eitaa logo
🇮🇷 محمد علی فتحی
632 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
586 ویدیو
45 فایل
#حاج_فتحی #رسانه_حاج_فتحی ▪️استاد حوزه و دانشگاه #اینجا: تبیین اندیشه های راهبردی و گفتمانی #رزومه: http://hajfathi.ir 📮دفتر: کرج، آزادگان، مسجد مهدویه 👌ارتباط مستقیم: @hajfathi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠اهمیت به روحانیان حجت الاسلام سیدحمید روحانی، به نقل از رحمه الله درباره تأکید ایشان بر حضور اجتماعی و می‌گوید: ▫️«در دوران رضاخان، من از یکی از ائمه جماعات سؤال کردم: اگر یک وقت رضاخان لباس‌ها را ممنوع کند و اجازه پوشیدن لباس روحانی به شما ندهد، چه کار می‌کنید؟ او گفت: ما توی منزل می‌نشینیم و جایی نمی رویم. گفتم: ▫️من اگر پیش نماز باشم و رضاخان لباس را ممنوع کند، همان روز با لباس تغییر یافته به می‌آیم و به می‌روم. نباید اجتماع را رها کرد و از مردم دور بود». ---------- 📚امام در سنگر نماز، ص ۵۵ ؛ پا به پای آفتاب، ج ۳، صص ۱۵۴ و ۱۵۵.
💠آفات بى ميلى به مساجد قال الصادق - عليه السلام -: ▫️و من صلى فى بيته جماعة رغبة عن المساجد فلا صلاة له و لمن صلى معه الا من علة تمنع من المسجد ؛ ▫️و هر كس از روى بى ميلى به در خانه اش هرچند بخواند براى او نمازى نخواهد بود و حتى براى كسانى كه با او نماز خوانده اند، مگر آن كه واقعا علتى مانع از حضور در بوده باشد. ----------+++++------------- 📚امالى طوسى، ج ۲، ص ۳۰۷  جامع ایات و احادیث موضوعی نماز (1-2) - صفحه۹۷
💠 لباس پدر بر تن دیوانه یکی از طلبه‌های علمیه قم می‌گوید: ▫️ در یک شب زمستانی بسیار سرد، آیت الله شیخ محمد برای خواندن و ادای به مسجد رفت. پس از طلوع آفتاب و هنگام بازگشت به خانه، برخلاف عادت، از فرزند خود خواست برای او لباسی بیاورد. فرزندش پرسید: پدرجان! شما که با به مسجد رفتید، چه شده است که لباس می‌خواهید؟! شیخ گفت: چیزی نپرس و زود برایم لباس بیاور! فرزند شیخ می‌گوید: به خانه رفتم و لباسی آوردم و ایشان پوشید و مشغول شد. پس از چند ساعت، دیوانه ای وارد خانه شد، وقتی برای او غذا بردم، دیدم لباس پدرم بر تن اوست. ماجرا را از پدرم پرسیدم. ایشان فرمود: «وقتی به مسجد رفتم، دیوانه ای را دیدم که از شدت سرما به پناه آورده بود و می‌لرزید. من لباس خودم را به او پوشاندم». -----+++++----- 📚قصه‌ها و خاطره ها، ص ۵۴،سیره اخلاقی علما - ایثار - صفحه ۱۳۰
💠احسان بجای کتک جواب داد مدتی بود که شخصی دایم نزد علیه السلام می‌آمد و فحش و ناسزا می‌گفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند: - اجازه بدهید ما این را بکشیم! حضرت اجازه ندادند و از مکان و او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد: - از میان من نیایید! حاصل مرا پایمال می‌کنید! حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند: - چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟ گفت: - صد . فرمود: - چقدر امید دخل داری؟ گفت: - دویست دینار. فرمود: - این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت می‌کند. مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت کرده، برگشت. فردا که امام علیه السلام آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت: - الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱] اصحاب پرسیدند دیروز چه می‌گفت، امروز چه می‌گوید، دیروز فحش و ناسزا می‌گفت، امروز و می‌کند؟ حضرت به اصحاب فرمودند: - شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی او را کردم! [۲] یکی از راه‌های اصلاح حال مردم و است. ---------- 📚منابع: [۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد. [۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳ 🆔 @hajfathi_ir
✅ مسجد محل رفت و آمد نیکان امام جعفر صادق علیه السلام درباره این مزیت به فضل بن عبدالملک فرمود: ▫️ای فضل؛ از هر قومی به مسجد نمی آید مگر بزرگ و افراد نمونه آنها و از هر خاندانی مگر نجیب آنان. ▫️ای فضل؛ اهل مسجد به کمتر از یکی از این سه از مسجد باز نمی گردد: دعائی که انجام می‌دهد و خدای عزیز او را به خاطر آن وارد بهشت می‌کند و یا دعائی که می‌کند و خدای توانا به خاطر آن بلای دنیا را از او باز می‌دارد و یا برادری که در راه خدای کریم از او سود می‌برد. سپس فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بعد از مسلمانی سودی مانند نفع برداری که از او در راه خدای عزیز استفاده کند، نیست. ---------- 📚أمالی شیخ طوسی، ص۴۶. 🆔 @hajfathi_ir
