eitaa logo
🇮🇷 محمد علی فتحی
633 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
578 ویدیو
43 فایل
#حاج_فتحی #رسانه_حاج_فتحی ▪️استاد حوزه و دانشگاه #اینجا: تبیین اندیشه های راهبردی و گفتمانی #رزومه: http://hajfathi.ir 📮دفتر: کرج، آزادگان، مسجد مهدویه 👌ارتباط مستقیم: @hajfathi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 بزرگواری سید رضی نقل است (گردآورنده )، چند جلد کتاب را به قیمت ده هزار دینار خرید. وقتی کتاب‌ها را به خانه آورد و به آنها پرداخت، در حاشیه یکی از کتاب‌ها شعری به خط فروشنده دید که مضمون آن چنین بود: اگر من به نیاز نداشتم، این کتاب‌ها را نمی فروختم، ولی به دلیل مالی، ناچار به این کتاب‌ها شدم. سید با دیدن این جمله، همه کتاب‌ها را به فروشنده بازگرداند و پول آنها را نیز پس نگرفت. ---------- 📚قصه‌ها و خاطره ها، ص ۷۰.  سیره اخلاقی علما - صفحه ۵۱
💠 بخوانید: ما هنری نکردیم در شرح احوال شیخ انصاری آمده است: ▫️آن روزی که ایشان از دنیا رفت، با آن ساعتی که به صورت یک فقیر دزفولی وارد شد، از نظر مالی هیچ فرقی نکرده بود. ایشان مانند فقیرترین مردم و در خانه ای کوچک و ساده زندگی می‌کرد. روزی یک نفر به ایشان گفت: آقا! شما خیلی می‌کنید که این همه به دست شما می‌رسد و هیچ تصرفی در آن نمی کنید. در پاسخش گفت: چه هنری کرده ام؟ آن شخص پاسخ داد: چه هنری از این بالاتر که این همه از و نزد شماست و شما این گونه زندگی می‌کنید! فرمود: «کار مهمی نکرده ام. ما مردم هستیم و نمی توانیم از وجوهات و اموالی که به دست ما سپرده می‌شود، ببریم». ------+++++----- 📚 سیمای فرزانگان، ص ۴۵۷،سیره اخلاقی علما - صفحه ۱۳۶
💠احسان بجای کتک جواب داد مدتی بود که شخصی دایم نزد علیه السلام می‌آمد و فحش و ناسزا می‌گفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند: - اجازه بدهید ما این را بکشیم! حضرت اجازه ندادند و از مکان و او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد: - از میان من نیایید! حاصل مرا پایمال می‌کنید! حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند: - چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟ گفت: - صد . فرمود: - چقدر امید دخل داری؟ گفت: - دویست دینار. فرمود: - این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت می‌کند. مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت کرده، برگشت. فردا که امام علیه السلام آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت: - الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱] اصحاب پرسیدند دیروز چه می‌گفت، امروز چه می‌گوید، دیروز فحش و ناسزا می‌گفت، امروز و می‌کند؟ حضرت به اصحاب فرمودند: - شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی او را کردم! [۲] یکی از راه‌های اصلاح حال مردم و است. ---------- 📚منابع: [۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد. [۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳ 🆔 @hajfathi_ir
❌ غصه ، ، ، ، ، و... داری؟ ✳️دعای مختصر امام جواد علیه السلام را بخوان: ▫️برای مشکلات و ، و برطرف شدن و ، تداوم بر این که حضرت جواد علیه السّلام تعلیم فرموده بسیار سودمند است: ▪️یَا مَنْ یَکْفی مِنْ کُلِّشَی ءٍ وَلا یَکْفی مِنْهُ شَی ءٌ اِکْفِنی ما اَهَمَّنی [۱] ---------- [۱]: ای آن که از هرچیز کفایت کند و از او چیزی کفایت نکند کارهای مهمّ مرا کفایت فرما. 📚 مفاتیح الجنان 🆔 @hajfathi_ir
💠احسان بجای کتک جواب داد مدتی بود که شخصی دایم نزد علیه السلام می‌آمد و فحش و ناسزا می‌گفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند: - اجازه بدهید ما این را بکشیم! حضرت اجازه ندادند و از مکان و او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد: - از میان من نیایید! حاصل مرا پایمال می‌کنید! حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند: - چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟ گفت: - صد . فرمود: - چقدر امید دخل داری؟ گفت: - دویست دینار. فرمود: - این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت می‌کند. مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت کرده، برگشت. فردا که امام علیه السلام آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت: - الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱] اصحاب پرسیدند دیروز چه می‌گفت، امروز چه می‌گوید، دیروز فحش و ناسزا می‌گفت، امروز و می‌کند؟ حضرت به اصحاب فرمودند: - شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی او را کردم! [۲] یکی از راه‌های اصلاح حال مردم و است. ---------- 📚منابع: [۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد. [۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳ 🆔 @hajfathi_ir
💠احسان بجای کتک جواب داد مدتی بود که شخصی دایم نزد علیه السلام می‌آمد و فحش و ناسزا می‌گفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند: - اجازه بدهید ما این را بکشیم! حضرت اجازه ندادند و از مکان و او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد: - از میان من نیایید! حاصل مرا پایمال می‌کنید! حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند: - چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟ گفت: - صد . فرمود: - چقدر امید دخل داری؟ گفت: - دویست دینار. فرمود: - این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت می‌کند. مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت کرده، برگشت. فردا که امام علیه السلام آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت: - الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱] اصحاب پرسیدند دیروز چه می‌گفت، امروز چه می‌گوید، دیروز فحش و ناسزا می‌گفت، امروز و می‌کند؟ حضرت به اصحاب فرمودند: - شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی او را کردم! [۲] یکی از راه‌های اصلاح حال مردم و است. ---------- 📚منابع: [۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد. [۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳ 👇 🆔 @hajfathi_ir
شما که خدا بهت داده، خوب داری، عالی داری، ثابت بالا داری، کلی و املاک داری و‌... چرا نماز نمی خونی، چرا روزه نمی گیری، چرا دین رو گذاشتی کنار؟ مگه خودت نمی گفتی که از یه در بیار از در دیگه می ده؟ حالا که نیستی چرا ایمانت داره هی در می ره؟ ✍ محمد علی فتحی 👇 🆔 @hajfathi_ir
بریز و بپاش تو فوتباله فحشش نصیب ما آخوندا بعد به ما میگن مفت خور!!! چه وضعش آخه😔 ✍ محمد علی فتحی |♡ @hajfathi_ir ♡|
.🟢🟢🟢 ✅واقعا خداقوت و تبریک میگم به حاج آقا که بدون و بدون و بنر و .....و با نیت و وارد این عرصه شدند . ✅فقط در پایانی و با ، فعالیت کردند و با این مواجه شدند. ✅جالبه ، رای ایشون با افرادی مثل و و و که این حجم از هزینه و تبلیغات و پشتوانه را داشتند حدودا برابره ✅اگر از اول انتخابات با وارد میشد و با گزینه ی خودش رو معرفی میکرد(آقای عزیزخانی یا نمازی) و دو سه هفته میکرد ، رای آوردن بسیار نزدیک بود ...اما امان از ، امان از و شبکه، امان از و اختلاف ... ✅این دوره ثابت کرد که ...پس ... ✅رای آقای هم جالبه، نیز با اقبال مواجه شده