eitaa logo
🇮🇷 محمد علی فتحی
633 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
578 ویدیو
43 فایل
#حاج_فتحی #رسانه_حاج_فتحی ▪️استاد حوزه و دانشگاه #اینجا: تبیین اندیشه های راهبردی و گفتمانی #رزومه: http://hajfathi.ir 📮دفتر: کرج، آزادگان، مسجد مهدویه 👌ارتباط مستقیم: @hajfathi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شریعت+طریقت+حقیقت دکتر حمید فرزام، از شاگردان ، در توصیف ایشان می‌گوید: ▫️شیخ، و و را با هم داشت؛ نه اینکه مانند درویش‌ها پشت پا به شریعت بزند. اولین حرف ایشان به بنده این بود: «برو حساب خمست را بکن! » و مرا نزد مرحوم آقا شیخ فرستاد و فرمود: «باید بروی خدمت ایشان! » خدمت ایشان رفتم و حساب کلبه محقری را که داشتم، کردم. ---------- 📚کیمیای محبت، ص ۵۳ ،سیره اخلاقی علما - صفحه ۳۵
💠اهل و عیال را چه کنم؟ یکی از دوستان می‌گوید: ▫️روزی در ایام تابستان، در ، جناب را دیدم، درحالی که از ضعف رنگش پریده و زرد شده بود. ایشان مقداری وسایل و ابزار خیاطی خریده بود و به سوی خانه می‌رفت. به ایشان گفتم: آقا! کمی کنید، حال شما خوب نیست. فرمود: «عیال و اولاد را چه کنم؟! » در حدیث است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ▫️اِنَّ الله تَعالی یُحِبُ اَنْ یَری عَبْدَهُ تَعِباً فِی طَلَبِ الْحَلالِ. [۱] ▫️خداوند دوست دارد بنده خود را در راه به دست آوردن خسته ببیند. همچنین، آن حضرت در حدیثی دیگر می‌فرماید: ▫️ «مَلْعون مَلْعون مَن ضَیَّعَ مَن یَعول؛ ▫️ملعون است، است، آن که هزینه خود را تأمین نکند». [۲] -----+++++----- 📚منابع: [۱]: میزان الحکمه، ۱۳۷۹، چ ۲، ج ۵، ص ۲۰۵۸. [۲]: کیمیای محبت، صص ۳۸ و ۳۹.  [سیره اخلاقی علما - صفحه ۱۳۳] 
💠درس در کوهستان، در در بین نیازمندان یکی از شاگردان می‌گوید: ▫️ با معرفی جناب شیخ، مدت‌ها خدمت می‌رفتم تا اینکه یک روز صبح که عازم رفتن به نزد ایشان بودم، جناب شیخ را دیدم. ایشان فرمود: «کجا می‌روی؟ » عرض کردم: نزد آیت الله کوهستانی. شیخ رجب علی فرمود: «شیوه ایشان است. بیا برویم تا من روش خدا را یادت دهم! » سپس دست مرا گرفت و با خود برد. در کوچه ای، درِ خانه ای را زد، دخمه ای نمایان شد که تعدادی بچه و بزرگ، و آنجا زندگی می‌کردند. جناب شیخ به آنها اشاره کرد و فرمود: «رسیدگی به این بیچاره‌ها انسان را عاشق خدا می‌کند! درس تو این است. نزد آیت الله کوهستانی درس زاهدی آموختی و حالا این درس عاشقی است. » از آن پس حدود ده سال با جناب شیخ سراغ افرادی بیرون شهر می‌رفتیم، شیخ وضعیت آنها را به من نشان می‌داد و من آذوقه تهیه می‌کردم و به آنها می‌رساندم. -----+++++----- 📚کیمیای محبت، صص ۱۸۵ و ۱۸۶.  [سیره اخلاقی علما - مسکین نوازی - صفحه ۱۳۳]