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
روز ۱۹ شهریور سال ۸۶
وقتی رفتیم برای گرفتن عکس های عروسی تو مسیر گفت:عزیز فقط بخاطر شما قبول کردم
من اصلا از این کارا خوشم نمیاد.
عکاس میگفت اگه باغ نباشه عکس های آتلیه زیاد نمیشه
کلی سر باغ رفتن ناراحت بود و قبول نمیکرد
خانم عکاس تماس گرفت ،باغ یکی از اقوام ما که روز عروسی شما خونه نیستن رو هماهنگ کردم .
وقتی رسیدیم باغ
گفت:لطفا پیاده نشو؛
خودش اول رفت همه جا رو چک کرد که دیدی نداشته باشه حتی بین دو درب
بعد اومد در ماشین رو باز کرد
و گفت: خیالم راحت شد بیا پایین
این همه حساسیت آقا مصطفی خیلی دلگرمم میکرد به انتخابی که کردم.
شب ،بعد از جشن عروسی و خدا حافظی
وقتی رسیدیم خونه
برای بدرقه مهمان ها رفتم تا جلوی در
وقتی برگشتم دیدم آقا مصطفی گریه میکنه ؛!
گفتم: گریه میکنی؟
گفت :هیچ وقت فکر نمیکردم تو دنیا بتونم کسی رو انقدر دوست داشته باشم.
این علاقه روز به روز بیشتر میشد؛
طوری که شب قبل از شهادتش
به یکی از دوستانش وصیت میکنن
که بعد از شهادتش توی معراج شهدا
منو خانمم دیدار خصوصی داشته باشیم .
وقتی پیکرشون اومد تهران روز دیدار معراج شهدا
آخر دیدار مسئولین معراج گفتن همه برن فقط همسر شهید بمونه
من نمیدونستم که این درخواست آقا مصطفی بوده .
دیدار خصوصی........
علاقه...................
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
#سالروزشهادت 🕊🥀
.