ببین👇 چه بلایی سر آدم میاره #شرابخواری که هیچ جوری نمیشه بهش اعتماد کرد:
قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله:
▫️شارِبُ الخَمرِ لا تُصَدِّقوهُ إذا حَدّثَ،ولاتُزَوِّجوه إذا خَطَبَ ، ولا تَعودوهُ إذا مَرِضَ ، ولا تَحْضَروهُ إذا ماتَ ، ولا تأتَمِنوهُ على أمانَةٍ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند:
▫️ شرابخوار اگر سخنى گفت باور نكنيد ،
▫️اگر خواستگارى كرد به او زن ندهيد ،
▫️اگر بيمار شد به عيادتش نرويد ،
▫️ اگر مُرد بر جنازه اش حاضر نشويد، و به او امانت مسپاريد .
📚بحار الأنوار : 79/127/7
👌نکته:
خلاصه اینکه آدم حسابش نکنید! مگه اینکه توبه کنه و برگرده!
👨💻این 👇روایت رو خوبه بخونیم:
رسول خدا صلي الله عليه و آله:
▫️لَعَنَ اللّه ُ الْخَمْرَ وَ عاصِرَها و غارِسَها وَ شارِبَها وَ ساقيها وَ بائِعَها وَ مُشْتَريها وَ آكِلَ ثَمَنِها و حامِلَها وَ المَحْمولَةَ اِلَيهِ؛
▫️لعنت خدا بر #شراب و #سازنده_شراب و آن كس كه درختى را براى تهيه شراب بكارد و بر #شرابخوار و #ساقى_شراب و #فروشنده و #خريدار آن و كسى كه #پول_شراب فروشى را بخورد و كسى كه شرابى را جابه جا كند و كسى كه شراب برايش حمل شود.
📚أمالى صدوق، ص ۵۱۱، ح ۷۰۷.
💠میانه روی در انفاق
عجلان گوید:
خدمت امام صادق علیه السّلام بودم که سائلی آمد، امام برخاست و از سبدی که در آن خرما بود دست خود را پر کرد و به سائل داد. سائلی دیگر آمد، امام دوباره برخاست و مشتی خرما برداشت و به او داد. سائل سومی آمد، باز برخاست و مشتی خرما برداشت و به او داد. بار چهارم سائل دیگر آمد، امام فرمود:
خداوند روزی رسان ما و شماست!
سپس فرمود:
▫️کسی از رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله چیزی از دنیا نمی خواست مگر اینکه عطا میفرمود، تا آنکه زنی پسر خود را نزد آن حضرت فرستاد و به او گفت: نزد حضرت برو و از او چیزی بخواه، اگر فرمود: فعلا چیزی نداریم، بگو: پیراهن خود را به من بده.
امام فرمود: آن حضرت پیراهن خویش را در آورد و نزد پسر افکند (و به او عطا فرمود)، آن گاه خداوند آن حضرت را به میانه روی ادب فرمود و این آیه را فرستاد:
و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک [۱] «دست خود را به گردنت مبند (بخل مورز) و نیز به طور کلی باز مکن (هر چه داری مده) که در غیر این صورت ملول و دلتنگ خواهی نشست».
----------
[۱]: اسراء/۲۹.
📚سنن النبی: اداب و سنن پیامبر صلی الله علیه و اله - صفحه ۳۹
💠اثبات توحید با «دلیلِ بیل»❗️
معروف است که یک روز فخر رازی با شاگردان در اطراف شهر قدم میزد و دلایل یگانگی خدا را میگفت.
شاگردها هر دلیل را نقضی میتراشیدند و او باز دلیل میآورد و میگفت با هزار و یک دلیل خدا یکی است.
او هزار دلیل را گفت و هنوز با او گفت وگوهایی بود.
در همین وقت به زارعی رسیدند که بیل به دست مشغول آبیاری بود.
فخر رازی به شاگردانش گفت: ببینید حتی یک زارع بی سواد میداند که #خدا یکی است. سپس پیش رفت و آهسته از پیرمرد زارع، بی مقدمه پرسید:
پیرمرد! خدا چند تاست؟
دهقان آهسته گفت: #یکی.
فخر رازی پرسید:
پیرمرد! دلیل هم میتوانی بیاوری؟ پیرمرد دهقان بی تأمل #خشمگین شد و #بیل را کشید بالای سر و به طرف فخر #حمله برد و فریاد زد: مردک! دلیل میخواهد؟
فخر رازی عقب کشید و پیش شاگردان آمد.
پرسیدند: جناب استاد! آیا دلیل تازه به دست آورده اید؟
جواب داد: آری و این دلیلِ هزار و یکی، از همه #قوی_تر بود!
عقلای قوم بعدها این دلیل را #قبول_تعبدی_خداوندی تحت عنوان « #دلیل_بیل » ثبت کردند!
----------
📚لطایف و پندهای تاریخی، صص ۱۸۱ و ۱۸۲ (با اندکی تصرف).
طنزها و لطایف اخلاقی در ادب فارسی - صفحه ۳۱
1485544173_.pdf
1.73M
#قرارگاه_فرهنگی از دیدگاه مقام معظم رهبری
✅ پیشنهاد دانلود👆 ویژه فعالان فرهنگی
💠 بزرگواری سید رضی
نقل است #سید_رضی (گردآورنده #نهج_البلاغه)، چند جلد کتاب را به قیمت ده هزار دینار خرید.
وقتی کتابها را به خانه آورد و به #مطالعه آنها پرداخت، در حاشیه یکی از کتابها شعری به خط فروشنده دید که مضمون آن چنین بود:
اگر من به #پول نیاز نداشتم، این کتابها را نمی فروختم، ولی به دلیل #فقر مالی، ناچار به #فروش این کتابها شدم.
سید با دیدن این جمله، همه کتابها را به فروشنده بازگرداند و پول آنها را نیز پس نگرفت.
----------
📚قصهها و خاطره ها، ص ۷۰.
سیره اخلاقی علما - صفحه ۵۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی از بهلول
عرعر عاقل به جای خر برای تملک خشت طلا!!!
HAJFATHI
داستانی از بهلول عرعر عاقل به جای خر برای تملک خشت طلا!!!
پیشنهاد دانلود 👆و گوش دادن و تفکر