❤️میشه یه خواهش🙏 ازتون بکنم؟
خداییش سخت نیست ، زحمت هم نداره!
بی زحمت برا گل روی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به #صلوات بفرستید.
💠میانه روی در انفاق
عجلان گوید:
خدمت امام صادق علیه السّلام بودم که سائلی آمد، امام برخاست و از سبدی که در آن خرما بود دست خود را پر کرد و به سائل داد. سائلی دیگر آمد، امام دوباره برخاست و مشتی خرما برداشت و به او داد. سائل سومی آمد، باز برخاست و مشتی خرما برداشت و به او داد. بار چهارم سائل دیگر آمد، امام فرمود:
خداوند روزی رسان ما و شماست!
سپس فرمود:
▫️کسی از رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله چیزی از دنیا نمی خواست مگر اینکه عطا میفرمود، تا آنکه زنی پسر خود را نزد آن حضرت فرستاد و به او گفت: نزد حضرت برو و از او چیزی بخواه، اگر فرمود: فعلا چیزی نداریم، بگو: پیراهن خود را به من بده.
امام فرمود: آن حضرت پیراهن خویش را در آورد و نزد پسر افکند (و به او عطا فرمود)، آن گاه خداوند آن حضرت را به میانه روی ادب فرمود و این آیه را فرستاد:
و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک [۱] «دست خود را به گردنت مبند (بخل مورز) و نیز به طور کلی باز مکن (هر چه داری مده) که در غیر این صورت ملول و دلتنگ خواهی نشست».
----------
[۱]: اسراء/۲۹.
📚سنن النبی: اداب و سنن پیامبر صلی الله علیه و اله - صفحه ۳۹
💠اثبات توحید با «دلیلِ بیل»❗️
معروف است که یک روز فخر رازی با شاگردان در اطراف شهر قدم میزد و دلایل یگانگی خدا را میگفت.
شاگردها هر دلیل را نقضی میتراشیدند و او باز دلیل میآورد و میگفت با هزار و یک دلیل خدا یکی است.
او هزار دلیل را گفت و هنوز با او گفت وگوهایی بود.
در همین وقت به زارعی رسیدند که بیل به دست مشغول آبیاری بود.
فخر رازی به شاگردانش گفت: ببینید حتی یک زارع بی سواد میداند که #خدا یکی است. سپس پیش رفت و آهسته از پیرمرد زارع، بی مقدمه پرسید:
پیرمرد! خدا چند تاست؟
دهقان آهسته گفت: #یکی.
فخر رازی پرسید:
پیرمرد! دلیل هم میتوانی بیاوری؟ پیرمرد دهقان بی تأمل #خشمگین شد و #بیل را کشید بالای سر و به طرف فخر #حمله برد و فریاد زد: مردک! دلیل میخواهد؟
فخر رازی عقب کشید و پیش شاگردان آمد.
پرسیدند: جناب استاد! آیا دلیل تازه به دست آورده اید؟
جواب داد: آری و این دلیلِ هزار و یکی، از همه #قوی_تر بود!
عقلای قوم بعدها این دلیل را #قبول_تعبدی_خداوندی تحت عنوان « #دلیل_بیل » ثبت کردند!
----------
📚لطایف و پندهای تاریخی، صص ۱۸۱ و ۱۸۲ (با اندکی تصرف).
طنزها و لطایف اخلاقی در ادب فارسی - صفحه ۳۱
1485544173_.pdf
1.73M
#قرارگاه_فرهنگی از دیدگاه مقام معظم رهبری
✅ پیشنهاد دانلود👆 ویژه فعالان فرهنگی
💠 بزرگواری سید رضی
نقل است #سید_رضی (گردآورنده #نهج_البلاغه)، چند جلد کتاب را به قیمت ده هزار دینار خرید.
وقتی کتابها را به خانه آورد و به #مطالعه آنها پرداخت، در حاشیه یکی از کتابها شعری به خط فروشنده دید که مضمون آن چنین بود:
اگر من به #پول نیاز نداشتم، این کتابها را نمی فروختم، ولی به دلیل #فقر مالی، ناچار به #فروش این کتابها شدم.
سید با دیدن این جمله، همه کتابها را به فروشنده بازگرداند و پول آنها را نیز پس نگرفت.
----------
📚قصهها و خاطره ها، ص ۷۰.
سیره اخلاقی علما - صفحه ۵۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی از بهلول
عرعر عاقل به جای خر برای تملک خشت طلا!!!