💠احسان بجای کتک جواب داد مدتی بود که شخصی دایم نزد علیه السلام می‌آمد و فحش و ناسزا می‌گفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند: - اجازه بدهید ما این را بکشیم! حضرت اجازه ندادند و از مکان و او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد: - از میان من نیایید! حاصل مرا پایمال می‌کنید! حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند: - چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟ گفت: - صد . فرمود: - چقدر امید دخل داری؟ گفت: - دویست دینار. فرمود: - این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت می‌کند. مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت کرده، برگشت. فردا که امام علیه السلام آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت: - الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱] اصحاب پرسیدند دیروز چه می‌گفت، امروز چه می‌گوید، دیروز فحش و ناسزا می‌گفت، امروز و می‌کند؟ حضرت به اصحاب فرمودند: - شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی او را کردم! [۲] یکی از راه‌های اصلاح حال مردم و است. ---------- 📚منابع: [۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد. [۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳ 🆔 @hajfathi_ir
💠احسان بجای کتک جواب داد مدتی بود که شخصی دایم نزد علیه السلام می‌آمد و فحش و ناسزا می‌گفت. بعضی از نزدیکان حضرت که قضیه را چنین دیدند، به ایشان عرض کردند: - اجازه بدهید ما این را بکشیم! حضرت اجازه ندادند و از مکان و او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد: - از میان من نیایید! حاصل مرا پایمال می‌کنید! حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند: - چقدر برای زراعت خرج کرده ای؟ گفت: - صد . فرمود: - چقدر امید دخل داری؟ گفت: - دویست دینار. فرمود: - این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت می‌کند. مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت کرده، برگشت. فردا که امام علیه السلام آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت: - الله اعلم حیث یجعل رسالته [۱] اصحاب پرسیدند دیروز چه می‌گفت، امروز چه می‌گوید، دیروز فحش و ناسزا می‌گفت، امروز و می‌کند؟ حضرت به اصحاب فرمودند: - شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی او را کردم! [۲] یکی از راه‌های اصلاح حال مردم و است. ---------- 📚منابع: [۱]: خداوند داناتر است به اینکه رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد. [۲]: بحار، ج ۲۸، ص ۱۰۳ 👇 🆔 @hajfathi_ir
👏💐آثار مسجد رفتن از منظر امام حسن علیه السلام عليه السلام: «مَنْ أَدامَ الاِخْتِلافَ إلَى المَسْجِدِ أَصابَ إحدى ثَمانِ: آيَةً مُحْكَمةً، وَأَخا مُسْتَفادا وَعِلْما مُسْتَطْرِفا، وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَكَلِمَةً تَدُلُّ عَلَى الهُدى، أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدى وَتَركَ الذُّنُوبِ حُبّا أَوْ خَشْيَةً. » عليه السلام فرمود: «كسى كه به رفت و آمد (تردّد) داشته باشد، بر يكى يا بيشتر از نعمتهاى هشتگانه دسترسى پيدا خواهد نمود: ۱ استدلالهاى استوار و محكم در امور دينى خود (اعتقادى، فقهى، سياسى و... ) ؛ ۲ دستيابى به دوستان سودمندى كه تردّد با آنها مايه بهره ورى است؛ ۳ معلومات و دانش تازه و شگفت انگيز؛ ۴ رحمت و نعمتى كه چشم به راه اوست؛ ۵ دستيابى به سخنان هدايت كننده اى كه شخص را به راه راست رهبرى مى كند؛ ۶ دستيابى به مطالبى كه انسان را از پستيها و ضد ارزشها دور مى دارد؛ ۷ دورى از گناه و محرمات يا بدان جهت كه ترك گناه را دوست مى دارد؛ ۸ دورى از گناه و محرمات يا بدان جهت كه مى ترسد گرفتار عقوبت الهى شود يا آبرو و حيثيت خود را با انجام گناه از بين ببرد. » 📚الروائع المختارة، ص۱۱۱؛ به نقل از: عيون الأخبار، ابن قتيبه، ج۳، ص۳؛ در بعضى نسخه‌ها «أو تردعه عن ردى» مى باشد. ـــــــــــــــــــــــ ✳️ | اینجا عضو شوید👇 👉 @hajfathi_ir