🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴
🪴🪴
🪴
رمان #ملکهحاجی📿
به نویسندگی #ماندانا💄
#پارت714
گوشه حیاط خفتم کرد و با تهدید گفت:
_حلما این چه حالیه؟ نگو خوبم که میزنم تو دهنت و میرم تو خونهی اون زنیکه و زندگیش رو سیاه میکنم.
پس مامان هم میدونست هرچی میکشم از دست مادرشوهرمه!
آهی کشیدم و محکم بغلش کردم.
نه گریه کردم و نه حرفی زدم، فقط بغلش کردم.
زیرلبی گفت:
_فعلا میذارم بغلم باشی!
مثل خودم بغلم کرد. در خونه باز شد و بابا پا تو حیاط گذاشت.
با دیدن من و مامان تو اون حال و هوا، سریع گفت:
_حلما..!
داشت کم کم از اسم خودمم بدم میومد.
حلمایبختبرگشته باز به خونه برگشت.
مامان گفت:
_فعلا بذار بغلم خودشو خالی کنه رضا... برو تو خونه!
گریه که نمیکردم ولی از انرژی و عقده کم کم خالی شدم.
#کپیممنوعحرام📵
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸 @HAjee79 🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🪴
🪴🪴
🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